۲ مطلب در ژانویه ۲۰۲۱ ثبت شده است

رونالدو و محمد صلاح و پنتاگون!

 

اینی که تعریف میکنم خواب دیشبمه! و فک کنم فهمیده باشید من چقدر خوابام چرت و پرته._.

 

آقا اول اینکه یهو وسط ماجرا در اومدم نمیدونم چرا:/ اصولا هیچوقت اولشو نمیبینمXDD

دیدم که ما دوهزاریم توی زمین جلوی خونه بابابزرگم اینا. بعد رفتم جلو دیدم پنتا و محمد صلاح و رونالدو و شوکو و ادمین وب توایس(اینو چرا دیدممممم خاداااXD) تو زمینن. جانی انسیتی ام داوره، ته ایل و آرتمیسم قراره بازیو گزارش کنن. بعد رفتم جلو دیدم دوتا تیم شدیم. یووان و رونالدو و صلاح و هونگ و دوتا دیگه که نمیدونم کی بودن یه تیمن هویی و ووسوک و ینان و یوتو و من و شوکو و ادمین وب توایس یه تیم._. ووسوکم گذاشتیم دروازه بان یوتو و ینانم مدافعا بودن منم مهاجم بودم. بعد شوکو داشت با جانی لاس میزد که برامون پنالتی بگیره رونالدو ام با هویی تخمه میشکوندنXDD

بعد نمیدونم چیشد رفتیم وایسادیم لبه یه بلندی آرتمیس به صلاح گفت تو باید شوت بزنی از یه ور این تیم مقابل باید توپو بگیرن اگه رفت اونجا میبرین اگه گرفتنم میبازین:/

بعد صلاح اشتباهی سمت مخالفش شوت زد ما ام دوییدیم که لحظه آخر ووسوک گرفتش بعد یوتو دستشو گرفت رفتن آش بخورن با همXDDD منم بهشون میکروفون وصل کردمXD

بعد من داشتم با شوکو حرف میزدم یهو یادم اومد رونالدو و محمد صلاح اونجان رفتم پونصد تا عکس و امضا گرفتم ازشونXDD

بعد رفتیم پایین تو جاده یهو وویو سر و کلشون پیدا شد، مامان بزرگمم اومد کلی بار و بندیل داد بهشون بعدم بهشون گفت عروسیو حتما اینجا بگیرن اسپندم دود کرد براشونXD

بعد یهو دیدم شوکو نیست برگشتم دیدم داره با جانی و ته ایل عر میزنه._. منم یهو رگ سیزنیم فعال شد پریدم وسط پیششونXD

بعد مامانم بیدارم کرد:/

 

پ.ن:فقط منم که برای پست مربوط به پنتاگون فنآرت سوجین میزارمXD

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۳ ]
    • Univērse
    • Monday 11 January 21

    گریه های یواشکی

     

    ×وضع روحی نویسنده این وبلاگ به دلیل اتفاقی که توی پست قبل شرح داده شد به شدت افتضاح است! اگر چیزی گفت که ناراحت شدید، از همین جا عذر می خواهد!×

     

    گوش بدین=)

     

    تاحالا شده از چیزی ناراحت باشین ولی نتونین بگینش؟ فقط چون حس میکنین بقیه اگه بفهمن شما به خاطر اون چیز ناراحتین مسخرتون میکنن؟

    این دقیقا وضع الان منه. حتی اون وسواس عجیب غریبم داره از درون منو میخوره که اگه اینارو تایپ کنی چه فکری در موردت میکنن؟ ولی ترجیح میدم اهمیتی بهش ندم،

    از وقتی اون خبرو خوندم...واقعا نمیدونستم چه حسی نشون بدم...انگار کل زندگیم از بین رفته بود و به زور جلوی گریمو میگرفتم،

    رفتم پیش مامانم که شاید بتونه کمکم کنه..ولی حدس میزنین چی شد؟ ازم خواست ناراحت نباشم؟ درکم کرد یا کاری کرد حس بهتری داشته باشم؟ نه، گفت چون تو طرفدارش بودی از گروهش رفت، بهتر شد که رفت، اونیم که گفتی خودکشی کرده، به خاطر توئه که مرده..

    و الان..میتونین دلیل کبودی های بنفش و قرمز دور چشمامو متوجه بشین...

  • ۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱ ]
    • Univērse
    • Friday 1 January 21
    ᴡᴇʙ ʙɪʀᴛʜᴅᴀʏ﹕ ₉₈/₀₇/₀₄
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    گمشده در جهان سرمه ای رنگ پنتاگون
    شیفته 12 رنگ افسانه ای ماه
    صاحب این وبلاگ به مقادیر زیادی کیپاپ، فن فیکشن، انیمه و کیدراما برای تنفس احتیاج دارد!
    گلبرگ های ساکورا و لوندر های آبی توی جنگلی که قلبش با عشق به آدما می تپه~
    ----
    میدونین چیه؟ من همونقدر کنترل انتخاب افکارم رو دارم که کنترل انتخاب اسمم رو داشتم.
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)