۱۲۵ مطلب با موضوع «#روز نوشـت و خزعبـلات» ثبت شده است

مکالمات یه entp و یه enfp

 

چتش خیلی جدید نیست ولی الان پیداش کردم و جر خوردم..xD

من و پرسونیم و اینجا درمورد این حرف میزدیم که پرسون کامنتای خصوصی من و شوکو رو خونده..xD

  • ۸
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴۵ ]
    • Univērse
    • Tuesday 30 November 21

    آلبالو

    و منی که متوجه میشه برای بقیه چه طعمی داره بیش از حد خوشحاله:")

     

    +قالبم خوشگله؟D:

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۷ ]
    • Univērse
    • Monday 29 November 21

    خودمم فاز خودمو نمیدونم راستش

    تو شرایطیم که به راحتی میتونم یکیو از خودم متنفر کنم و تمام قول و قرارامو باهاش بشکونم جوری که بدترین تصورات رو ازم داشته باشه فقط چون فهمیدم بهترین شکلات دنیا کجا ساخته میشه و تمام وسایلامو جمع کنم و با اولین پرواز مهاجرت کنم اونجا و برای بقیه عمرم درحالی که همه فکر میکنن یه گوشه از سرما و بدبختی مردم زندگی کنم..

     

    +میخوام قالبمو عوض کنم، ولی همچنان گرلز جنریشن قراره باشه.

  • ۱۱
    • Univērse
    • Saturday 27 November 21

    انواع ریکشن ها

    انواع ریکشن آدما وقتی فیکامو براشون میفرستم

    اسکار:این عالیههههههه زنیکه بفرستششششششششش بقیشوووووووووو*ریکشن به تک تک جملات داستان*

    لاوندا:سیو کردم. بعدی؟

    حانیه:خیلیهههه...گشادمم تعریف کننن

    درسا:خیلی خوب بود.*در ریکشن به 43 صفحه پی دی اف*

    شوکو:من که میدونم میخوای بچمو بکشیی

    سانبین:درس گرفتن از نقاط منفی قصه*

    ماهک:زدن پس کلت*

    ماریا:فقط جمله آخر توجهشو جلب میکنه*

    یاسی:بلومینگ چیشد؟..

    رامش:قهرم باهات این خیلی غمگین بود..

    مانا:عهه بازم از این داستانا نوشتی؟*-*

    رومینا:خوندم. غمگین بود.*در ریکشن به زجر آور ترین تیکه*

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۸ ]
    • Univērse
    • Friday 26 November 21

    twt 27

    از من به شما نصیحت

    با پسری که آداب غیبت کردن بلد نیست دوست نشین

    48 تا وویس براش فرستادم میگه "عه خیلی بده که راس میگی":/

    خب وات ده فاک بچ تو الان باید بیای کنار من پشت سرش زر بزنیم نه که بگی عهه بده راس میگی که:"////

  • ۷
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۵۹ ]
    • Univērse
    • Wednesday 17 November 21

    صرفا جهت ثبت خاطرات

    1.من:ایول نشانه تموم شد میترکونم این هفته کلی فیکمو مینویسم

    تمام چیزی که من از بعد نشانه تا امروز نوشتم:

     

    2.معلم زیستمون امروز به روش تدریس یکی از معلمای دوازدهم گفت برگ ریزون، کل کلاس ترکید..xD

    3.نمیدونم چرا حوصله ج دادن به کامنتا رو ندارم..ولی اینکارو خواهم کرد امروز مطمئن باشینTT

    4.پلی لیست کیو دیدین که بعد از XOXO توش Mirror Mirror پلی شه؟

    5.اینکه دارم باهات حرف میزنم و بعد یکی دیگه میاد تو و کاملا بدون توجه به من ول میکنی میری با اون حرف میزنی باعث میشه دلم بخواد برات جشن بگیرم و بعد بکشمت و روی جسدت برقصم..

    6.شاید توی مجازی نه، ولی توی دنیای واقعی هرکاری که میکنم منظور داره، پس اگه دیدی موقع حرف زدن با یکی از بچها خیلی سرحالم و به تو که میرسم جوری نگات میکنم که برینی تو خودت ببین چه گوهی خوردی که باعث شدی اینجوری بشه

    7.یکی منو هل بده برم کادوی تولد یاسی رو کامل کنمTT

    8.هیچکس:

    من و سونیا:داشتن یه فیکشن یونبین که 1 سال و 4 ماهه که ولش کردیم به امون خدا*

    9.آیدی تلگرامم+آیدی دیلیم توی منوی Talk With Me گذاشته شد، لینک دیلی رم پیوند کردم، اگه خواستین یه سری بهش بزنین^^

    10.اگه وقتی فیکی که تو شماره 8 در موردش گفتم رو شروع کردیم به نوشتن جفتمون به یکی میدادیم الان داشتیم به بچه یاد میدادیم بگه مامان:/ لامصب خیلی سوییت و خاصم بود چجوری تونستیم انقد گشاد باشیم..

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۲ ]
    • Univērse
    • Sunday 14 November 21

    twt 25

    جوری که بچه ها بعد از دیدن اسکویید گیم نسبت به من کیدرامر حس عجیبی پیدا کردن و هر روز یکیشون فلش میده براش سریال بریزم باعث میشه حس فروشنده های مواد رو پیدا کنم..

    +فردا آزمون نشانه من و رامشه~ دعا کنین خوب بدیم:">

    ++هرکدومتون که بهتون کامنت دادم ولی جوابشو ندادم و میخواد چک کنم بهم بگه لطفا"-" البته بعید میدونم به جز وب ایمی و شوکو و انسیتی و دی ام جای دیگه کامنت داده باشمxD

    +++کسی از بچهای تجربی نیس شیمیش خوب باشه فردا ام خیلی اتفاقی دور و بر 8 و 9 آن باشه؟"-"xD

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۴ ]
    • Univērse
    • Thursday 4 November 21

    پستی بدون سر و ته!#6

    1.درصد های پیش نشانه من رو مشاهده میکنین:

     

    بیاید خوشبین باشیم حداقل زیست و ادبیاتو نریدم"-" تازه درصد دینیمم رند شدهxD تازه هیچکدومو منفی نزدممم اینه که مهمهههه

    2.امروز تو مدرسه کشف کردم درسا فیک کیپاپ میخونهxD قراره فیکا خودمو بفرستم براش~

    3.این یک داستان واقعی است

    ساینا:از بس به دستم الکل زدم پوستم داغون شده

    من:انقد نزن اونو به دستات

    ساینا:تو چشام نگاه میکنه و در الکلشو باز میکنه میزنه به دستش*

    من:ینی اونی که قراره بگیرتت باید خیلی عاشقت باشه که همه چیزاتو تحمل کنه"-"

    ساینا:اگه پسر بودی میومدی منو بگیری؟

    من:نه مگه خرم؟

    من:تو چی اگه پسر بودی منو میگرفتی؟

    ساینا:نه عمرا

    ساینا:ما دوتا اگه عقد کنیم از محضر میایم بیرون دوباره میریم تو طلاق بگیریم

    من:داش نمیایم بیرون همون تو طلاق میگیریم"-"

    ساینا:همون"-"

    من:ما همین دوست بمونیم کافیه"-"

    ساینا:حله"-"

    3.ولی من و ساینا عجیب ترین رابطه دوستی دنیا رو داریم بخدا..کلاس هفتم که بودیم باید باهاش فاصله یه متری برقرار میکردمxD فاصله گذاری اجتماعی داشتیم وقتی فاصله گذاری اجتماعی مد نبودxD

    4.آیلار سر کلاس:فیزیک نبودم چی گفت؟

    حانیه:یه چیزی گفت که حالا نمیتونم بگم ولی اولش ک داشت تهشم شعر

    کل کلاس پاره میشن*

    آیلار:حله حله گرفتم

    من:نه م داره نه ن داره فقط یدونه ک داره

    ثمین:همون ک هه ام مهمهxD

    5.سولی خیلی خوشگله...

    6.چانمینا چطوری میتونه اینجوری شاهکار خلق کنه و هرکدوم از قبلی بهتر باشن؟

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۱ ]
    • Univērse
    • Sunday 31 October 21

    از عجایب دُرسا

     

    پشت صحنش تو ادامس~

  • ۴
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱ ]
    • Univērse
    • Thursday 21 October 21

    my fanfictions. my life.

    حس میکنم این اولین باره که به زبون میارم فن فیکشن های من و اتفاقاتی که برای شخصیت هاشون میفته، زندگی خودمه و پایانشون همون اندینگی که آرزوشو دارم..

     

    +فاینال فرانسه دارم پنج و ربع:") دعا کنین خوب بدم~

    ++هونگجونگ از انیمه پریده بیرون.

    +++پستای موضوع دو نات کلیک دارن زیاد میشن..واقعا مدتیه حوصله نوشتن چیزای درست حسابی رو ندارم:"/ حتی برای روزانه نویسی هم بی نهایت خسته به نظر می آم، امیدوارم مودم بهتر شه..

  • ۷
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۰ ]
    • Univērse
    • Tuesday 19 October 21
    ᴡᴇʙ ʙɪʀᴛʜᴅᴀʏ﹕ ₉₈/₀₇/₀₄
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    گمشده در جهان سرمه ای رنگ پنتاگون
    شیفته 12 رنگ افسانه ای ماه
    صاحب این وبلاگ به مقادیر زیادی کیپاپ، فن فیکشن، انیمه و کیدراما برای تنفس احتیاج دارد!
    گلبرگ های ساکورا و لوندر های آبی توی جنگلی که قلبش با عشق به آدما می تپه~
    ----
    میدونین چیه؟ من همونقدر کنترل انتخاب افکارم رو دارم که کنترل انتخاب اسمم رو داشتم.
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)