نه تهیونگ، تو یه عوضی نیستی. اینکه میخوای بخش هایی از خودت رو برای خودت نگه داری تورو به یه عوضی تبدیل نمی کنه، این چیزیه که توی همه هست ته، هیچکس بی گناه و پاک نیست، اینکه تو اون بخش تاریکو درونت داری تورو یه عوضی نمی کنه، چون میدونم اجازه ندادی و نمی دی که اون بخش تاریک به چیزی که هستی غلبه کنه، به تهیونگی که من دیدم غلبه کنه.
خیلی وقت بود پست معرفی فیکشن نزاشته بودم! درحدی که یادم رفته بود قبلا چیا درمورد فیکای مورد علاقم مینوشتم-
یوفوریا، یه فیک سرشار از احساسات متغیر و واقعی بود. راوی داستان تهیونگ بود و این باعث شده بود روزهای ته رو به شکل یه هاله گذرا ببینیم، از بحثاش با دوستاش گرفته تا احساسات تازه جوونه زده ـش به کوکی، بزرگ شدن خودش و بقیه کاراکترا در طول داستان واضح بود، و این یاد گرفتن چیزایی توی زندگیشون بیشتر از همه جذبم کرد~
میدونین که من سپ شیپرم، اما بعد از هیدن دریم و دزیره، یوفوریا تنها فیک غیر سپیه که خوندمو بی نهایت عاشقشم، من حتی زیاد از کوکوی هم خوشم نمیاد اما کوکوی داستان هم اونقدر کوکوی نبود، منظورم اینه که، هردوشون همو کامل میکردن، و اینجوری نبود که یکیشون تاپ باشه و یکیشون باتم. اعتراف میکنم تا آخرای داستان فک میکردم ویکوک ـه-
اگه بخوام بگم شبیه کدوم کاراکترم، با قاطعیت میگم جونگکوک. کوک یوفوریا، از شکست خوردن و خراب کردن متنفر بود، اعتماد به نفس داشت اما اونقدرا هم مطمئن نبود همه کاری رو میتونه انجام بده، حرفاییو به بقیه میزد که خودش نیاز داشت بشنوه، نیاز به یه دوست صمیمی داشت، و احساساتش وقتی وجود داشتن، واقعی بودن. بعضی توصیفاتی که از کوک توی فیک میخوندم اینجوری بود که انگار دارم درمورد خودم میخونم-
و دیالوگ پردازیش، خدای من، اون بخشی که کوک درمورد گذشتش به ته گفت، و جوری که ته گفت "هی جونگ کوک، دیگه بدون من تو صورت کسی مشت نزن" پر از صمیمیت و همدردی بود و یه جورایی همون حسی که کل زندگیم دنبالش می گردم..
بهتون شدیدا پیشنهادش می کنم، و امیدوارم همونقدر که من ازش لذت بردم برای شما هم زیبا بوده باشه~
Name:Euphoria
Couple:Kookv, Yoonmin
Genre:Angst, Drama, Romance
+اگه خوندینش، کنجکاوم نظرتونو بدونم:>
++خیلی وقت پیش خوندمشا، ولی دیشب دوباره پیداش کردم و انگار تو دلم رخت میشستنTT
