私はあなたを待ちます!
幸せになる, 強く生きろ, 健康を維持する, 暖かく安全に!
あなたの友達はあなたを永遠に愛します:)
XOXO^^
- Lynn -
- Friday 25 February 22
私はあなたを待ちます!
幸せになる, 強く生きろ, 健康を維持する, 暖かく安全に!
あなたの友達はあなたを永遠に愛します:)
XOXO^^
بچه بازیای فندوم کیپاپ به روایت چیپس
توضیحات:
KK baby:اسم فندوم کچاب
Mashihy:اسم فندوم قارچ و خامه
ONi:اسم فندوم پیاز جعفری
Saverse:اسم فندوم نمکی
Rihast:اسم فندوم ماست و ریحون
Chidzy:اسم فندوم کرانچی
Serbit:اسم فندوم سرکه ای
گشنیز:یچی مث سکینه که به مسخره رو آرمیا گذاشتن برای آنی ها
کوکو:اسم مسخره کی کی بیبی ها
پیاسر:اسم شیپ پیاز جعفری و سرکه ای
پیاچی:اسم شیپ پیاز جعفری و کرانچی
کاربر "KK baby forever":
واقعا باورم نمیشه، پیاز جعفری منتظر نشسته ببینه کچاپ چیکار میکنه همونو کپی کنه بزاره تو کامبکش؟
@KetchupChips
#پیازجعفری_دیسبند
کاربر "بیبی گرل جعفری":
واقعا هنوز به کینگ بودن پیازجعفری ایمان نیاوردید؟ آنی شید دوستان، آنی شدن بهترین تصمیمی میشه که تو زندگیتون گرفتین
@PiazJafari_Chips
کاربر "KK baby forever":
این گشنیزا ام که دوباره تسمه پاره کردن، فیو کپی کارتو نکن تو پاچه ما!
#پیازجعفری_دیسبند
کاربر "ساورس یونیورس":
فقط من از کامبک جدید پیازجعفری حس خوبی نگرفتم؟ طعم قبلیشون خیلی بهتر از جدیده بود
@Salt_Sade
کاربر "KK baby forever":
پاسخ به @Saverse_Universe
اصلا چجوری تونستی بیشتر از ده ثانیه اون مزخرف رو تحمل کنی؟
کاربر "میمون رو جلد کرانچی":
دیدین گوشه سمت راست کاور جدید پیازجعفری دقیقا شبیه گوشه بالا سمت راست کرانچی بود؟ #پیاچی_ایزریل بای
@Keranchi
کاربر "ستاره دنیای سربیت ها":
پاسخ به @meimoonRoyeKeranchi
بچ پاتو از زندگی عاشقانه پیازجعفری و سرکه ای بکش بیرون، مومنتاتون مومنت نیستن که یه مشت توهمی ریختن تو فندوم پیاچی شیپر
#پیاسر_ایزریل
@SerkeI_I
کاربر "بیبی گرل جعفری":
فندوم کوکو، یکم از ماشیهی و ریحَست ها یاد بگیرید! به جای اینکه همش سرتون تو کون ما باشه برید استریم بزنید فیوتون از چارتا سقوط نکنه^^
#کچاب_دیسبند
کاربر "KK baby forever":
پاسخ به @babygirlJafari
تو برو همون عن مزه تو استن کن به جای گوه کچابو خوردن، نچ نچ چرا این فندوم انقدر بی شخصیته؟ کچاپ چیپس نیست کچاپ فراتر از یه چیپس معمولیه آره شماها چشم ندارین موفقیت کچاپو ببینین، این چیپسفن فمیلی ام به گوه کشیده شده واقعا نمیفهمم
#نه_به_چیپسفن_فمیلی
#پیازجعفری_دیسبند
کاربر" Rihast Star":
پاسخ به @KKbabylove
شما کی کی بیبی ها چرا انقدر عصبی این؟
@MastoRihan
کاربر "KK baby forever":
عصبی؟ دیدین گفت عصبی؟ حالا باز میاین دم از چیپسفن فمیلی میزنید؟
#پیازجعفری_دیسبند
#ماستوریحون_دیسبند
کاربر "ماشیهی روم":
یه مولتی فن بدبخت که بین فنوارها گیر افتاده...
@gharchokhame
کاربر "بیبی گرل جعفری":
ولی اینکه کل چیپسفن ها با کوکو ها مشکل دارن، ولی هیچکس با آنی ها مشکل نداره نشون نمیده شمایین که یه مرگیتون هست؟
#کچاپ_دیسبند
کاربر "ستاره دنیای سربیت ها":
کامان گایز بیخیال ما هممون چیپس فنیم باید پشت هم باشییمم
#چیپسفن_فمیلی
کاربر "KK baby forever":
کچاپ خارج از چیپس فناست کچاپ راه رو برای چیپس ها باز کرد مارو با خودتون دسته بندی نکنین!
#پیازجعفری_دیسبند
و این داستان ادامه دارد...
+من خودم اون ماشیهی بدبخت اون وسطم که فن همه چیپسا هست و سعی میکنه فنوارا رو تموم کنه-
++شما ام ساورس هارو اون تحلیلگرای منظم که کل فنا دوستشون دارن دیدین یا من مریضم؟
+++پیاچی شیپرید یا پیاسر شیپر؟-
1.میدونم دلتون برا بی سروتهام تنگ شده بود..^^
2.پستای آخر شبی خیلی حس شکسنیکشنذسینکذ ای دارن...نمیتونمشون...
3. بدی نوشتن بلو هیونی که برگرفته از واقعیته اینه که بعضی تیکه ها با هر خطش یه جمله و یه پیام و یه روز مزخرف یادم میاد که از ته دلم میخوام فراموشش کنم ولی برای نوشتنش مجبورم برگردم به اون احساساتی که داشتم. ولی میدونین چیه؟ آروشا یه بار سر یکی از متنام بهم گفته بود نمیدونم حس واقعیت بوده یا نه ولی اگه تونستی بنویسیش ینی تونستی ازش بگذری.. فکر میکنم دیگه تونستم بیخیال احساسات بد و عذاب وجدانم بابت حرفایی که اون موقع زدم بشم، و از این بابت خوشحالم!(اینکه دقیقا چیا گفتمو پارت بعد میفهمین~)
4.چهارشنبه کلاس فیزیکمو پیچوندم..خیلی کیف دادxD
5.پانیذ چجوری میتونه سر کلاس شیمی با اونهمه سروصدا بخوابه..من تو سکوت و تاریکی کامل فقط میتونم بخوابم اونم به زور"-" واقعا بهش حسودیم میشه...
6.ولی کلاسای دینیمون به حدی مسخره و خواب آوره که یه بار سر کلاس صدای خروپف میومد-
7.شیمی برای شما هم اینجوریه یا فقط من تا کتابو باز میکنم چشمام بسته میشن؟
8.معلم زیستمون>>>>>>>>>>>>>>>مود
9.دیروز زیست داشتیم، یه ربع آخر کلاس وسط روخوانی از کتاب یهو خودکارشو انداخت گفت خسته شدم بقیشو خودتون برید بخونین..ساینا گفت تاحالا یه معلم انقد درکم نکرده بود و حق..
10.باشه ولی توربولنس ایتیز>>>
11.چرا ته همه فیلمای lgbt باید سد اندینگ باشه آخه؟ یه فیلم درست حسابی با پایان خوش من ندیدم حتما یا یکی باید بمیره یا یه بلایی سرشون بیاد یا کات کنن"-"
12.میخوام all of us are dead و Strangers from hell رو ببینمTT
13.شما ام قبول دارین کیدراما جدیدا داره خیلی دارک میشه؟-
14.ولی ریکشنای بن و کسپر به پارتای جدید بلو هیون خیلی موده وای-
15.یادم نیس بن بود یا ادوارد که برگشت گفت هالند میخواد عکسایی که از مراسم گرفته رو به یوری نشون بده دستش میخوره اون عکس رومن و هانی رم نشون میده، با اینکه برنامم این نبود ولی ایده قشنگی بود پرام ریخت..
16.خصوصی بگین کدوم طعم چیپسو بیشتر دوست دارین؟ یه پست دیفند دارم مینویسم لازم دارم:>
17.لتس پلی بالللل
18.من متوجه شدم بین ریشه گیاه، فسفات و یون های مثبت توی خاک یه مثلث عشقی وجود داره، به این شکل که فسفات با اون یونای مثبت I love you ـن بعد ریشه گیاه میاد وعده های فریبکارانه میدهد که فسفات را از پیروی از عقل و وجدان باز دارد و خلاصه مخشو میزنه و فسفات با یونای مثبت کات میکنه میاد تو ریشه که میبینه عجب گوهی خوردم و میگه که به من فرصتی دوباره بده و بعد گیاه میگه که آیا ما نمی دانیم که اگر شما بازگردید دوباره همان گوهای قبلیتان را می خورید و اینا"-"(وقتی تست زیست و دینی رو پشت هم میزنی)
19.با شکیبا و مانا و نازنین و هانی(حانیه) و آیدا و هستی رفتیم مخ مسئول المپیادمونو زدیم برامون بستنی خریدD:
20.برای وانشات جدیدم خیلی ذوق دارم..امیدوارم حس دوطرفه ای باشه~
-چرا هنوز بهش نگفتی؟ تا کی میخوای معطلش کنی؟
+گفتم؛
-واقعا؟ چی گفت؟
+اون موقع هیچی نگفت، دیشب جوابمو برای همیشه داد..
+وقتی سادیسم داری و فیک غمگین مینویسی*
با یک آهنگ خودتون رو توصیف کنید
اگه این سوال رو از من دو سال پیش می پرسیدید، احتمالا میگفتم Ugly از تونی وان. اگه از من پارسال میپرسیدید، میگفتم One and Only سی ال. اما آیلین امسال، برای فهمیدن اینکه چی میتونه جواب این سوال باشه واقعا فکر کرده، و به نتیجه ای رسیده که برای خودش و شاید برای کسایی که میشناسنش واقعا جالب باشه؛
فک کنم از اینکه من با این آهنگ یه فن فیکشن کامل نوشتم مشخص باشه چقدر دوستش دارم. ولی چیزی که بیشتر باعث شد با فکر کردن به اینکه چقدر توصیفم میکنه یادش بیفتم، مسئلش جداست.
اگه از کسایی که تو مدرسه میبینم بپرسید بهتون میگن من چند باری تکرار کردم وقتی مامانوبابام باهم خونه باشن استرس میگیرم. قصد چسناله ندارم فقط، همیشه میترسیدم. چون اونا به هر حال همدیگه رو به من ترجیح میدن. اگه عشق رو عشق به فرزند تعریف کنیم، بخشی از این آهنگ که میگه پدر و مادرم قهرمان نیستن، اونا دقیقا مثل منن کاملا زندگی منه.
اگه اون عشق رو دوستی ببینیم، عاشق بودن همیشه جواب نیست چون من دوستاییو از دست دادم که یه زمانی صمیمی تر از ما پیدا نمیشد. دوستی که از روز اول کلاس اول ابتدایی باهم بودیم رو سال نهم باهاش تموم کردم، سخت بود؟ البته که بود، ولی بعضی وقتا باید بزاریم یه نفر بره،
اگه عشق رو به معنای واقعی عشق توضیح بدیم، من عشقمو از دست دادم. ناراحت بودم؟ البته، اوایلش واقعا ترسیدم. بدون نقاب من حالم خوبه با کسی حرف نمیزدم، اما الان اون نقاب از پنجره قصر شاهزاده سفید به پایین پرت شده و خورده هاش توی فراموشی گم شدن، شاهزاده الان خوشحاله، چون عاشق بودن همیشه جواب نیست،
من امسال، با سالهای قبلش خیلی فرق داره. تجربه های جدیدی به دست آورده، و فکر میکنم بلاخره متوجه شده باید خیلی چیزا یاد بگیره، چون من امسال، آیلین سال 1400، بزرگتر شده!:)
ویژگی های ظاهری خودتون رو بیان کنید
موهام کوتاهه، معمولا پسرونست ولی چون یه مدته نرفتم آرایشگاه الان تا بالای گردنمه~ قهوه ای تیره که توی نور به نظر روشن تر میاد-
چشمام گرده و قهوه ای میشی ـه، مژه هامم بلندن(پ.ن:عاشق چشمامم) یه عینک گرد طلایی(بیشتر رزگل البته) هم دارمD: زیر چشمامم سیاهه یکم و فرورفتست به خاطر اینکه نمره چشمم بالاست
قدم بلنده، و به خاطر همین هرچقدر هم بخورم بازم لاغر به نظر میام یوهاهاهاD:
چشمام همیشه خدا دارن یه جمله "بچ وات ده فاک بعنم اصن" رو داد میزنن، از اون دسته آدمام که میم متحرکن- ولی وقتی هیجان زده بشم، یا خوشحال یا ناراحت یا هر حس کوفتی دیگه ای عین بچها چشام میدرخشه:" به جز وقتایی که گریه کردم تقریبا تمام احساساتم ازشون معلومن..
+برای فردا ساعت چهار و 16 دقیقه(از قصد زدم رو تایم رند:> 16:16) یه پست خییییلیییییی مهم رو زدم رو انتشار..از همتون میخوام باشید و ببینیدش چون خیلی خیلی مهمه واقعا، و کلی وقت صرفش کردم و به خاطرش از مهندسم فحش خوردم-
درسته که آدم خوبه و مهربونه بودن جذابه، ولی حس اون لحظه که نامحسوس به یکی تیکه میندازی و متوجه میشه و بعد جوری رفتار میکنه که انگار تو نقش منفی قضیه ای، اما تو دقیقا هدفت villain قضیه شدن بوده>>>>>>>>
+آهنگای الکسا>>> تو فکرشم ورژن انگلیسی یکیشونو کاور کنم:>
++درسته که کلا امروز خیلی اوکی نبودم ولی دلیل نمیشه مثل همیشه یه bad bitch نباشم:)
من:تایپم دخترای بزرگتر از خودمه که موهاشون متوسط باشه نه خیلی بلند نه خیلی کوتاه، استایلشونم یه حالت کلاسیک طور داشته باشه، چتری داشته باشن، سوییت و مهربون باشن و موهاشونم رنگ داشته باشه.
دخترایی که من روشون کراش میزنم:تامبوی، موهای کوتاه کوتاه مشکی، استایل دارک، تتو، از این لاسوهای فوق کراش عنتر گاو که در عین حال یه بیبی سوییت گوگول مگولن
مفهوم تایپ دختر مورد علاقه:
اسم این بیماری که میشینین با دخترای لزبین/بای دیگه درمورد اینکه چرا سینگلین و سینگلی چقدر بده حرف میزنین ولی فقط می نالین چیه؟ خب پدسگا دو به دو برید باهم دیگه چه مرگتونه-
بقیه پروانه هاشون وقتی کراششونو میبینن پرواز میکنه، من وقتی یه کاپل گی میبینم.
ولی حس میکنم من از اون تایپ دوست دخترایی میشم که وقتی اونیکی داره خودشو میکشه برا زندگیش که کلی تلاش کنه و به هدفش برسه، رو تخت لم داده و ریدینگ لیست نویسنده مورد علاقش تو واتپد رو چک میکنه-
+حس میکنم خیلی آویزون ملتم جدیدا...
لونای عزیزم؛
از نامه ات متشکرم. هم اکنون که این را برایت مینویسم زیر بید مجنون وسط جنگل قلب هایم نشستهام و به صدای باد لابهلای برگهایش گوش میدهم. از باران دیشب، هنوز قطرات شبنم روی برگها به چشم میخورد و تقریبا در هر دقیقه، چند تایشان سر میخورند و روی علفها میریزند. شکوفههای گیلاسم دوباره تروتازه شدهاند و لوندرها شاداب تر از هر روز دیگری به نظر میآیند. رزهایم را تازه کاشتهام اما هربار اسم تورا بر زبان میآورم میخندند و گلبرگهایشان بازتر میشود. روباه قرمزم را یادت هست؟ شوالیه احساساتم، کل صبح را بین آفتابگردان ها میدوید و اکنون از خستگی روی پاهایم خوابش برده و دمش را دور خود حلقه کرده است. ای کاش میتوانستم احساس این صحنه را برایت بنویسم!
بیا به موضوعی برگردیم که به خاطرش جوهر قلمم را برایت رقصاندهام. لونای من، این اواخر هربار برایت نامه ای نوشتهام از موضوعی گله کردهام یا کمکی خواستهام. حدس میزنم وقتی کاغذ سفید رنگ با ربان بنفش پیچیده دورش به دستت رسید، باز هم از آن لبخند های "لونایی"ات زدهای و فکر کردهای که بازهم قرار است غر زدن های شاهزاده سفید پوشت را بخوانی. سرزنشت نمیکنم، و سعی میکنم اینیکی زیاد طولانی نشود.
احتمالا از اتفاقاتی که به تازگی برایم افتاده خبر داری. لونای من، همیشه بی آنکه چیزی بگویم ذهنم را میخوانی. یادم میآید از مدتها قبل در مورد آن دختر سبز و لیمویی هشدار داده بودی اما من توجهی نکردم. خوشحالم که حداقل تو به اینکه من در هر حالت به تو و دوستانم احتیاج دارم آگاهی. هنوز نامه هایی که در آنها سعی میکردی با لحن شیرین همیشگیات واقعیاتی که سعی میکردم از کنارشان بگذرم را گوشزد کنی را به همراه دارم. لونای من، رز بنفشم، میدانم برای نوشتن این مسئله دیر شده و شاید کمی ناراحت شوی که درمورد دوباره خصوصی کردن جنگل زیبایم چیزی نگفته بودم، اما مثل همیشه، تو همه چیز را میدانی لونا.
راستش، زیاد پیش میآمد که بیاندیشم، درمورد اینکه ای کاش هیچ درمورد آن نامه های خاکستری و مُهر سرمه ای براق زیرشان نمیدانستم. نامه هایی که وقتی یکی از همراهانم هنگامی که یکی از آنها به دستش رسیده بود بعد از باز کردنش برایم فرستاد، و توی کاغذ قرمز زیرش اضافه کرد میتوانم هرچیز که میخواهم بگویم و هرطور که میخواهم خشمم را تخلیه کنم، آن شب، بعد از خواندن خط های تنفر برانگیزش نزدیک بود تمام لاله هایم را پرپر کنم اما بعد، فکر کردم که ارزش از بین بردن جنگل رویاهایم را ندارد.
لونای عزیزم، بیشتر از این سرت را به درد نمیآورم. دوست دارم که بدانی اکنون حالم بهتر است. لوندر هایی که خرگوش سفید برایم آورد و با هر احساسم تغییر میکنند شادابند و این برای من دلگرمی خوبیست. پذیرای وجود گرمت بین گلهای مُعَرِفت هستم.
私はあなたに最高の夢を願っています, See Ya!
شاهزاده سفید جنگل قلب ها، یوری.