۲۸ مطلب در ژانویه ۲۰۲۳ ثبت شده است

به او، باران نیمه‌شب سرخ.

قرمز روشن زیبای من؛

فراموشت نمی‌کنم. دوستت دارم. دوستت خواهم داشت.

با عشق؛

شاهزاده سفید، شاهزاده تو.

  • ۰
    • Univērse
    • Sunday 8 January 23

    هجدهمین‌روز‌ازدهمین‌ماه‌

    برای آرزوهایی که از دست دادین. برای نخبه‌هایی که از دست دادیم. برای اون ۱۷۶ حق زندگی که گرفته شد.

    تسلیت، ایران من:)

     

    +اون روزی که فهمیدیم کار خودشون بوده، انقدر گریه کردم که نفس کشیدن یادم رفته بود. فکر میکنم همون موقع بود که فهمیدم تو چه جهنمی زندگی میکنم.

  • ۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲ ]
    • Univērse
    • Sunday 8 January 23

    پستی بدون سر و‌ ته#32

    1.دیدین این بیشعورا با هچان پسرم چیکار کردن؟ به خاطر تپش قلب فعالیتاش متوقف شد:" من و ستایش تو مدرسه فقط عر می‌زدیم-

    2.دلم برای گویینگ سونتین و تودو دیدن تنگ شده

    3.قسمت یک فصل چهار بانگو چهارشنبه اومدددانژناطلتطمتامصتشمتشمستس و من به خاطر امتحانا ندیدمممممم

    4.چقدر دلم برا ریکشنای بچها بعد امتحان تنگ شده بود-

    5.به نظرتون تو فصل جدید سکانس دردناک مرگ پسرمم هست؟-

    6.نازی گفت اولاش ادامه ناوله فعلا.

    7.امتحان زیست امروزمو بد ندادم، درواقع خودم که فکر میکنم خیلیم نریدم-

    8.نازنین به neverland گفت noorland:))))))

    9.کادوی تولد برای یه موجود دلنشین بنگچان لاور infj که دست بر قضا بستی‌تونه چی پیشنهاد میدین؟

    10.در ادامه مورد قبل، برای یه موجود esfp گوگول مگول سوییت جیمین لاور که خواهر مورد بالاست و جیکوک شیپ میکنه چی؟

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۱ ]
    • Univērse
    • Saturday 7 January 23

    Dance in New York with no shoes

    تو عطر یاس می دی زیبای مغرور

    که گلبرگ هاش ترک خورده

    برو برو که دوره خونه از تو

    برو که عطر یاس رو سیل برده

    I can still smell the perfume you used to wear in my clothes 

    Can't erase it, no

    I used to think you were that someone

    We used be so much alike 

    I can still see you in myself

    تو میری ولی شعر میشی تو کتابم

    یه رویای محال توی خوابم

    من لای ابرا دنبالت میگردم

    تا شاید یه روز یه جا با بارون بیای بازم

    And you call me up again just to break me like a promise

    So casually cruel in the name of being honest

    I'm a crumpled up piece of paper lying here

    'Cause I remember it all, all, all


    And I lost you

    The one I was dancin' with

    In New York, no shoes

    Looked up at the sky and it was maroon

     

    +شاید ذهن نویسندمه؟ ولی این پنج تا آهنگ دارن سعی میکنن یه داستانی رو برام تعریف کنن...

    ++بچه‌ها عکس پست زیادی کراش نیست؟-

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۰ ]
    • Univērse
    • Friday 6 January 23

    Happy Moonlight Day!!

    شاهزاده اشتباه می‌کرد. شاید نیاز نداشت با دختر نقره‌فام عشقو تجربه کنه. شاید باید همون دوست‌هایی می‌موندن که همه بهشون حسودی می‌کردن.

    شاهزاده فهمید و دختر هم فهمید، حالا، صدای خنده هاشون توی جنگل پیچیده بود.

    تولدت مبارک مهتاب نقره ای:)

    پارسال بهت گفتم هرچیزیم بشه من بازم کنارت می‌مونم. خیلی عجیبه ولی دقیقا همینطور شد. ما بعد از اونهمه تنش هنوز کنار هم موندیم=)

    به دلیل نداشتن امکانات کافی که خودتم در جریانی، پست تولد امسالت خیلی ساده‌ست. ولی جبران میکنم، منتظر کادوم بمون^^

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲ ]
    • Univērse
    • Tuesday 3 January 23

    Fan fictions; future

    سلااام~~
    در مرحله اول می‌خوام اعلام کنم تمام پارت های بلوهیون پیش نویس شدن و دیگه آپلودی برای این فیکشن صورت نمی‌گیره. از همراهیتون تا به اینجای کار ممنونم. اگه کسی می‌خواد، می‌تونه بیاد خصوصی که پی‌دی‌اف داستان رو تا همینجایی که آپلود شده بود تحویل بگیره. دلیلش شخصیه و برمی‌گرده به اینکه من با چند نفر از شخصیت های اصلی و کلیدی دیگه ارتباط ندارم. (آخیش راحت شدم-)
    در قدم بعدی، من توی پست قبل ازتون چندتا سوال پرسیدم و الان می‌خوام با توجه به جواب هایی که گرفتم یه سری تصمیمات بگیرم یا سوال های جدید مطرح کنم-

    ۱.از فیکای من خوندین؟ کدومشون رو بیشتر دوست داشتین؟
    اینکه اکثرتون گفتین اولدر برام لذت بخشه ولی به جز کالیستا، آنی، ایمی، هانول، چند نفری که فیک رو توی تلگرام خوندن و شوکو که بحثش به کل جداست، کسی نیومد بگه نظرش چی بوده. کالیستا گفت زیاد بودن کرکترا براش اذیت کننده بود، و من توی فیکشن بلند بعدیم اینو رعایت کردم تا گیج نشین. ایمی گفت بعضی صحنه هارو سریع رد کردم و اگه متوجه شده باشین الان سعی دارم برای هر سکانس زمان بذارم و همه چیز رو بنویسم. متوجه می‌شین؟ من از نظراتتون استفاده می‌کنم برای همین انقدر اصرار دارم بگین. برای یه وانشات که شاید ۲۰ دقیقه خوندنش طول بکشه من چند ماه زمان گذاشتم و در ازاش فقط یه انتقاد یا نظر می‌خوام. خیلیه؟
    ۲.به نظرتون جای چی توی نوشته های من خالیه؟ یا یه طور دیگه بپرسم، فیکشنی که شما دوستش داشته باشین شامل چه ویژگی هاییه؟
    خداروشکر که نگفتین اول به کاپل نگاه می‌کنین و من رو خرسند کردین، چون به شخصه هر کاپلی که به داستان بیاد جدا از معروف بودن یا نبودنش رو انتخاب می‌کنم و اگه می‌گفتین چون کاپل رو دوست ندارین نمی‌خونین هارتم بروکن می‌شدTT
    سلین به کاپل های استریت اشاره کرد و باعث شد یه حس غروری درونم به وجود بیاد چون من هم توی اولدر به کاپل استریت جذاب داشتم هم توی فیکشن بعدیم دارم.
    ۳.دزیره رو خوندین؟ نظرتون چی بود؟
    اینو صرفا پرسیدم که نظرتونو بدونم-
    ۴.نظرتون درمورد پارت اسمات توی فیکشن چیه؟
    از نظر من اسمات مثل نمک می‌مونه. برای طعم دادن به غذا لازمه ولی زیاد بخوری فشار خون می‌گیری.
    فیک جدیدم دوتا پارت اسمات داره. یکیشو خودم نوشتم که خیلی سربسته و سانسور شده ست، اونیکی رم نازنین نوشته و من کار بازنویسیش رو مدام دارم عقب می‌اندازم-
    چون گفتین دوست ندارین، من سه تا ایده دارم.
    اول:بذارم و مشخص کنم.
    دوم:نذارم.
    سوم:یه ورژن با اسمات و یه ورژن بی اسمات بدم بهتون.

    جدای این مسائل من فیک جدیدم رو کامل نوشتم و تا نصفه تایپ کردم. با توجه به نظرات خودتون تصمیم بر پارت پارت آپ شدنش گرفته شد. حالا! می‌خواین مثل بلوهیون متنی توی پست بخونید یا پی دی اف کنم؟ از اونجایی که یکم زیادی برای دان کردن پی دی اف گشادین می‌پرسم:))))

     

    +جواب بدین.

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۷ ]
    • Univērse
    • Monday 2 January 23

    Can I ask you a question…?

    بچه ها چند تا سوال میخوام ازتون بپرسم و خواهش بسیار میکنم که ایگنور نکنین و جواب بدین. برای پستی که قصد نوشتنشو دارم، جواباتونو میخوام.

    ۱.از فیکای من خوندین؟ کدومشون رو بیشتر دوست داشتین؟

    ۲.به نظرتون جای چی توی نوشته های من خالیه؟ یا یه طور دیگه بپرسم، فیکشنی که شما دوستش داشته باشین شامل چه ویژگی هاییه؟

    ۳.دزیره رو خوندین؟ نظرتون چی بود؟

    ۴.نظرتون درمورد پارت اسمات توی فیکشن چیه؟

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۳ ]
    • Univērse
    • Sunday 1 January 23

    لی جونگ سوک❤️آیو


    لی جونگ سوک و آیو زوج دوست داشتنی امسالمونن😭😭

    جونگ سوک یه نامه دست نویس نوشته و علاوه بر تایید خبر گفته من و آیو مدتی عاشق هم بودیم و بعد وارد رابطه شدیم، گفته خیلی دوستش داره و آیو براش کسیه که میتونه بهش تکیه کنه:::::::::)))))))))

    من حرفی ندارم فقط به عنوان مادر هردوطرف و کسی که طرفدار هردوشون بوده دارم کف و خون بالا میارم😭😭😭😭😭😭

    خداوکیلی کاپل زیادی هاتی نیستن؟:)

  • ۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۳۶ ]
    • Univērse
    • Sunday 1 January 23
    ᴡᴇʙ ʙɪʀᴛʜᴅᴀʏ﹕ ₉₈/₀₇/₀₄
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    گمشده در جهان سرمه ای رنگ پنتاگون
    شیفته 12 رنگ افسانه ای ماه
    صاحب این وبلاگ به مقادیر زیادی کیپاپ، فن فیکشن، انیمه و کیدراما برای تنفس احتیاج دارد!
    گلبرگ های ساکورا و لوندر های آبی توی جنگلی که قلبش با عشق به آدما می تپه~
    ----
    میدونین چیه؟ من همونقدر کنترل انتخاب افکارم رو دارم که کنترل انتخاب اسمم رو داشتم.
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)