ترنم:وین وین منو یاد یکی میندازه توی ویرانگر
پرسون:هربار میاد نظر بده پانیسا(خواهرش)شلوغ میکنه*
پرسون:پانیسااا
پانیسا:نیااوو
پرسون:پانیسا به هستی میگم بزاره تو وبلاگش آبروت بره ها
پانیسا:اهه خودمم یه وبلاگ درست میکنمم میزارمم
پرسون:حالا هروقت درست کردی در موردش حرف میزنیم
پانیسا:کی میتونم؟
پرسون:وقتی بیست و پنج سالت شد
پانیسا:تو که بیست و پنج سالت نیست وبلاگ داری
پرسون:من متفاوتم
پانیسا:نخیرم
پرسون:چرا هستم
پانیسا:نخیرم
پرسون:چرا هستم
پانیسا:چهار سالم شد میزنم وبلاگ
پرسون:پانیسا چهار سالگی چیه تو الان هفت سالته
پانیسا:میخنده*
پرسون:پانیسا وات ده فاک؟
پانیسا:همچنان میخنده*
پرسون:آره خلاصه شبیهه ترنم.
پرسون:عه آره، به هستی میگم همه این کارای مستهجنتو بزاره وبلاگ، آبروت بره
پانیسا:عهههههT-T
پرسون:آره
پانیسا:اوممم
پرسون:اداشو در میاره*اومممم
پانیسا:اوممم
پرسون:اوممم
پرسون:دلم میاد کاملا
پانیسا:T-T
پرسون:..چشاتو اونجوری نکن
پانیسا:
پرسون:نکننن
پانیسا:
پرسون:خیل خب آدم باش دیگه، باشه باشه برو اونور، برو آدم باش، هستی نمیخواد بزاریxD
کمی قبل*
من:پرسون به پانیسا بگو من طرف اونم
پرسون:عهه خیانتکاار تو خیر سرت دوست منییی
من:میخوام ریکشنشو ببینم
پرسون:عا، باش صب کن، پانیسااا
پرسون:ببین پانیسا، هستی گفتش کهه طرف توعه
پانیسا:در چه زمینه ای؟(اینو نگفت ولی درست نشنیدم چی بودxD)
پرسون:همین بیرون رفتن
پانیسا:ینی نرم بیرون؟
پرسون:چرا برو، ولی هستی طرف توعه، ینی میگه هرکار دوست داری بکن
پانیسا:نمیرممم
پرسون:خب نظرت در مورد این موضوع چیه
پانیسا:نمیرم بیروون
پرسون:خب اونو که میدونم، به اینکه هستی طرف توعه نظرت چیه
پانیسا:هیچی
من:..خواهرت خیلی دوستم داره
ترنم:..خیلی