To you, White Midnight

به: نیمه‌شب سفیدم.

هنوزم یادمه اولین باری که باهم حرف زدیم و اون اوایل که وبلاگت چجوری بود و قالب رنگی رنگیت رو؛ یادمه اون روزا اصلا حال و هوای خوبی نداشتم و هنوزم گاهی بابت اینکه درست حسابی جوابتو نمی‌دادم عذاب وجدان دارم.

همیشه با خودم فکر می‌کردم اونقدری که باید برات جبران نکردم. کامنت های خصوصیت رو، سر زدنت رو، حتی کارهای کوچیکی مثل ایگنور نکردنم یا جواب دادن به سوال هام، همشون لایق این بودن که با تمام وجودم ازت تشکر کنم و بهت رزهای سفید و لوندر های بنفش هدیه بدم. شاید برای همینه که دارم برات عامیانه می‌نویسم.

هیچوقت بهت نگفتم ولی همیشه توی ذهنم تورو خواهر کوچولوی خودم می‌دیدم، انگار به خود کوچیکترم نگاه می‌کنم. هرچند، تو خیلی بهتر از منی. خیلی خیلی زیاد. و این مسئله باعث شده دلم بخواد بشینم و یه روز کامل به حرفات گوش بدم و می‌دونم خسته نمی‌شم.

یه بار بهت گفتم از روی قالب سفیدت یه سناریو هیونلیکس می‌نویسم-تازه زده بودیش-و با اینکه هنوز فرصتش پیش نیومده اما با خودم فکر می‌کنم ارزش زیباییش بیشتر از اونه که با ناشیگری های من خراب بشه. البته، از زیرش در نمی‌رم و ازت می‌خوام منتظرش باشی. اگه از یک چیز درمورد خودم مطمئن باشم اینه که هیچوقت زیر همچین چیزهایی نمی‌زنم.

تو یه پارادوکس شیرین، وسط یه متن دلچسب و جذابی. به همون اندازه که وقتی می‌خونمش منو به وجد می‌آره. نیمه‌شب سفید من. شاید برای همینه که وقتی بعد از مدت‌ها سراغ بوی کاغذ های سفید نو و روبان های براق بنفشم اومدم، اول از همه جوهرم رو برای تو رقصوندم.

با عشق؛

شاهزاده سفید.

  • ۱
    • Lynn -
    • Wednesday 7 December 22

    My Happy Ending-1

     «طوری نکنید که طوری بشود که مردم فکر کنند طوری شده است.»

    «عجب آدم فرومایه پست حقیری هستی!»

    «بی عهده فاقد شعور!» هدفونشو روی گوشاش گذاشت و رفت.

    جیهون سر کج کرد:«آدم برای فهمیدن حرفاتون دیکشنری لازم داره واقعا.»

    خندیدم:«من و چان دبیرستان که می‌رفتیم هرچی فحش ادبی تو کتابامون بود یاد گرفتیم که فحش مودبانه بدیم. مینگیو ـم کلمه فاک رو به 25 زبان زنده دنیا بلده. می‌گفت می‌خواد وقتی همراه مریضا اذیتش کردن ازشون استفاده کنه.»

     

    +آره..فیک جدیدD:

    ++من:تا بعد کنکورم فیک دیگه نمینویسم آره.

    همچنان من:داشتن 4 تا فیک نصفه که باهم مینویسم*

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۳ ]
    • Lynn -
    • Wednesday 7 December 22

    باز پاییز شد و..

     باز پاییز شد و باد چرخید و هوس چون گیاهی مرموز رویید
    او رویید و درخت از این همه درد چون نگاهم خشکید
    ماه پنهان و راه دشوار من در حال غروبم این بار
    باش در خوابم و در بیدارم و من رو در این تنهایی نگذار
    با من حوصله کن در این شب کور تو همیشه دل یار

     

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۱ ]
    • Lynn -
    • Tuesday 6 December 22

    نویسنده مورد علاقه.

    نازنین درحال خوندن باکت لیست من:اینکه از نویسنده فیوت میخوای امضا بگیریو منم هستم، فقط نویسنده مورد علاقم تویی.

    من:

    نازنین:امضاتم بنفش باشه.

    من:

    من:لفت میدم از این زندگی.

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۳ ]
    • Lynn -
    • Wednesday 30 November 22

    ناعنوان.

    ما، سه نفری درحال دیدن بازی کانادا و کرواسی*
    مامانم:توپارو عوض کردن؟ دیگه سیاه سفید قدیمی نیستن نه؟

    من:جام جهانی هر دوره خوشگلشون میکنن.

    مامانم:یعنی بازیای دیگه هنوز همون شکلین؟

    من:نه.

    مامانم:

  • ۰
    • Lynn -
    • Sunday 27 November 22

    پستی بدون سر و ته #31

    1.امروزم مثل دیروز خیلی حالم بد بود، رفتم مستند جنایی دیدم، شاید باورتون نشه ولی کاملا مودم برگشت و الان خیلی شاد و شنگولم "-" بعد میگم دیوونم باور نمیکنین.

    2.پینترستم انقدر خوشگله که چجوری تا الان قالب عوض نکردم؟ وایب کتاب و قهوه وسط شهر و یه رنگ جذاب سفید و سیاه و خاکستری و کرمی روشن داره و عملا دیوونم کرده.

    3.خطاب به پارتنر آیندم پلی لیست چیدم~~

    4.آهنگ بدید بهمTT

    5.مامانم زنجیر گردنبند مریمم رو درست کرد، الان انداختمش حس میکنم اگه الان برم ادامه این مانهوا اسماته رو بخونم عذاب وجدان میگیرم.

    6.تصور کنید گردنبند مریم مقدس گردنتون باشه، بعد مانهوای گی اسمات بخونید.

    7.خدایی من خیلی پتانسیل کی نتیزن بودنو دارم، کل کیپاپو میشناسم، تازه قرار گذاشتن و نذاشتنشونم تحلیل میکنم، درمورد همه چیزشونم نظر میدم، فقط اون مورد "توهم اینکه آیدل مد نظر رو ترشی انداختن تا من بیام بگیرمش" تو رزومه ـم تیک نخورده که فک کنم بشه قاچاقی ردش کرد.

    8.فیلم When the day comes:1987 رو ببینید. فردا نقدش رو پست میکنم. (امروز مینویسم ولی میذارم رو انتشار)

    9.دهم ریاضیامون خیلی بچه های cool و نایسی ان باهاشون حال میکنم.

    10.بخدا کامنت ندین دیگه میرم تو غارم در نمیاما-

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۹ ]
    • Lynn -
    • Thursday 24 November 22

    وقتشه که باهم یه اتمام حجت داشته باشیم.

    لطفا وبلاگ من را آنفالو و با من قطع ارتباط کنید اگر هرکدام از موارد زیر را دارا هستید:

     

    1.طرفدار نظام دیکتاتوری ج.ا هستید. (به حدی فاصله دوطرف زیاد شده که نمیشه هم پاتو بذاری اینور هم اونور:) )

    2.آرمی تعصبی هستید، هیتر هر سلبریتی کره ای و غیرکره ای هستید یا حداقل تنفرتان را ابراز می‌کنید.

    3.برای نظردادن به پست های اینجانب، دستتان خسته می‌شود. (فعلا تا اطلاع ثانوی نظرات عمومی بسته ـن so انتظاری ندارم. بعد از اینکه حالم بهتر شد و بازشون کردم منظورمه. )

    4.هموفوبیک هستید.

    5.با استفاده از کلمات انگلیسی بین جملات فارسی مخالف هستید یا حداقل تصور می‌کنید هیچکس نباید اینگونه بنویسد.

     

    باتشکر فراوان از شما و احترامی که برای من و خودتان قائل می‌شوید. چرا که اینجانب قصد دارد در وبلاگ شخصی خودش احساس راحتی کند و درمورد هرکدام از مسائل بالا حرف بزند، و قطعا حوصله دعوا با کسانی که مشخص نیست سر و کله‌شان از کجا پیدا شده را ندارد. من به خودم احترام می‌گذارم، شما هم مطالبی که به نظرتان با عقایدتان هم‌خوانی ندارد را دنبال نکرده و زمان خود را هدر ندهید و به خودتان احترام بگذارید.

  • ۱
    • Lynn -
    • Wednesday 23 November 22

    Midnight Rain

    تو یه عشق راحت می‌خواستی، من دنبال آسودگی پس از درد بودم. زیبایی برای تو، قفس وجود من بود. من قلبت رو شکستم چون تو برای من زیادی خوب بودی. تو آفتاب بودی و من بارونی بودم که نیمه شب ها می‌باره. بهم گفتی باید آزاد تر باشم و من تمام اون سم رو به تنهایی نوشیدم. تمام خونی که از عشق مرده‌مون روی زمین ریخت و رزهای سفید رو سرخ کرد، رویاهای شیرینت رو نابود کردم و تبدیل به ضد قهرمانی شدم که مورد تنفر واقع می‌شه، چون تو آفتاب بودی و من بارونی بودم که نیمه شب ها می‌باره.

     

    Midnight rain & The great war by Taylor swift

  • ۱
    • Lynn -
    • Tuesday 22 November 22

    My Scarlet Home

    Maroon
    Taylor Swift
    Magic Spirit

    نگاهی بهت می‌اندازم. عالی به نظر می‌رسی. روی زمین دراز کشیدیم و جوری به صورتت خیره شدم که انگار هدیه آسمونی منی. نزدیک غروبه و ما تمام شهر رو گشتیم. دلم می‌خواد دستت رو بگیرم، انگشتامو بین انگشتات که از سرما سرخ شدن سر بدم و انقدر از لمسشون سیر بشم که دیگه جایی توی وجودم نمونده باشه که شیفته‌ت نباشه. گونه هات همرنگ یاقوت سرخیه که توی ویترین جواهر فروشی دیدیم. آرزو می‌کنم کسیو داشته باشی که بتونه برات هرچقدر که می‌خوای یاقوت سرخ بخره. انقدر که هاله قرمز خوشرنگت رو معنا کنه. چیزی نمی‌گم. چون اگه بگم، از دستش می‌دم. قرمزی که خونه‌م بود رو. حس بودنش رو. چون من فقط دخترکی بودم که بزرگترین گناهش، عاشق دوست صمیمیش شدن بود.

    و من تورو به عنوان کسی که باهاش بدون کفش توی نیویورک می‌رقصیدم انتخاب کردم؛ به آسمون بالای سرم نگاه کردم، به رنگ لکه روی لباسم بود وقتی تو شرابتو روی من پاشیدی، وقتی خون به گونه هام رسید و قرمز شد، همرنگ مارکی که روی ترقوه‌م دیدن و زنگار بین تلفن ها، لب هایی که خونه صداشون می‌زدم، قرمز تیره بود. =)

     

    +مارون، آگوست و آل تو ول برای قلب من یه جایگاه دارن.

  • ۱
    • Lynn -
    • Thursday 17 November 22

    برای محترم ترین انسان زندگی‌ام

    خانم جعفری عزیزم تولدتون مبارک:)
    شما بهترین معلمی بودین که توی سالهای تحصیلم داشتم. کسی هستین که با تمام وجودم بهش احترام میذارم و امکان نداره روزی از ذهنم پاک بشه.
    افتخار میکنم که دانش آموز زن قوی و باسوادی مثل شما بودم و میدونم تمام دانش آموز هاتون همچین حسی داشتن و دارن. تولدتون مبارک!
    -با اینکه هرگز قرار نیست این رو اینجا بخونید اما ثبت کردنش برام ارزشمنده. چون شما ارزشمندید.

  • ۱
    • Lynn -
    • Thursday 17 November 22
    𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁: 𝟗𝟖/𝟎𝟕/𝟎𝟒
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    اندر این گوشه خاموش فراموش شده
    کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
    باد رنگینی در خاطرمن
    گریه می انگیزد..
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)
    ---
    ما تو ایران زندگی می‌کنیم اینجا یا تا ۵۰ سالگی بچه سالی یا در آستانه رسیدن به سن قانونی خصلت‌های بزرگسالی توی شخصیتت غالب میشن ^^~