افسردگی بعد از سریال فقط اونجاش که ثانیه به ثانیه قسمتاشو برای سوسی تعریف کردم
(میدونستین فردا فصل دوم موریارتی شروع میشه؟)
افسردگی بعد از سریال فقط اونجاش که ثانیه به ثانیه قسمتاشو برای سوسی تعریف کردم
(میدونستین فردا فصل دوم موریارتی شروع میشه؟)
ترو بیوتی سه تا مود بیشتر نداره
1.عین چی رمانتیکه و احساس سینگلیت میزنه بالا
2.یه جوری غمگینه که میشینی زار میزنی
3.یه جوری کمدیه که بالشتو تا ته میکنی تو حلقت باز به قطعات نامساوی تقسیم میشی میری تو دیوار
گایز یه سوال
وقتی ستاره یکی روشنه، مستقیم از ستاره میرین تو پستش یا وبلاگو باز میکنین؟
میخواستم بگم اگه از ستاره میرین سر پستای اینجا اینکارو نکنین بیاین تو خود وبلاگXD
من هنوز دارم به اون سکانسی که سوهو پسره رو مجبور کرد از جوکیونگ عذرخواهی کنه میخندم
تصور کنید اون روز رویایی رو، که پریود درد نداره...
و هان سوجون با اون شورت پلنگیش میپره وسط خونتون.
از سه صب بیدارم اجرای بی تی اسو ببینم
تا رسید به بی تی اس یهو تلویزیون قاطی کرد نت خالمم قطع شد:////
برام داستان تعریف میکنی؟
داستان؟ چه داستانی؟
نمیدونم. از همون قصه هایی که دوست دارم.
میخوای داستان دخترک و فرشته رو برات تعریف کنم؟
آره، تعریف کن!
زمان:2 دقیقه پیش
من:*امتحان دادم میرم صبحونه بخورم*
بابام:امتحان خوب دادی؟
من:آرهه عالی بود
مامانم:امتحان دیگه نداره امروز؟*خطاب به بابام*
من:*انقد میخندم که نون میپره تو گلوم*
بابام:
بابام:نه یه امتحانم ساعت 10 داره یکیم 3 عصرXD