(اگه متوجه نشدید، اولای ویدیو صحنه های فرندشیپشونه، و درست از جایی که یهو سکانس دعوای مدی و کسی میاد، متن آهنگ میگه شاید بهتره دهنمو با صابون بشورم، و یه جورایی از زبون مدیه که گفت تو بهترین دوست و سولمیتمی..)
×خطر اسپویل برای کسایی که سیزن دوی یوفوریا رو ندیدن×
چرا نمیشه تو دنیای بلوهیون زندگی کرد؟ این هستی میخواد همون یوری ـی باشه که همه میشناسنش و از همه آتو داره، با دوستاش یه مدرسه بره توی رشته مورد علاقش، شبا تو شهر بگرده، دوستای واقعی داشته باشه که تنهاش نذارن، دوستایی که تا آدمای جدید پیدا کردن فراموشش نکنن و یادشون نره یوری ای هم وجود داشته، مامانی داشته باشه که بهش اهمیت بده، به علایقش، به دوستاش، به تصمیماش، و فقط مادرش نباشه مادری کردن رو هم بلد باشه، و در آخر عشق واقعیو پیدا کنه، کسی که به خاطر خودش بخوادش، کسی که فقط ازش انتظار توجه و عشق نداشته باشه خودشم بهش عشق بده، کسی که محبت نگرفته ـش رو ازش طلبکار نباشه، کسی که بهش خیانت نکنه، حالا میفهمین چرا اسمش بهشت آبی ـه؟ چون تمام آرزو های یه نفر توشه، چون دنیاش، بهشت نویسندشه، چون دنیاش بهشت آبی نویسندشه..
راستش به خودم قول داده بودم تا وقتی آل تو ول(وانشات جدیدم) و 202(مینی فیک سپم) به یه جایی نرسیدن نرم سراغ وانشات جدید، که دیشب موقع چت با سوسی به این نتیجه رسیدیم که آرم و آیری رولینگ کوارتز خیلی شیپن-اشاره نامحسوس به اون پارت ام وی گود نایت که آرم دراز کشیده بود رو زمین و آیری عملا نشسته بود روش داشت فیلم میگرفت- قرار شد داستانشو من بنویسم اسماتشو سوسی:)
حالا از اون طرف من قول یه وانشات جنلیسا و چهسو به حانیه داده بودم-
بعد ایده این دوتا یه جورایی شبیه همه، یعنی میتونم جدا جدا بنویسمشون و شما فکر کنین هردوشون توی یه زمان اتفاق افتادن
از اونجایی که ماهک با دمپایی و یاسی با قاشق وایسادن کنارم تا آل تو ول رو بنویسم فک کنم خیلی زود تموم شه- و 202 هم فعلا در مرحله تحقیق به سر می بره.
حالا سوال من اینه، جدا جدا بنویسمشون یا بهم بچسبونم یه ایده شن؟
(فاکتور از اینکه اولین فیک منه که ژانر اسماتم داره)
آهنگ اول پستم پلی کنین، وایب enxp هارو خیلی بهم داد و کراش جدیدمه:)
۳ - ۱۰ تا نقطه قوت و نقطه ضعف از خودتون رو باید بیان کنید.
با نقاط قوت شروع میکنم؛
1.حتی وقتایی که سر و صدا خیلی زیاده هم میتونم روی نوشتنم تمرکز کنم.
2.توصیف کردنم خوبه.
3.میتونم تشخیص بدم یه نفر داره دروغ میگه یا نه-به نظر خودم این خیلی ویژگی خوبیهTT-
4.اعتماد بقیه رو راحت جلب میکنم.
5.میتونم یه معمای پیچیده رو توی داستانام به وجود بیارم و برای خودم کاملا واضح، و برای خواننده ها ترسناک و جذاب به نظر بیاد.
6.از خودم و بقیه خوب دفاع میکنم. نمیدونم دقیقا چجوری باید توضیحش داد ولی اینجوریه که اگه قرار باشه حق خودمو بگیرم جوری حرف میزنم که طرف کلا قانع میشه به نفعم کار کنه.- برای همینه که کلا به وکالت علاقه دارمxD
7.خوشبینم. همیشه وجه مثبت قضیه رو میبینم معمولا.
8.درمورد خودم و نوشته هام اعتماد به نفس دارم. uwu
9.از حرف زدن جلوی جمع نمیترسم، میتونم جلوی کلی آدم که نمیشناسمشون درمورد یه موضوع که شاید همه پسند هم نباشه توضیح بدم و حتی استرس هم نگیرم.
10.حفظیاتم خوبه. مفهوم درس رو متوجه میشم و بعدش راحت میتونم توضیحش بدم. درمورد معنی شعر های ادبیات هم جواب میده، خیلی از شعرارو همونجا رفتم سر جلسه معنی کردم نمره کاملم گرفتم.xD
و میرسیم به نقاط ضعفم؛
1.به طرز وحشتناکی حسودم:/ اگه چند روز باهام حرف نزنین ولی به بقیه کامنت بدین درحد مرگ ناراحت میشم.
2.اصلا توی درسایی که حل کردنین مثل ریاضی یا فیزیک خوب نیستم. یعنی حتی حل میکنم و جواب رو در میارم ولی نمیفهمم چیکار کردم.-.
3.توی باز کردن سر صحبت با آدما موقع چت کردن وحشتناک خجالتی ـم.
4.بعضی وقتا بدون فکر حرف میزنم و باعث میشم آدما ازم دور شن.
5.توی بیان کردن حقایق تلخ استعداد عجیبی دارم و این آدما رو می رنجونه.
6.چند تا کار رو باهم شروع میکنم و هیچکدومشونم تموم نمیکنم-
7.خیلی وقتا کارهاییو انجام میدم چون بقیه ازم میخوان، و این خیلی بده چون تهش هم خودم اعصابم بهم میریزه هم اونا
8.به قول خالم کله شق تر از من تو دنیا پیدا نمیشه.
9.از هر چیز کوچولویی یه دراما میسازم و مدام کشش میدم و هم حال خودمو بد میکنم هم حال طرفو
10.بعضی وقتا انتظار دارم دوستام صد درصد طرف من باشن..
𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁: 𝟗𝟖/𝟎𝟕/𝟎𝟒 کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن! -کانگ کینو
اندر این گوشه خاموش فراموش شده کز دم سردش هر شمعی خاموش شده باد رنگینی در خاطرمن گریه می انگیزد.. ---- انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch. --- من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم. --- چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم. --- خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه. --- طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روشهای نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد. --- من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشتهای میشی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستانهای این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد. --- ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن VS ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره: --- وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه. --- من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:) --- ما تو ایران زندگی میکنیم اینجا یا تا ۵۰ سالگی بچه سالی یا در آستانه رسیدن به سن قانونی خصلتهای بزرگسالی توی شخصیتت غالب میشن ^^~