سه شنبه و چهارشنبه

اگه یادتون باشه من رشتم تجربیه. همین الانشم به اندازه کافی باهاش بساط دارم،

حالا تصور کنید برنامه سه شنبه ما شیمی-ریاضی-شیمی-ریاضی عه، میتونین تصور کنین چه وضع داغونی بود؟

صبحش امتحان شیمی داشتیم(به طرز کاملا ماورایی ای 93 درصد زدم با یدونه نزده، اولین درصد بالای 50 منه از شروع مدارسxD)(مشخصه از بس ذوق داشتم به عالم و آدم خبر دادم؟) بعدش مستقیم رفتیم سر زنگ شیمی تست حل کردیم.__. قشنگ از 7 صب تا 9 و ربع داشتیم تست شیمی میزدیم:/xD

بعد حالا من درحال عر زدن که بازی داریم عصر ایران کره و اینا رومینا برمیگرده میگه که مطمئنم میبازیم._. منم حرصم گرفت گفتم شرط میبندی؟ گفت آره، خلاصه قرار شد اگه مساوی کنیم کلا منقضی شه شرط و خب مساویم شدیمD:

دیروزش من یه لیست آهنگ داده بودم بهش چون دیده بود دارم رو کتاب حانیه با لیریک آهنگا هنرنمایی میکنمxD بعد خلاصه کنجکاو شد منم براش لیست نوشتم بره گوش کنه._. شامل Scars اسکیز و Deja vu و Eternal sunshine ایتیز و Shoot و Loco ایتزی. بعد برا اینکه سرش غر بزنم گفتم تو رفتی اون آهنگارو گوش بدی؟ اونم در کمال تعجب گفت آرهxD بعد گفت از اسکارز خوشش اومده. منم پرسیدم لوکو چطور که حانیه لوکو رو شنید دوتایی عر زدیم براش(نگفته بودم؟ حانیه ام کیپاپره:> اکسوال فندوم اولشه بایسشم بیونه، دزیره رم خوندهTT)

بعد تصور کنین زنگ شیمی دوم درس لایه و زیرلایه رو شروع کرد واقعا اصن...:/

ینی میفهمیدم داره میگه L زیرلایس بعد L از 0 شروع میشه ینی زیرلایه های لایه اول یدونست ولی L مساوی صفره با اینکه یدونه زیرلایه داره ولی متوجه نمیشدم..کل کلاس با چشمای باز و در سکوت به تخته خیره بودنxDD

حالا زنگ بعد چی بود؟ ریاضی! و اتحادای مثلثاتی رو گفت، قفلیم زده بود رو سوالای سخت و خفن و چالشی و اینا:/ و جدا اون حجم درس برای من زیاد بود آخراش مغزمو حس نمیکردم(هویی از همین جمله یه آهنگ در میاره بخدا)

آخه چینچا خیلی سخت بود درکش:/ ولی بعد از مول من دیگه سر شدم همه چی تو شیمی برام آسونهxD چی بود اون مول اسمش میاد سردرد میگیرم:/ حالا تو آزمون نشانه هست:"/ اصن بین میانگین کلاس تو امتحان قبل که از مول بود با این آخری که نور و ساختار اتم بود زمین تا آسمون فاصلست همین نشون میده مول خیلی چیز بیخودیهxD

چهارشنبه هم توی مدرسه اتفاق خاصی نیفتاد اگه پرسش زیستو حساب نکنیم:/

خو عنتر وقتی هیچ جای اون کتاب و جزوه کوفتیت نگفتی خودتم داری میگی مال یازدهمه من باید از کجا بدونم ترشح هورمون سطح غشای سلول رو بیشتر میکنه؟:/ از تو کونم در بیارم برات؟:/

بعد از ظهر شد و من مستقیم از مدرسه رفتم نشستم تو ماشین که بریم و گس وات؟ مامان قشنگم هندزفریامو نیاورده^^ منم انقد عر زدم که خدا میدونه و تنها چیزی که ساکتم کرد غذا بود..xD

حالا من و مامانم درحال بحث ثانیه ای که داییم خوراکیارو رو کرد دوباره سر اونا دعوا کردیم:/xD اختلاف سنی من و مامانم:35 سالxD

حالا خالم دلش برام سوخت و اینا(از خوبیای تک فرزندی:میتونی مظلوم بازی در بیاری به نفعت کار کنن) لواشک باز کرد واسم. بعد مامانم درست وقتی بحث تموم شده بود گفت:دیدی چقد خوب شد هندزفری نداری؟ و دوباره روز از نو روزی از نوxD درحدی که بابام میگفت این بچه داره خودشو آماده میکنه 48 ساعت بدون آهنگ باشه تو ام هی نمک بپاش رو زخمشxDD

تو راه بحث کشید به اسکویید گیم، داییمم با اینکه ندیدتش هی میگفت هیچ محتوایی نداره:// ینی اون لحظه داشتم آتیش میگرفتم چون میخواستم جواب بدم ولی اینجوری میفهمیدن دیدم._.

آخراشم من با کلی حرف زدن راضیشون کردم حداقل از ضبط ماشین یه آهنگی بزارنxDD و خب خداروشکر داییم هالیوود گوش میده:"/

حالا رسیدم خونه شیرجه زدم که برم لپتاپو وصل کنم به نت بیام بگم زنده ام که ماشالا هزار ماشالا نت اینجا دائم الزایشه._. اون آخرا اگه وصل نمیشد نزدیکم میشدین جیغ میزدم:/ بعد تصور کنید امروز امتحان زبان داشتم یک کلمه هم نخونده بودم خالم امروز صب بیدارم کرد با هم خوندیم، دیشب تلاش کردم بخونم ولی یاد زبان میفتادم حرصم میگرفت عصبی میشدم._.

آخه معلمه خیلی چیزهه، میگفت مهم نیست اگه تلفظ کلمه رو بلد نیستین یا نمیتونین حرف بزنین من فقط میخوام شما کنکورتونو بدین برین:/ بعد سطح سوالاش خیلییی بالاست، حتی برا بچهایی که کلاس میرفتن و ول نکرده بودن از بچگی هم سخت بود چه برسه به من که به لطف دخترخالم زبانم خوبه:/ منم دیشب اینجوری بودم که فوقش صفر میشم به عنمxD

الانم مثلا سر کلاس فیزیکم ولی دارم فیک مینویسم و سینگل آلبوم لایتسومو گوش میدمxD

شما چه خبر؟:>

  • ۹
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۵۳ ]
    • Univērse
    • Thursday 14 October 21

    I'M ALIVE!!

    من زنده ام، فقط تو راه بودم و نت نداشتم

    نگرانم نشین~

  • ۸
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۱ ]
    • Univērse
    • Wednesday 13 October 21

    in the flames-ChanMina

     

    In the flame
    noot-book-u.-
    By Chanmina

    Magic Spirit

     

    امیدوار بودم هیچوقت بهت نشون ندم

    اینجا هیچ لبخندی پشت ماسک نیست

    باور نکن اگه بهت گفتم

    من با این خوبم

    اینو دیوونگی صدا کن

    من جاییم که قراره باشم

    درست بین شعله های آتش

    من خوب میشم

    چیزی نیست که نجاتش بدم

    تمام شب های تنهایی

    تمام اشک هایی که با گریه ریختم

    ارزش درد کشیدن رو داره

    چیزی نیست که نجاتش بدم

    من خوب میشم

     

    +چجوری میتونین چانمینا استن نکنین؟

  • ۱۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۳۰ ]
    • Univērse
    • Tuesday 12 October 21

    کوسشن نمیدونم چند

    من که برنامه داستانمو چیدم، ولی تصور کنین، یه پلیسین، و یکی که عضو مافیاست کسی که عاشقشین رو میکشه(با هم بودین مثلا)، و شما توانایی اینو دارین که انتقام بگیرین و اون یارو رو بکشین، ولی متوجه میشین اگه اینکارو بکنین شرایط مشابه برای اون پیش میاد، یعنی اونم کسیو داره که دوستش داشته باشه و عشقش شاهد این صحنه ست، چیکار میکنین؟ انتقام میگیرین یا نه؟

     

    (به زبان ساده تر، A پارتنر شمارو میکشه، شما میخواید برای انتقام A رو بکشید ولی میفهمین اگه اینکارو بکنین کسی که A دوستش داره-که حسشون دوطرفست- شاهد ماجرا میشه، با فرض اینکه اون یارو نمیتونه به شما ضربه بزنه، انتقامتونو میگیرین یا میبخشین؟)

     

    +شکلاتکم..با دقت جوابارو بخون شاید اسپویل در اومد ازش..xD

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۵۲ ]
    • Univērse
    • Sunday 10 October 21

    LIVE FOR..

    همتون یه دلیلی که به خاطرش زنده این رو بنویسین*-*

    مال خودم:خندوندن یه نفر که ناراحته:>

    بیاید 00:00 مون رو با دلایل همدیگه بگذرونیم:)

    آرزوی آرامش مثل همیشه^^

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۵ ]
    • Univērse
    • Saturday 9 October 21

    twt نمیدونم چند شماره دو

    خالم بعد از 40 دقیقه بی وقفه حرف زدن:اوکیه دیگه؟ پس قول دادی دیگه نری سریالای خشن ببینی اوکی؟

    من:باشه خاله چشم

    من همزمان:زدن روی دانلود قسمت 7 اسکویید گیم*

  • ۱۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۳ ]
    • Univērse
    • Friday 8 October 21

    squid game

    من موقع شروع: از قرار معلوم قضیه اینه که ببری بهت پول میدن ببازی میکشنت، کنچانا کنچانا من بودم جفتش به نفعم بود.

    من قسمت شیش:ولی کسایی که میشناسنم چی؟...

     

    +ولی آلیس این بوردلند خیلی قبل از اسکویید گیم همین سناریو رو رفته بود ولی چون ژاپنی بود موفق نشد:/ میگم همین سناریو یعنی دقیقا همین شکل با همین شرایط._. و به شدت جذاب تر خط داستانی رو ساخته بود:/ هرکی بیاد بگه بین کره و ژاپن فرق نمیزاریم یه تیر میزنم تو مخش._.

    ++خواننده ژاپنی:و من بلاخره فهمیدم، درد کشیدن زیباست

    یکی:اه اه چه بی معنی

    خواننده کره ای:اومم پول چه خوشمزست

    همون یکی:وااییی چقد قشنگگگگگ کویینممممممم

    +++خودم میدونم مانی دیس ترکه لازم نیس بهم بگین:/ فقط از این حجم تبعیض انتقاد کردم._.

    ++++قسمت شیش اسکویید گیم:)

  • ۸
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۴ ]
    • Univērse
    • Thursday 7 October 21

    Dahlia #2

     

    وقتی درحالی که بند کیفم رو روی شونم جا به جا میکردم و چوبدستیم رو اونقدر محکم گرفته بودم که ناخن هام کف دستم رو میخراشیدن و زخم میکردن مستقیم سمت سالن عمومی اسلیترین میرفتم فقط به این چهار تا سوال فکر میکردم. فقط خودمو انداختم توی بغل هیونا و گذاشتم با انگشتاش موهام رو به بازی بگیره و زیر گوشم بهم اطمینان بده من با ارزشم با اینکه هیچی از ماجرا نمیدونست.

    یادمه اون سال به روش آوردم که قضیه رو میدونم با اینکه هیچوقت اقرار مستقیم نکردم. تمام مدت فقط سعی میکردم خودمو به ندونستن بزنم که قرار نیست مال هویی باشم. چرا؟ راستش خودمم اینو نمیدونم.
     
    -سئو سوجین، فن فیکشن دالیا

     

    +میدونم چیزی نفهمیدین...منتظر انتشارش باشین:>

  • ۷
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۱ ]
    • Univērse
    • Wednesday 6 October 21

    رول نویسی دوم منگاتا^^

    همراه شما هستیم با یه رول مافیایی*-*

    من و سلین کاملا خودجوش مهرام و آرتان و سینیور رو وارد داستان کردیمxD بیاید بنویسیممم:>>

     

    کلیک

     

    اگه نیاین با موهبتم آبروتونو میبرم اشکالی نداره*-*

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۷ ]
    • Univērse
    • Tuesday 5 October 21

    Silent Cry-Straykids

    Silent cry
    noeasy
    by stray kids

    Magic Spirit

     

    +جوری که این آهنگ زیباست>>>>>>>>>

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۵ ]
    • Univērse
    • Tuesday 5 October 21
    ᴡᴇʙ ʙɪʀᴛʜᴅᴀʏ﹕ ₉₈/₀₇/₀₄
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    گمشده در جهان سرمه ای رنگ پنتاگون
    شیفته 12 رنگ افسانه ای ماه
    صاحب این وبلاگ به مقادیر زیادی کیپاپ، فن فیکشن، انیمه و کیدراما برای تنفس احتیاج دارد!
    گلبرگ های ساکورا و لوندر های آبی توی جنگلی که قلبش با عشق به آدما می تپه~
    ----
    میدونین چیه؟ من همونقدر کنترل انتخاب افکارم رو دارم که کنترل انتخاب اسمم رو داشتم.
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)