من:خبب دوستانننن برید کنار براتون شیش تا خواهر جدید آوردم

تن درحالی که لم داده رو کاناپه این کانال اون کانال میکنه:اینارو از کی زاییدی؟

من:پدسگ این چه طرز صحبت با مادرت- از IST

چوو درحال انگشت کردن لپای نااون:این چه کیوتهه میشه تو اتاق من بخوابهه؟T-T

نااون:سلامTT

ایونجی که کنار تن و یوتا نشسته رو کاناپه:بارسلونا عشقهههه

یوتا:اصن چجوری تا وقتی رئال مادرید هست تو فن بارسلونا ایییی

نامجو و گوون درحال خالی کردن یخچال*

اولیویا رو به بومی:یه بچه دایناسور دارم حرف میزنه میای نشونت بدم؟

بومی:تخم سگ برو با ننت لاس بزنننن

هویی:نه خداییش اینو راست میگه با گوون تو اتاقشون بچه دایناسور تولید کردن

بومی:...تولید کردن؟...

هویی:نینگ نینگ اومده بود قرار بود مارمولکشو جهش بدن ولی مارمولکه تخم دایناسور زایید-

بومی:بعد حرف میزنه؟...

هویی:فقط فحش بلده متاسفانه

من:پرت کردن دمپایی* هویی تو قرار نبود با شوهرت بری بیروننن؟؟

هویی:اوه شت راست میگی...

هیونجین:برات نقاشی بکشم؟*-*

چورونگ:آره*-*

مارک:ملاقه شوت کردن تو مخ اولیویا:گمشو برو جوراباتو از تو اتاق من جمع- وات ده فاک یوتا؟

یوتا و ایونجی درحال فیفا بازی کردن با سیس بازیکن جام جهانی*

یوتا:یه لحظه حرف نزن من باید روی اینو کم کنممم

ایونجی:هه عمرا اگه بزارم ببریییی

چورونگ:بعدش که رفتم اونیکی دامنه رو پوشیدم اصلا به میکاپم نیومد، بعد نااون گفت بزار یه زنگ به بومی بزنیم ولی جواب نداد،

هیونجین:وای وای یاد اون روزی میفتم که مینهو هیونگ نزدیک بود سرخم کنه ولی دید رنگ بند کفشاش با دسته فر ست نیست..

بومی:یا امام هشتم این چیهههه

اولیویا:آروم باش نترس گوزن خونگی وی وی ـه

بومی:پشمام شما گوزن داریننن؟؟

اولیویا:تازه خاله یاسی برا کینو قورباغه خرید یوجینم دلش خواست رفت ازش دزدید الانم کینو افسردگی گرفته هر روز میاد ازم جنس میگیره

بومی:مگه نگفتی یوتو موتوری ساقی محله؟

اولیویا:چرا ولی از وقتی یوتا و یوتو با موتور یوتو رفتن تو دیوار حیاط پشتی اس ام، تا وقتی قسط موتور جدیده رو بدن یوتو جنسارو میده من پخش کنم^^

ایونجی:شوت کردن دسته بازی تو حیاط* من بازی نمیکنم این دسته شما خرابه

یوتا:هه همه بازنده ها همینو میگن

ایونجی:اصن اگه مردی توپ بردار بریم تو حیاط بازی کنیم-

یوتا:تو اونم میبازی عزیزم چی فک کردی؟

ایونجی:شرط میبندی؟ بعد مسابقه میریم خرید هرکی باخت باید پول خریدای اونیکی رو بده

یوتا:حله، کارتتم آماده کن که قراره کل فروشگاهو برام بخری^^

چوو و ایو و نااون درحال کاور کردن کل دنسای کیپاپ*

ناگهان ایو چوو را می بوسد*

نااون:

نااون:این صحنه کیوت چی بود قلب من دید....

تن:میگم نااون شی چرا تو با بقیه خواهرات فرق داری انقد؟

نااون:چیز، اونا بچهای IST ـن من تو بچگی توسط وای جی به فرندی گرفته شدمT^T

چوو:بغل کردن نااون* اشکال ندارهه تو تا تهش خواهر کوچولوی ما میمونیییی

نااون و چوو:در دامان هم اشک میریزند*

 

و این چنین شد که ای‌پینک به جمع فرزندان آیلین پیوست...^^

 

+یه توضیح کلی بدم، بچهای من انسیتی، لونا، نصف اسکیز(مینهو، هیون، چانگبین و جونگین) و هویی(و یه جورایی الان به همراه ای‌پینک) ـن، ووسوک بچه ماریاست، جینهو بچه ماهکه، اسپا، کینگدام، بقیه پنتا و نصف دیگه اسکیز ام بچهای یاسی ـن، برای همینه که به جز هویی بقیه پنتا نبودن~