کوسشنی بس مهم

من دوتا پلن برای پایان بندی اولدر دارم..

 

با پلن A، یه نفر میمیره

ولی خب مرگش دردناک یا غمگین نیست..

کسی که الهام بخشم برای اون شخصیت بوده ازم خواسته در نهایت وقتی به عشقش رسیده توی آرامش بکشمش~

پلن B، اون طرف نمیمیره و پایان نسبتا خوب و ملایمه~

 

انتخاب کنید، پلن A یا B؟

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۳۱ ]
    • rio
    • Monday 10 January 22

    mon meilleur ami

    promise

    By Ateez

    Magic Spirit

    یادمه یه روز توی کلاس هشتم یکم دیر تر اومدیم پایین برای ناهار و خیلی از جاها پر بود. سر میزی که ما همیشه مینشستیم فقط برای شکیبا و مانا جا بود و من چرخیدم که برم پیش آیسان و آیناز بشینم که شنیدم شکیبا میگفت «پس هستی چی؟»..بعدشم خودش اومد دنبالم و کنارم نشست،

    فکر میکنم اونجا اولین بار با خودم فکر کردم که هی، تو یه دوست خوب داری هستی!:)

    تولدت مبارک شکیبا! میدونم که خوشت نمیاد کسی بهت تبریک تولد بگه، پس فقط تلاش میکنم تا حدی که ازم بر میاد برات یه روز قشنگ بسازم~

     

    لوییس تاملینسون، هری استایلز، نایل هوران، زین مالیک، لیام پین، جیجی حدید و بلا حدید، اعضای پنتاگون، اعضای استری کیدز مخصوصا بنگچان، جاستین و هیلی بیبر، لی تمین، اعضای گرلز جنریشن به همراه جسیکا جانگ، بهاره رهنما، گوهر خیراندیش، ثریا قاسمی، جانی دپ، شهاب حسینی، رامبد جوان، مهران مدیری، ملکه الیزابت دوم، اسکارلت جوهانسون، مارگو رابی، بازیگر نقش میو توی سکس اجوکیشن که اسمش یادم نمیاد ولی خیلی شبیه مارگو رابیه، داور بازنشسته فوتبال پیر لوییجی کولینا، رئیس فدراسیون والیبال آری گراسا، داداش کوچیکه وویونگ جانگ کیونگمین، اعضای تیم ملی بسکتبال کلمبیا و توشا ساعی پسر کوشا که کامنتای آزمایشی رو میزاره توی یه نامه ویژه تولدتو تبریک گفتن و از من خواستن سلام برسونم در ضمن^-^

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲ ]
    • rio
    • Monday 10 January 22

    Otaku Tweets

    من:خیلی وقته شیطان کشو ادامه ندادم بعید میدونم چیزی یادم باشه

    همون من دوثانیه بعد از شروع اوپنینگ:سو یو کوووووو نا له رووووووو میوو او شیییی تانااااااااااا بوکو وو سو مه تههههه سو سو مهههههههههههههههه*عربده زدن تو خونه*

     


    دیالوگایی که به لطف انیمه ها رفته تو مخم و در نمیاد

    شیطان کش:آرا آرا، سایونارا^-^

    جوجوتسو کایسن:اورا گامباره گامباره / داته کیمی...یوایمووووووووو

    کاکه گورویی:سوباراشیییییییییی/بااااکاااا

    موریارتی:کچ می ایف یو کن مستر هلمز

    اتک:ساسااا گه یووو ساسااا گه یووو

    هایکیو:من فقط میخوام تو زمین بمونمممممممم

    و اینیکی که هرکدومتون حدس زدین چه انیمه ایه بهتره بره تو اتاقش به کارای بدش فک کنه: یامته گوداسایی عاحححح


    آدمای عادی:کراشم بهم توجه نمیکنهههههه

    کیپاپرا:بچ کراش من نمیدونه وجود دارممممم

    اوتاکو ها:برید کنار..کراش من کلا وجود نداره...


    یه نصیحت به اوتاکو های تازه وارد، اگه داشتین خوش و خرم انیمه تونو میدیدین و یهو این گلا رو دیدین فقط برین یه جعبه دستمال کاغذی بردارینو بزارین کنارتون:)

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۶ ]
    • rio
    • Sunday 9 January 22

    everything I wanted

    everything i wanted
    By billie eilish

    Magic Spirit

    با قدمای لرزون جلو رفت. باد لا به لای موهاش میپیچید و باعث میشد احساس سرما کنه، سرما! این حس بهش میگفت هنوز زنده‌ستو عصب هاش پیام میفرستن، این فکر باعث شد لبخند تلخی روی لب هاش شکل بگیره و به این فکر کنه که این آخرین باریه که سردش میشه.
    دستشو به لبه پل تکیه داد و به رودخونه زیر پل که با سرعت رد میشد و انعکاس هلال ماه توش میفتاد نگاه کرد. همیشه آرزو داشت توی آب و درحال غرق شدن بمیره، دلش میخواست نفسای آخرش، آروم آروم پایین رفتن و لحظه ای که چشماش دیگه جز سیاهی نمیبینه رو با تک تک سلول هاش حس کنه، میخواست خودش به دست خودش زندگی رو از قلب کوچیکش که سیاه بود از تمام قضاوت ها و حرفا بگیره.
    چقدر میخواست معطل شه؟ تا کی قرار بود اونجا وایسه و فکرای فلسفی کنه و خاطره های تلخ و تاریکش ذهنشو پر کنن؟ وویونگ تصمیمشو گرفته بود، و قرار نبود چیزی عوضش کنه. وویونگ میخواست بمیره.
    اما خب، بعضی وقتا معجزه ها درست وقتی که فکر میکنی خبری ازشون نمیشه پیدا میشن. درست توی لحظه آخر، دستایی محکم بغلش کردن و عقب کشیدنش. صدای محکمی که وویونگ انتظار نداشت بشنوه زیر گوشش زمزمه کرد:وو، خواهش میکنم..
    وویونگ سرش پایین بودو موهاش صورتشو پوشونده بودن. بلند گفت:ولم کن سان! من دیگه نمیتونم، دیگه تاب زنده موندنو ندارم!
    ناخوداگاه اشکاش ریختن:هیچکس، دیگه هیچکس به من نیاز نداره سان!
    سان هنوز وویونگو توی بغلش گرفته بود، بلند تر از صدای گریه وویونگ گفت:هیچکس وو؟ هیچکس؟
    وویونگ سرشو بالا آورد:خونواده‌م ولم کردن که توی تنهایی بمیرم، تنها دوستم بهم پشت کردو رفت، نفس کشیدنم توی دنیا فقط هدر دادن اکسیژنه سان، همونجوری که اون زن تو چشمام زل زدو گفت یه پسر گناهکار متوهم نمیخواد، ولم کن سان، رفتن من تاثیری روی آبی بودن آسمون نداره!
    سان تونست وویونگ درحال تقلا رو محکم نگه داره، وقتی بلاخره فهمید ول کردنش مشکلی نداره حلقه دستاشو شل تر کرد. محکم شونه های وویونگو گرفت و چرخوندش تا صورت هاشون رو به روی هم قرار بگیره. گفت:کوتاهی منه وو، کوتاهی منه که هیچوقت نتونستم اسم دوست رو برات یدک بکشم، هیچوقت نتونستم بهت بگم مهم نیست گناهکار باشی یا نه، به پای تمام گناهات میمونم، زنده بمون وو، نمیشه برای آدمای مرده دل سوزوند، نمیشه بهشون کمک کرد، اونا اهمیت نمیدن وویونگی خودشو توی رودخونه پرت کرده یا نه، ولی مرده ها هیچوقت نمیتونن داستانشونو بگن، آدما هیچوقت نمیتونن به مرده ها بگن چقدر عاشقشونن، چقدر شیفته حرکاتشونن، مرده ها نمیتونن درمورد قرصای ضد افسردگیشون شوخی کنن، چشمای مرده ها مثل دوتا تیله شفاف نمیدرخشه، کسی برای مرده ها دلسوزی نمیکنه وو، کسی مرده هارو نجات نمیده، ولی زنده هارو چرا!
    وویونگ ساکت به سان خیره بود، سانی که هیچوقت حرف نمیزدو همیشه از گوشه کلاس بهش نگاه میکرد، سانی که وویونگو گیج تر میکرد و فکر کردن بهش از اون قرصا بیشتر بهش احساس شادی میداد. سان ادامه داد:وو، میدونم چی کشیدی، و کاملا درکت میکنم اگه بخوای بری، ولی، صبر کن بشنوی چقدر عاشقتمو بعدش برو،
    وویونگ زمزمه کرد:تو..عاشق منی؟
    سان لبخند زد:هیچوقت جراتشو نداشتم که چیزی بگم.
    وویونگ خنده آرومی کرد، احتمالا تاثیر قرصا بود. گفت:پا به پای گناهمون میمونی سان؟
    سان به چشمای وویونگ نگاه کرد. حرفاشون از چشماشون خونده میشد. زیرلب گفت:میمونم.

     

    +خاص ترین ایده ایه که تا به حال نوشتم! دوستش دارم~

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۰ ]
    • rio
    • Sunday 9 January 22

    NoKnow is real

     

    وقتی دوتا مولتی فن گی شیپر میخورن به تور هم:

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۶ ]
    • rio
    • Sunday 9 January 22

    آرکی تایپ ها-پارت دوم

    آیلین تشریف آورد با پارت دوم کهن الگو ها، تایپای این سری خیلی مود تر از پارت قبلنxD

    اگه پارت اولو نخوندین کلیک کنین

    زیاد حرف نمیزنم برین ادامه~

  • ۲
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴۳ ]
    • rio
    • Saturday 8 January 22

    نووووووووووووووووو

    میدونین بدتر از اینکه یه پستی بنویسینو بپره چیه؟ یه کامنت بلند بالا بنویسین و قبل از زدن روی ارسال یهو دستتون بخوره و کامپیوتر از برق در بیاد و کلا محو شه از صحنه روزگار!!

    فاک بهش خب من الان میخوام گریه کنمممممممممممم

    انگیزه ندارم دیگه برا نوشتن کامنته.................برم اولدرمو بنویسم اصن....................اه...........برا پست شوکو بود کامنتش........................

  • ۳
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴ ]
    • rio
    • Saturday 8 January 22

    آرکی تایپ ها-پارت اول

    خیلی وقته برای پستام سلام نکردم..سلام!

    همونجوری که از عنوان مشخصه، این پست درمورد آرکی تایپ یا الگوهای کهنه. آرکیتایپا بیشتر به رفتار آدما توی روابطشون ربط داره ولی اخلاقای روزمره شون رو هم شامل میشه. تایپ ها از روی خدایان یونان برداشته شدن و به واقعیت اونا هم مرتبط هستن=)

    از اونجایی که واقعا زیادن توی دوتا پارت براتون دونه دونه شو توضیح میدمD: و اینکه آها منبعم چنل سایه پروف ـه و چیزایی که از حرفای سایه فهمیدمو دارم توضیح میدم براتون*-*

    بریم ادامه:>

  • ۲
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴۳ ]
    • rio
    • Saturday 8 January 22

    جیمین برگشت:)

     

    شین جیمین، لیدر AOA، کسی که بهش تهمت ناروا زدنو دو سال تمام خبری ازش نبود، بلاخره برگشت:)

    استوری گذاشت، پروفایل و بیوش رو عوض کرد، و پست جدید گذاشت که رسما اعلام کرد قوی تر از قبل برگشته، اونم توی روز تولدش!

    نمیتونین تصور کنین چقدر خوشحالم..

  • ۹
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۸ ]
    • rio
    • Friday 7 January 22

    لیتل نیوز

    به این فکر میکردم که یه بوک تو واتپد داشته باشم برای سناریوهای فسقلی اینجوریم. اگه اکانتمو بهتون بدم حمایتش میکنین؟

     

    +یه کار خوبی میخوام بکنم به نفع خودم:>

    ++پستش موقته راستی فردا پاک میکنم

    +++منتظر فردا و پسفردا هستین؟

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۳ ]
    • rio
    • Wednesday 5 January 22
    𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁: 𝟗𝟖/𝟎𝟕/𝟎𝟒
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    اندر این گوشه خاموش فراموش شده
    کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
    باد رنگینی در خاطرمن
    گریه می انگیزد..
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)
    ---
    ما تو ایران زندگی می‌کنیم اینجا یا تا ۵۰ سالگی بچه سالی یا در آستانه رسیدن به سن قانونی خصلت‌های بزرگسالی توی شخصیتت غالب میشن ^^~