۱۰۳ مطلب با موضوع «#کی پاپ!» ثبت شده است

Mariage d'amour

mariage d'amour
idk

Magic Spirit

برای بار هزارم سرش رو تکون داد و حرف پلیس رو به روش رو رد کرد:من هرچیزی که می‌دونستم رو بهتون گفتم آقا. می‌شه انقدر سوال پیچم نکنید؟ به یاد آوردنش وقتی هنوز اون صحنه ها رو با بستن چشمم میبینم خیلی سخته!
صداش می‌لرزید. موهای بلوندش روی صورتش پخش شده بود ولی از اونجایی که دختر پلک هاش رو محکم بهم فشار می‌داد از اینکه اونا جلوی دیدش رو گرفتن شکایتی نداشت. پلیس زنی که پشت سرش ایستاده بود شونه های دختر رو گرفت و خطاب به همکارش گفت:بسه دیگه تهیونگ! اون واقعا همه چیز رو بهمون گفته، و جزئیاتی رو در اختیارمون گذاشته که خیلی کمکمون میکنه، انقدر اذیتش نکن!
تهیونگ خودکارش رو انداخت:باشه، میتونی بری.

پلیس زن، با لحن آروم تری رو به دختر گفت:رزی شی، توی روزهای آینده اگه بازهم بهتون نیاز داشتیم خبرتون می‌کنیم. امشب سعی کنید استراحت کنید، تا جلوی در همراهیتون می‌کنم.
رزی سرشو تکون داد:ممنونم سروان.
پلیس لبخند ملایمی زد و تا بیرون باهاش رفت. گفت:شرایطت رو تا حدی درک می‌کنم. اگه نیاز به کمکی داشتی، بیا اینجا و سراغ جئون سویون رو بگیر.
رزی به زور سعی کرد بخنده:حتما.
سویون خواست برگرده که چشمش به دستای رزی افتاد:اوه رزی شی! دستاتون زخمین!
رزی بدون باز کردن دستاش برگشت:اشکالی نداره، رفتم خونه پانسمانشون می‌کنم.
خونش فاصله زیادی با ایستگاه پلیس نداشت. قصدش این نبود، اما وقتی در رو پشت سرش بست، سمت اتاق نشیمن حرکت کرد. رد خون و خورده های شکسته شیشه هنوز روی زمین بودن. نمی‌خواست اما چشماش سمت اون خورده شیشه ها رفتن. نمی‌خواست اما تصویر بدن نیمه‌جون دختری که عاشقش بود جلوی چشماش زنده شد. صدای جیغ و فریاد خودش درحالی که اسمش رو صدا می‌زد توی گوشش پیچید و حالشو بدتر از قبل کرد. چرخید، سمت پیانوش رفت و پشتش نشست. دستایی که کل مدت مشت بودن رو باز کرد و متوجه شد چند تیکه از شیشه توی دستش فرو رفته. تیکه های بزرگتر رو از کف دستش در آورد و بی توجه به دردشون به کلاویه ها نگاه کرد. دستاش ناخوداگاه نت های فا، سل و لا رو نواختن و ادامه‌ش دادن. Wedding Of Love، آهنگ مورد علاقه دوست دختر مرده‌ش، جیسو.
خورده های ریز و درشت شیشه روی پیانو ریخته بودن و حتی اگه کلید هارو به آرومی نوازش می‌کردی، بازهم انگشتات زخمی می‌شدن. دیگه چه برسه به رزی که کلاویه هارو محکم فشار می‌داد و احساسات توی آهنگ و نت های مختلف رو توی هوا پخش می‌کرد. جیسو یکی از بهترین وکیل هایی بود که کشورشون می‌شناخت، و برای مدتها تنها چیزی که بعد از برگشتن به خونه خستگی کار رو ازش می‌گرفت گوش دادن به نواختن دوست دختر پیانیستش بود. رزی بهتر کردن حال جیسو رو دوست داشت. رزی می‌دونست جیسو دشمن های زیادی داره. رزی میخواست محافظت کنه. رزی میخواست از جیسو محافظت کنه. و اون شب، اون شب کذایی که رزی صدای شکستن شیشه در اثر شلیک گلوله رو هنوز توی سرش می‌شنید؛
به قسمت اوج آهنگ رسیده بود. موهاش توی هوا پخش شده بودن، اون آهنگ لطیف رو وحشیانه می‌نواخت اما نه، هنوز هم زیبایی خودش رو داشت.
تمام کلاویه ها با خون سرخ رنگش نقاشی شده بودن. انگشتاش هنوز نبض داشتن، هنوز گرمای دسته اسلحه رو حس می‌کرد. لحظه ای توی ذهنش درخشید که صورت جیسو بین دستاش بود و چتری هاش روی پیشونیش پخش شده بودن. صدای خودش رو شنید که می‌گفت:سویا، سویا، جیسو، صدامو می‌شنوی؟ من، من نمی‌خواستم،
رزی بیرون از خاطره، پوزخند دیوانه‌واری زد و زمزمه کرد:نمی‌خواستم.
آهنگ رو به پایان رسوند و از جاش بلند شد. دیدش تار بود و تلوتلو می‌خورد، روی زمین افتاد و سرش به دیوار پشت سرش خورد. به حدی سرگرم پیانو زدن و فکر کردن به خاطره اون شب بود، بریدگی های روی دستش و خونی که از زخم هاش می‌رفت رو به کل فراموش کرده بود. لبخند بی جونی زد:تو با شلیک گلوله مردی، من از شدت خونریزی. و قاتل هردومون،
خنده وحشیانش برای آخرین بار توی خونه پیچید:پارک رزی بود.

 

 

+یکی نیس به من بگه وقتی چس از پیانو زدن حالیت نیست چرا اصرار داری تو داستانت پیانو بیاری، اونم به طرز کاملا تخصصی ای که هزار بار از ساینا بپرسی نتای اولش چیان و تهش بزنتت...

++اسم پست، همون اسم اصلی آهنگه. مریج داموغ~

  • ۹
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۵۶ ]
    • Lynn -
    • Sunday 27 February 22

    Kpop Fandom is not Mahdekoodak!!

    فندوم کیپاپ مهدکودک نیست!

    نکاتی که به عنوان یه کیپاپ فن باید رعایت کنید؛

  • ۱۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۸۰ ]
    • Lynn -
    • Tuesday 22 February 22

    such a villain

    villain
    By alexa

    Magic Spirit

    درسته که آدم خوبه و مهربونه بودن جذابه، ولی حس اون لحظه که نامحسوس به یکی تیکه میندازی و متوجه میشه و بعد جوری رفتار میکنه که انگار تو نقش منفی قضیه ای، اما تو دقیقا هدفت villain قضیه شدن بوده>>>>>>>>

    +آهنگای الکسا>>> تو فکرشم ورژن انگلیسی یکیشونو کاور کنم:>

    ++درسته که کلا امروز خیلی اوکی نبودم ولی دلیل نمیشه مثل همیشه یه bad bitch نباشم:)

  • ۸
    • Lynn -
    • Monday 21 February 22

    PlayBack

    playback
    loonaverse:from
    By loona

    Magic Spirit

     

    آهنگ playback توی کنسرت آخر دخترا، LOONAVERSE:FROM اجرا شده، فقط ورژن لایوش موجوده و به طور رسمی منتشر نشده، لیریک توسط اعضا نوشته شده و خطاب به اوربیت هاست(توی گوگل عینا نوشته Written by LOONA to ORBIT)

    حالا فکر میکنید چرا اوربیتم؟=)

     

    +کامنت هاتون رو به زودی جواب میدم. مخصوصا تو شوکو. ولی الان نمیتونم، گومن:"

    ++امروز تا شیش و نیم مدرسه بودم، همچنین سه شنبه و پنجشنبه هم مدرسه ام و از هفته بعد کل روزها رو، خواستم خبر بدم که نگرانم نشید:)

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۸ ]
    • Lynn -
    • Saturday 19 February 22

    My heart is Dumhdurum

     

    Download Video

    یکم طول میکشه تا باز شه آی نو~

     

    Song:Dumhdurum by Apink

  • ۳
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۶ ]
    • Lynn -
    • Thursday 17 February 22

    یک روز در خانه مامان آیلین

    من:خبب دوستانننن برید کنار براتون شیش تا خواهر جدید آوردم

    تن درحالی که لم داده رو کاناپه این کانال اون کانال میکنه:اینارو از کی زاییدی؟

    من:پدسگ این چه طرز صحبت با مادرت- از IST

    چوو درحال انگشت کردن لپای نااون:این چه کیوتهه میشه تو اتاق من بخوابهه؟T-T

    نااون:سلامTT

    ایونجی که کنار تن و یوتا نشسته رو کاناپه:بارسلونا عشقهههه

    یوتا:اصن چجوری تا وقتی رئال مادرید هست تو فن بارسلونا ایییی

    نامجو و گوون درحال خالی کردن یخچال*

    اولیویا رو به بومی:یه بچه دایناسور دارم حرف میزنه میای نشونت بدم؟

    بومی:تخم سگ برو با ننت لاس بزنننن

    هویی:نه خداییش اینو راست میگه با گوون تو اتاقشون بچه دایناسور تولید کردن

    بومی:...تولید کردن؟...

    هویی:نینگ نینگ اومده بود قرار بود مارمولکشو جهش بدن ولی مارمولکه تخم دایناسور زایید-

    بومی:بعد حرف میزنه؟...

    هویی:فقط فحش بلده متاسفانه

    من:پرت کردن دمپایی* هویی تو قرار نبود با شوهرت بری بیروننن؟؟

    هویی:اوه شت راست میگی...

    هیونجین:برات نقاشی بکشم؟*-*

    چورونگ:آره*-*

    مارک:ملاقه شوت کردن تو مخ اولیویا:گمشو برو جوراباتو از تو اتاق من جمع- وات ده فاک یوتا؟

    یوتا و ایونجی درحال فیفا بازی کردن با سیس بازیکن جام جهانی*

    یوتا:یه لحظه حرف نزن من باید روی اینو کم کنممم

    ایونجی:هه عمرا اگه بزارم ببریییی

    چورونگ:بعدش که رفتم اونیکی دامنه رو پوشیدم اصلا به میکاپم نیومد، بعد نااون گفت بزار یه زنگ به بومی بزنیم ولی جواب نداد،

    هیونجین:وای وای یاد اون روزی میفتم که مینهو هیونگ نزدیک بود سرخم کنه ولی دید رنگ بند کفشاش با دسته فر ست نیست..

    بومی:یا امام هشتم این چیهههه

    اولیویا:آروم باش نترس گوزن خونگی وی وی ـه

    بومی:پشمام شما گوزن داریننن؟؟

    اولیویا:تازه خاله یاسی برا کینو قورباغه خرید یوجینم دلش خواست رفت ازش دزدید الانم کینو افسردگی گرفته هر روز میاد ازم جنس میگیره

    بومی:مگه نگفتی یوتو موتوری ساقی محله؟

    اولیویا:چرا ولی از وقتی یوتا و یوتو با موتور یوتو رفتن تو دیوار حیاط پشتی اس ام، تا وقتی قسط موتور جدیده رو بدن یوتو جنسارو میده من پخش کنم^^

    ایونجی:شوت کردن دسته بازی تو حیاط* من بازی نمیکنم این دسته شما خرابه

    یوتا:هه همه بازنده ها همینو میگن

    ایونجی:اصن اگه مردی توپ بردار بریم تو حیاط بازی کنیم-

    یوتا:تو اونم میبازی عزیزم چی فک کردی؟

    ایونجی:شرط میبندی؟ بعد مسابقه میریم خرید هرکی باخت باید پول خریدای اونیکی رو بده

    یوتا:حله، کارتتم آماده کن که قراره کل فروشگاهو برام بخری^^

    چوو و ایو و نااون درحال کاور کردن کل دنسای کیپاپ*

    ناگهان ایو چوو را می بوسد*

    نااون:

    نااون:این صحنه کیوت چی بود قلب من دید....

    تن:میگم نااون شی چرا تو با بقیه خواهرات فرق داری انقد؟

    نااون:چیز، اونا بچهای IST ـن من تو بچگی توسط وای جی به فرندی گرفته شدمT^T

    چوو:بغل کردن نااون* اشکال ندارهه تو تا تهش خواهر کوچولوی ما میمونیییی

    نااون و چوو:در دامان هم اشک میریزند*

     

    و این چنین شد که ای‌پینک به جمع فرزندان آیلین پیوست...^^

     

    +یه توضیح کلی بدم، بچهای من انسیتی، لونا، نصف اسکیز(مینهو، هیون، چانگبین و جونگین) و هویی(و یه جورایی الان به همراه ای‌پینک) ـن، ووسوک بچه ماریاست، جینهو بچه ماهکه، اسپا، کینگدام، بقیه پنتا و نصف دیگه اسکیز ام بچهای یاسی ـن، برای همینه که به جز هویی بقیه پنتا نبودن~

  • ۳
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۶ ]
    • Lynn -
    • Thursday 17 February 22

    Dilemma-Apink

    dilemma
    horn
    By apink

    Magic Spirit

     

    دوستت دارم، دوستت دارم، دیوانه وار دوستت دارم، ولی باید رهاش کنیم

    دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم، اما باید جلوی این دوراهی رو بگیرم

  • ۸
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۰ ]
    • Lynn -
    • Tuesday 15 February 22

    کینگای کیپاپ برمیگردن!!

    کمپانی YG با انتشار بیانیه ای در تاریخ ۷ فوریه،از کامبک گروه BigBang در بهار امسال خبر داد.
    این کمپانی اعلام کرد که گروه بیگ بنگ اخیرا ضبط آهنگ جدیدشان را به پایان رسانده اند و به زودی موزیک ویدئو آن را نیز فیلمبرداری خواهند کرد.
    کمپانی YG در ادامه بیانیه خود اعلام کرد که تاپ تصمیم گرفته تا با اتمام زمان قراردادش با YG این کمپانی را ترک کند با این حال همچنان به عنوان عضوی از گروه بیگ بنگ باقی خواهد ماند.

    این نخستین کامبک گروه بیگ بنگ در چهار سال اخیر محسوب میشود.

     

    کینگا دارن برمیگردن........کینگا دارن برمیگردن............بلاخره...باورم نمیشه خدایا..............................

    بعد از یه روز سخت فقط این میتونست آرومم کنه:"))

    منبع خبر:پیج کریا نیوز

  • ۱۰
    • Lynn -
    • Monday 7 February 22

    Stay-Blackpink

    stay
    By blackpink

    Magic Spirit

     

    قبل اینکه شبای تیره و تار منو اسیرشون کنن برگرد پیشم

    هنوزم عاشقمی ؟ اگه احساست با مال من یکیه پس امروز رو پیشم باش

    ازم نپرس که چرا آدمی که دنبالشم تویی ، فقط پیشم بمون

     

    +این آهنگ>>>>

    ++یه نکته زیبا تو اسم وب هست ببینم میفهمید یا نه:>

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۳ ]
    • Lynn -
    • Saturday 5 February 22

    202

    نامجون، سوکجین و هوسوک هر سه شون آه عمیقی کشیدن. سوکجین گفت:یادم ننداز، هنوز وقتی به این فکر میکنم که برای در آوردنت از اون بار و بعد خالی کردن معدت با چند میلیون تا میکروب در تماس بودم سرتاپام میلرزه.

    نامجون تایید کرد:یادمه دقیقا همونجایی که هوسوک نشسته ام بالا آوردی،

    هوسوک تقریبا از جاش پرید:الان باید اینو میگفتی حتما؟

     

    +وانشات جدید، میبی سپ؟=)

    ++به این برشی که ازش گذاشتم نگاه نکنین ترسناکهD: تخصص وی سم کردن در اوج دارکی بود*

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۵ ]
    • Lynn -
    • Monday 31 January 22
    𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁: 𝟗𝟖/𝟎𝟕/𝟎𝟒
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    اندر این گوشه خاموش فراموش شده
    کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
    باد رنگینی در خاطرمن
    گریه می انگیزد..
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)
    ---
    ما تو ایران زندگی می‌کنیم اینجا یا تا ۵۰ سالگی بچه سالی یا در آستانه رسیدن به سن قانونی خصلت‌های بزرگسالی توی شخصیتت غالب میشن ^^~