Really?..

اینجانب بعد از 3 بار تست دادن برمیگرده و راستش مجبورم نتیجه رو قبول کنم..

:)

  • ۷
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴۰ ]
    • rio
    • Sunday 28 November 21

    00:00

    کل عمرم دنبال اون لحظه ای بودم که نئشگی روت اثر میزاره و کم کم همه جا ساکت میشه، ولی صدای بال زدن پروانه های ذهنم هیچوقت خارج نمیشد، روی پوستم کشیدمش تا یادم باشه خودم همیشه همراه خودمم..

    دیره؟ نه، هنوزم دیر نیست..:)

    روز خوبی داشته باشین سرشار از آرامش، دوستتون دارم^^

  • ۱۲
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۵ ]
    • rio
    • Sunday 28 November 21

    خودمم فاز خودمو نمیدونم راستش

    تو شرایطیم که به راحتی میتونم یکیو از خودم متنفر کنم و تمام قول و قرارامو باهاش بشکونم جوری که بدترین تصورات رو ازم داشته باشه فقط چون فهمیدم بهترین شکلات دنیا کجا ساخته میشه و تمام وسایلامو جمع کنم و با اولین پرواز مهاجرت کنم اونجا و برای بقیه عمرم درحالی که همه فکر میکنن یه گوشه از سرما و بدبختی مردم زندگی کنم..

     

    +میخوام قالبمو عوض کنم، ولی همچنان گرلز جنریشن قراره باشه.

  • ۱۱
    • rio
    • Saturday 27 November 21

    لوتو، سیلور اند سیلک، شغل مناسب!

    من و مشکات درحال خوندن آهنگای اکسو*

    من:مشکات راستی این آهنگه که شبیه لوتو عه چی بود؟

    مشکات:شبیه لوتو؟

    من:آره، بکهیون و شیومین پشت هم لاین دارن اسمشو یادم نیستت

    مشکات:یه تیکه شو بخون،

    من:

    من:یادم نمیاددددددTT یه جورایی شبیه لوتو بوددد

    من:تشریح کردن استایل سهون* شیومینم موهاش رنگی بوددد

    مشکات:صب کن گفتی شبیه لوتو بود؟

    ریحانه از اونور:چی لوتو چی؟

    من:بابا اون آهنگ اکسو که شبیه لوتو عهه،

    ریحانه:مانستر؟

    من:نه مانستر نیست، فضاش شبیه لوتو عه یکم

    سپیده:صب کن بزا منم فک کنم،

    من:یکیتون لوتو رو بخونه شاید یادم اومد ریتمش

    ریحانه:

    مشکات:

    سپیده:

    ریحانه مشکات و سپیده:یادمون نیست"-"

    مشکات:موزیک ویدیوش از جلو چشام داره رد میشه یادم نمیاددددد

    من:همین امروز صب گوشش دادما چجوری یادم نیستتت

    معلم ریاضی میاد تو و بحثمون نصفه میمونه*

    یک ساعت و نیم بعد، خونه*

    من:عه..خود لوتو بود که..


    من و مشکات درحال حرف زدن درمورد سیلور اند سیلک و استیگما*

    من:تو ام سر اون تیکه کریسهوش یه مدت به کریس فیک فحش میدادی؟TT

    مشکات:آرهههTTTTTT خیلی غمگین بودددTT

    من:یادمه وقتی میخوندم برا رومینا تو سرویس تعریفش میکردم

    رومینا:برمیگرده* آره یادمه استیگما و سیلور رو تو ماشین سانسور شده میگفتی

    من:داش سانسور نمیکردم رمز میزاشتم براش

    من:مثلا میگفتم چانیول و بکهیون تو اتاق پرو،

    من:بازی کردن با انگشتام*-رمزش همین بودxD-

    رومینا:وای آره یادمهههههه

    من رو به مشکات:ببین اگه انگشتا به هم اشاره میکردن میشد کیس، اگه همینجوری بازی میکردی میشد لهو و لعب

    درسا که خواب بود:عهه زشته"-"

    من:وای چانبک تو استیگما خیلیییی اسمات داشتنننن..هی فرت فرت تو حموم دستشویی همین اتاق پروـه

    درسا و رومینا:هستییییییییییی


    من و رضوان تو ماشین درحال برگشتن به خونه هامون و بحث کردن سر ASMR*

    من:ولی خیلی خوبه بخدا..

    رضوان:آرههه..

    من:اونجاش که اون طرف داره کیک شکلاتی میخوره تو نون پنیر میزاری تو دهنتTT

    من:یه روز میرم از این ویدیوها میگیرم

    رضوان:وای منم..غذا میخوری تازه پولم میگیری از یوتیوب

    من:مناسب ترین شغل برای گشنه هایی مثل ماست"-"

    رضوان:دقیقا"-"

     

    +ساینا میگفت هستی در این حد حرف میزنه که تونسته مشکاتو به حرف بیاره..xD

    ++اکسوال و کیدرامر زیاد داریم تو کلاسسس:"))) من و مشکات و ریحانه نیم ساعت برا بچه دوم چن سر کلاس رسانه عر زدیمTT

    +++یه مدته پینترستم به شدتت از جیوو عکس میاره..وقتی اولدر آپ شد میفهمید چرا~

    ++++نظرتون در مورد اینکه هممون پرسونو تحت فشار بزاریم که وبشو باز کنه چیه؟*-*

  • ۸
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۵ ]
    • rio
    • Saturday 27 November 21

    سوال

    چگونه وقتی به سوییت ترین پارت/کیس/لاس زدن/بغل/اسمات فیک میرسیم نیشخند خود را کنترل کنیم؟(20 نمره)

    سوال امتیازی:چگونه اگه نیشمان باز شد با موفقیت از پدر و مادر گرامی بپیچانیم؟

     

    -یکی اینجا داره دوباره از اول ناینتین و دارکمونو میخونه..xD-


    ولی من یه عادت مزخرفی دارم که فیک میخونم کاپل تو فیکو شیپ میکنم..الان موقتا چانگلیکس شیپرم دست نزنید بهمTT

  • ۱۲
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۵ ]
    • rio
    • Friday 26 November 21

    انواع ریکشن ها

    انواع ریکشن آدما وقتی فیکامو براشون میفرستم

    اسکار:این عالیههههههه زنیکه بفرستششششششششش بقیشوووووووووو*ریکشن به تک تک جملات داستان*

    لاوندا:سیو کردم. بعدی؟

    حانیه:خیلیهههه...گشادمم تعریف کننن

    درسا:خیلی خوب بود.*در ریکشن به 43 صفحه پی دی اف*

    شوکو:من که میدونم میخوای بچمو بکشیی

    سانبین:درس گرفتن از نقاط منفی قصه*

    ماهک:زدن پس کلت*

    ماریا:فقط جمله آخر توجهشو جلب میکنه*

    یاسی:بلومینگ چیشد؟..

    رامش:قهرم باهات این خیلی غمگین بود..

    مانا:عهه بازم از این داستانا نوشتی؟*-*

    رومینا:خوندم. غمگین بود.*در ریکشن به زجر آور ترین تیکه*

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۸ ]
    • rio
    • Friday 26 November 21

    یه بارون خوب میدونه کی باید بباره.

    با شنیدن صدایی از بیرون سرم را بلند می کنم. کتابی که مشغول خواندنش بودم را بعد از چک کردن شماره صفحه می بندم و کناری می گذارم. بلند می شوم تا از پنجره اتافم به حیاط نگاهی بیندازم. باران شروع به باریدن کرده بود.

    با به یاد آوردن اینکه قرار بود امروز عصر را بیرون از خانه بگذرانم زیرلب غرغر میکنم. آخر این هم شد وقت بارش؟ به نظر می آید گربه های دایی با من موافق هستند، همه شان خود را گوشه ای دور از آب جمع کرده اند و صدای اعتراضشان با صدای برخورد آب به سبزی های مادربزرگ مسابقه می دهد.

    رویم را از پنجره بر می دارم و چشمم به تابلوی رو به رویم می افتد. من و دایی جمله های مورد علاقه مان را روی کاغذ نوشته و به دیوار زده ایم. یکی از آنها توجهم را جلب می کند، "یک باران خوب می داند چه زمانی باید ببارد".

    به فکر فرو می روم. به قرار امروزم فکر می کنم. به یاد می آورم که چقدر با اکراه پذیرفته بودم که همراهیشان کنم.

    کلاه بارانی زرد رنگم را روی سرم می گذارم و زیپش را بالا می کشم. با پایین آمدن از پله ها گربه ها دنبالم می آیند. دلم برای آب بازی تنگ شده بود.

     

    +وقتی تو یه ربع ازت میخوان انشا بنویسی با موضوع بارون..از این بهتر در نمیومد~

    ++ورژن ORBIT REMIX نات فرندز زیادی قشنگ نیست؟

  • ۱۲
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۳ ]
    • rio
    • Wednesday 24 November 21

    برشی از کتاب-2-

    اگه خداوندی وجود داشته باشه، مرگ پایان همه چیز نخواهد بود و در این شرایط اگه من همه عمرم رو با فرض نبود او زندگی کنم دست به ریسک بزرگ و خطرناکی زده ام. من این خطر رو با تمام پوست و گوشت و استخونم حس میکنم.

    اگه خداوندی درکار نباشه مرگ پایان همه چیزه و در اون صورت زندگی کردن با فرض وجود خداوند که نتیجه ش دوری جستن از بسیاری لذت هاست با توجه به اینکه ما فقط یک بار زندگی میکنیم، واقعا یه باخت بزرگه.

    به هر حال این سوالیه که اگه پاسخش مثبت باشه، بعد از مرگ میفهمیم و اگه منفی باشه، یعنی اگه اصلا خدایی وجود نداشته باشه، هرگز نخواهیم دونست. برای همینه که میگم سوال وحشتناکیه.

    -روی ماه خداوند را ببوس، مصطفی مستور

    +کتابش مال کتابخوانی اسوه ست ولی خوشم اومد ازش، به ندرت پیش میومد کتابای اینجوری توجهمو جلب کنن~

  • ۸
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۶ ]
    • rio
    • Tuesday 23 November 21

    آیلین و مدرسه

    من:با کلی عشق و علاقه و خوشگل خوشگل کردن جزوه مو مینویسم*

    من:نشون دادن*خانوم ببینین چقد خوشگلهههه

    معلم:آفرین یه کار درست تو زندگیت انجام دادی دیگه خوب در اومده

    من که تخریب شخصیتی شدم:

    ساینا:ترکیدن*

    حالا جدن خوشگل نشده؟TT سبز و آبی خیلی ترکیب کراشیه..


    از دسته کشفیات سر ریاضی:هروقت من و ساینا جواب یکسان در بیاریم صد درصد هم جواب و هم راه حل درسته

    هروقت من و ساینا دوتایی رو یه سوال مشکل داشته باشیم صد درصد سواله سخته و مهمه و باید تو دفتر نوشت

    هروقت یکی از ما نتونسته باشه بنویسه تهش از رو جزوه اونیکی پاکنویس میکنه


    روابط خانوادگی سمی ما:

    فاطمه، سما و مشکات:بچهای من

    حانیه:دایی بچهام-من بهش میگم داداش اون میگه آبجیxD-

    اقدس خانوم:یکی که پسرش شوهر سماست

    درسا:مامان من

    درسا:بچه حانیه

    رومینا:بابای من

    رومینا:داماد حانیه

    آیلار:نوه من-بچه فاطمه-

    به جز اینکه آیلار به من میگه مامان بزرگ و اینکه مامانم برادرزادمه بقیه ش کیوتهxD


    +فردا فیزیک دارم. برام دعا کنین

    ++یوتا خیلی خوشگله ولم کنین بای

    +++رزی چجوری میتونه انقدر بی نظیر باشه؟

    ++++حالتون خوبه مگولام؟ من اوکیم نپرسین~

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۱ ]
    • rio
    • Tuesday 23 November 21

    0000

     

    -چقدر دوستم داری؟

    +چقدر احتمال داره اگه از اینجا پرت شیم پایین، بمیریم؟

    -خیلی زیاد

    +جوابتو گرفتی:)

     

    شبتون بخیر، رویاهای قشنگ ببینین، و امیدوارم فردا روز بهتری براتون باشه، آرزوی آرامش~

  • ۱۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۳ ]
    • rio
    • Tuesday 23 November 21
    𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁: 𝟗𝟖/𝟎𝟕/𝟎𝟒
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    اندر این گوشه خاموش فراموش شده
    کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
    باد رنگینی در خاطرمن
    گریه می انگیزد..
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)
    ---
    ما تو ایران زندگی می‌کنیم اینجا یا تا ۵۰ سالگی بچه سالی یا در آستانه رسیدن به سن قانونی خصلت‌های بزرگسالی توی شخصیتت غالب میشن ^^~