فک کنم مامانم دیروز صب اصرار داشت جای قهوه چایی ببرم یه چیزی ریخته بود توش"-"
هنرنمایی من و پانتهآ یه ربع آخر ادبیات:
قضیش طولانیه فقط بدونید از بس این چند وقت رو دست بچها نقاشی کشیدم فاز تتوآرتیست بودن برداشته بودم (این یکی از هنرنماییامه) و کم کم باهم به این بازی کثیف ادامه دادیم-
اینیکی ام از دسته گلای اردومطالعاتی مدرسستxD
اینم داستانشهTT
+ولی به قول نازنین من هروقت بخوام مستم-
- Lynn -
- Tuesday 1 March 22