۵۵ مطلب در فوریه ۲۰۲۲ ثبت شده است

All Too Well

all too well
red
By taylor swift

Magic Spirit
And I know it's long gone and that magic's not here no more
And I might be okay but I'm not fine at all
'Cause there we are again on that little town street
You almost ran the red 'cause you were lookin' over at me
Wind in my hair, I was there
I remember it all too well
 

+یاسی شاید هیچوقت نبینی اینو..اما ازت ممنونم که این شاهکار رو برام فرستادی=)

  • ۱۱
    • Univērse
    • Tuesday 8 February 22

    خوشـحالـی

     

    نه تهیونگ، تو یه عوضی نیستی. اینکه میخوای بخش هایی از خودت رو برای خودت نگه داری تورو به یه عوضی تبدیل نمی کنه، این چیزیه که توی همه هست ته، هیچکس بی گناه و پاک نیست، اینکه تو اون بخش تاریکو درونت داری تورو یه عوضی نمی کنه، چون میدونم اجازه ندادی و نمی دی که اون بخش تاریک به چیزی که هستی غلبه کنه، به تهیونگی که من دیدم غلبه کنه.

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۲ ]
    • Univērse
    • Tuesday 8 February 22

    کینگای کیپاپ برمیگردن!!

    کمپانی YG با انتشار بیانیه ای در تاریخ ۷ فوریه،از کامبک گروه BigBang در بهار امسال خبر داد.
    این کمپانی اعلام کرد که گروه بیگ بنگ اخیرا ضبط آهنگ جدیدشان را به پایان رسانده اند و به زودی موزیک ویدئو آن را نیز فیلمبرداری خواهند کرد.
    کمپانی YG در ادامه بیانیه خود اعلام کرد که تاپ تصمیم گرفته تا با اتمام زمان قراردادش با YG این کمپانی را ترک کند با این حال همچنان به عنوان عضوی از گروه بیگ بنگ باقی خواهد ماند.

    این نخستین کامبک گروه بیگ بنگ در چهار سال اخیر محسوب میشود.

     

    کینگا دارن برمیگردن........کینگا دارن برمیگردن............بلاخره...باورم نمیشه خدایا..............................

    بعد از یه روز سخت فقط این میتونست آرومم کنه:"))

    منبع خبر:پیج کریا نیوز

  • ۱۰
    • Univērse
    • Monday 7 February 22

    Good For You

    طبق معمول کل حرصش رو روی درامش خالی کرد. موهاش که تا زیر چونه ـش میرسیدن و سفید مشکی رنگ شده بودن توی صورتش پخش شدن. وحشیانه آهنگیو مینواخت که هیچوقت فکر نمیکرد در این حد درکش کنه، به قدری محکم دستاشو مشت کرده بود که حس میکرد ناخن هاش کف دستشو می خراشن.

    خاطره ها رد میشدنو باعث میشدن بلند جیغ بزنه و صداش توی اون پارکینگ بزرگ اکو شه. با وجود اینکه بیش از حد توی سرش درد میکشید، اما دستاش آهنگو درست میزدن. چشماشو بسته بود و با تمام وجودش نت هارو روی اون درام سفید پیاده میکرد. وسطای آهنگ بیخیال شد، نه چون خودش میخواست، چون زور گریه اجازه نمیداد بیشتر از خم شدن سر جاش و محکم فشار دادن دستاش حرکت دیگه ای بکنه.

    بلند فریاد زد:خوش به حال تو! خوش به حال تو! مطمئنم خیلی خوشحالی، مگه نه؟ منم نشستم پشت درامم و دارم گریه میکنم، خدای من خیلی حالم بده!

    از جاش بلند شدو چوبهای درامش رو به گوشه ای نامعلوم پرت کردو سمت آینه ای رفت که نزدیک به در آویزون کرده بود. نگاهی به چشمای قرمز، لب های زخم شده، گونه های کبود و موهای نامرتبش انداخت، پلکاشو بست و خندید. به دختری که توی آینه میدید خندید. چشماشو باز کرد و دوباره به اون دختر نگاه کرد. سرشو خم کردو گفت:چیه، میخوای تا ابد همینجوری بگذرونی؟ میخوای تا ابد توی تختت بشینیو گریه کنیو دست به غذا نزنی؟ اوه خدای من این خیلی کسل کنندست!

    نگاهشو از آینه گرفت و به میزی که کمی کنار تر بود نگاه کرد، پارکینگی که توش بود عملا محل زندگیش به حساب میومد. روی اون میز، صفحه شطرنجی بود که مهره ها هنوز از آخرین باری که باهاشون بازی شده بود جمع نشده بودن. خم شد و مهره وزیر سیاه رو برداشت، توی دستش چرخوندش و اجازه داد بین انگشتاش سر بخوره و جا به جا شه. گفت:من وزیرمو قربانی کردم، و تو فکر کردی بردی، حمله کردیو به خودت جرات دادی تا نزدیک شاهم بشی،

    لحنش تغییر کردو ترسناک تر شد. مثل شخصیتای منفی انیمه ها، مثل همونایی که دیگه چیزی برای از دست دادن ندارن مهره وزیر رو بالا آورد و دقیق تر نگاهش کرد. ادامه داد:ولی تو مهره های سفیدو داشتی، حرکت اول مال تو بود، و الان وقتشه من حرکت آخرو انجام بدم.

    مهره وزیرش رو سمت آینه پرت کرد. آینه شکست و تیکه هاش همراه با وزیر سیاه روی زمین ریخت. دختر روی زانو هاش نشست، چشمای انتقام جوی تاریکش الان دیگه ناراحت نبودن، توی یکی از تیکه ها به خودش خیره شد. زمزمه کرد:تو فکر کردی بردی، اما هیچوقت به پیاده ای که پشت سرت بود توجه نکردی..!

     

    +به این حرکت که وزیر رو قربانی میکنن برای برد؛ میگن گامبی وزیر؛ اگه سریال کویینز گامبیت رو دیده باشین بیشتر باهاش آشنایین.

    ++انتخاب اینکه مخاطب شخصیت اصلی کی بود رو به عهده خودتون میزارم، میتونه حتی یه دشمن قدیمی یا اکس باشه، ایده خودم کسی بود که اذیتش میکردو یه جورایی مدام خوردش میکرد~~

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۴ ]
    • Univērse
    • Sunday 6 February 22

    202-2

    سوکجین زمزمه کرد:کدوم احمقی این وقت شب میاد اینجا آخه؟

    نامجون هم با زمزمه گفت:ما هیونگ.

     

    +هنوز تصمیم نگرفتم چجوری آپش کنم ولی رو این دیالوگش کراش زدم..

  • ۷
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱ ]
    • Univērse
    • Saturday 5 February 22

    Stay-Blackpink

    stay
    By blackpink

    Magic Spirit

     

    قبل اینکه شبای تیره و تار منو اسیرشون کنن برگرد پیشم

    هنوزم عاشقمی ؟ اگه احساست با مال من یکیه پس امروز رو پیشم باش

    ازم نپرس که چرا آدمی که دنبالشم تویی ، فقط پیشم بمون

     

    +این آهنگ>>>>

    ++یه نکته زیبا تو اسم وب هست ببینم میفهمید یا نه:>

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۳ ]
    • Univērse
    • Saturday 5 February 22

    صرفا جهت اطلاع~~

    فقط پری اینجا میفهمه انادر استوری چیه..از حق نگذریم داستان بی نظیری داشت~

     

    +این استیکر جونگین مود همیشگی منه بای.

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۶ ]
    • Univērse
    • Saturday 5 February 22

    شاهکار #11

    از چپ به راست بخونین*

    وقتی نمیخوای بری بیرون و دلت میخواد بهونه جور کنی:

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۵ ]
    • Univērse
    • Friday 4 February 22

    twt 30

    بابام:هستی بپوش بریم دیگه

    مامانم:مگه اینم(منظورش منه..xD) میخواد بیاد؟

    من:یااا میخوایم بریم بهشت روی زمین انتظار دارید نیام؟

    مامانم:این(بازم منظورش منم..xD) مگه درس ندارههه

    بابام:هستی بمونه خونه ام درس نمیخونه

    من:

    مامانم:

    من:پرتاب شدن*

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴ ]
    • Univērse
    • Friday 4 February 22

    پستی بدون سر و ته #18

    1. من گذاشتم فصل دوم گان رو وقتی فول شد بخونم، حالا هربار میرم تو چنل انسیتی فنفیکشن یه اتفاقی میفته که چشمم به چشم گان بخورههه:"/// دارم وسوسه میشم کمک

    2.چرا نمیتونم فیک درحال آپ بخونم............

    3.حتی حوصله نیکیتا خوندنم ندارم..........

    4.یه زمانی بود تلم باز نمیشد چرتوپرتامو میومدم اینجا میگفتم یهو 5 تا پست پشت هم میزاشتمxD نگران نباشین درست شده دیگه انقد سرتونو نمیخورم:>

    5.گفته بودم تو مدرسه با آرمیتا و آتری و آرمِیتی و تارا فنتستیک بیبی و کریسمس اویل پلی کردیم؟^^ حسینی دقیقا سر پارت فلیز ناویدا اومد تو..

    6.لاوندا یه آهنگ داده بهم بدجور روش کراش زدم..دارم میرم فن گروهش شمxD

    7.چند وقت پیش خواب دیدم با معلم ریاضیم و فلیکس و سلین رفتم پیک نیک و اونجا یه خرس دیدیم که ماسک زده بود و گان تنش بود"-"

    8.من میخوام با یکیتون برم بیرون چرا کسی رسیدگی نمیکنههه

    9.بابام برام فلش جدید گرفته و نصف انیمه های نصفه مو دانلود کردم ببینمxD

    10.شما ام وقتی به یکی فیک/انیمه/سریال معرفی میکنین و طرف خوشش میاد فاز پدرخوانده برمیدارید که انگار خودتون دستور داده بودین همچین فیکی ساخته بشه و در قبالش احساس مسئولیت میکنین یا فقط من روانیم؟

     

    +میخوام قالب عوض کنم*-*

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۸۲ ]
    • Univērse
    • Thursday 3 February 22
    ᴡᴇʙ ʙɪʀᴛʜᴅᴀʏ﹕ ₉₈/₀₇/₀₄
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    گمشده در جهان سرمه ای رنگ پنتاگون
    شیفته 12 رنگ افسانه ای ماه
    صاحب این وبلاگ به مقادیر زیادی کیپاپ، فن فیکشن، انیمه و کیدراما برای تنفس احتیاج دارد!
    گلبرگ های ساکورا و لوندر های آبی توی جنگلی که قلبش با عشق به آدما می تپه~
    ----
    میدونین چیه؟ من همونقدر کنترل انتخاب افکارم رو دارم که کنترل انتخاب اسمم رو داشتم.
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)