بچه ها چند تا سوال میخوام ازتون بپرسم و خواهش بسیار میکنم که ایگنور نکنین و جواب بدین. برای پستی که قصد نوشتنشو دارم، جواباتونو میخوام.
۱.از فیکای من خوندین؟ کدومشون رو بیشتر دوست داشتین؟
۲.به نظرتون جای چی توی نوشته های من خالیه؟ یا یه طور دیگه بپرسم، فیکشنی که شما دوستش داشته باشین شامل چه ویژگی هاییه؟
۳.دزیره رو خوندین؟ نظرتون چی بود؟
۴.نظرتون درمورد پارت اسمات توی فیکشن چیه؟
عا...۲ بیشتر نخوندم
چیزی که من دوست داشته باشم حقیقتا چیزیه که بسدت احساسی باشه و بتونم احساسات کارکترو درک کنم...
نخوندم ولی حس میکنم دزیره بشدت قراره احساسیم کنه منتظرم کتابامو لچبخونم تا بعدا دزیره رو بخونم...:")
موافقم در حد کم...
۱- نه متاسفانه :"( فیکی با کاپل تهکوک نوشتی؟!:")
۳- تنها فیکشنی بود که بیشتر از یکبار خوندمش*-* نمیدونم چرا ولی گاهی بعضی فیکارو نصفه رها میکنم:(
۴- من نمی‌خونمشون ولی خب بنظرم نیازه باشنD:
راجب سوال دو از فیک هایی که داستان هیچ گونه روند منطقی نداره خوشم نمیاد:/ ازین فیکای مافیای هم نخوندم که بگم خوشم میاد ولی هر چی که وایب دارک آکادمی داره و معمایی هست برای من خداست:»
جذبم کنه؟قطعا مافیایی کارآگاهی وای یه باند خفن خیلی جذابه،اما یه مدرسه ایه غیر کلیشه ای هم قشنگه،روند کاپل،انگست ترجیحا نبودم مهم نیست،شخصیت پردازیشم،احساسات کرکترا رو درک کنم خیلی خیلی برام کافیه،که تو فیکات همیشه عمیقن درک میکنم
1. سه تا خوندم. هر سه تاشو دوست.
2. بنظرم قلمت خوبه و مشکلی نداره. من آدمیم که وقتی یه فیکی میخونم، احتمال داره زیادی ازش ایراد بگیرم. اما قلم تو واقعا خوبه و من ایرادی توش نمیبینمم
3. هیچوقت دلم نمیخواد که بخونمش-
4. خب.. بنظر من، نباید الکی الکی اسمات رو همینجوری توی فیک/وانشات، جا داد. بعضی وقتا یه سناریویی میاد توی ذهن آدم که با اضافه کردن پارت اسماتش، میتونه اون نوشته رو بهتر کنه. ولی خب روند اسمات هم مهمه! اگه فرست تایمه که سافت و وانیلایی باشه. اگر هم که نیست، ترجیح میدم اسماتش خشن نباشه که انگار داری بی دی اس ام میخونی! اسمات نویسی هم حدی داره. نباید اون کرکتر های بدبختو طوری جلوه بدیم که نیستن!! (از این وان نایت استند ها زیاد خوندم که واقعا به شخصیت لی فلیکس نمیااااد) و... آره :>
در حد کم موافقم ...
به زبون دیگه موافق نیستم...
در مورد دومی هم شخصیت پردازی و روند داستان..
۱. همین وانشات‌هایی که میذاشتی رو خوندم، اولدرم باید حتما بخونمش ولی یادم میرههه. خدایا اون چی بود... اورمور، سونیونگ و جیهون و اون هیونلیکس واقعا دوستشون دارممم
۲. فکر نکنم چیز کمی داشته باشه. راستش فیکشن‌هایی رو دوست دارم که خوب توصیف کنه، زیاد از حد کشش نده. با ژانر‌ها و کاپل‌ها مشکلی ندارم، هر جوری باشه میخونمش :>
۳. راستش نصفه خوندم و خب از اونجایی که جدیدا نمیتونم چیزای طولانی که بیش از ۱۰۰۰ صفحه باشه نمیتونم بخونم(نه که بدم بیادا، حوصلم نمیکشه) ولی تا جایی که خوندمش حس کردم واقعا قشنگه. :>
۴. من مشکلی ندارم با اسمات.D: ببینیم بقیه‌ی بچه‌ها چی میگن.
به نظرم باید تو سوال ۲ بازم جوابم بدم.
همونطور توصیف خوب و کشش ندادن زیاد از حد داستان رو گفتم، شخصیت‌ها جوری باشن که خوانندا بتونن حسش کنن، مثلا ممکنه یکی از خواننده‌ها بیاد فیک بخونه و ببینه یکی از شخصیت‌ها شبیه‌اشه میتونه درک کنه.
کاپلم که گفتم، هر جوری باشه دوست دارم.
توی یه فیک، دوست دارم شخصیتی که واسه کرکتر انتخاب کردن به شخصیتش در دنیای واقعی بخوره و با عقل جور دربیاد. چیزی که جذبم میکنه توی فیک، قلم نویسنده و دیالوگ های کرکترهاست. و همچنین ترجیح میدم که روند فیکشن جوری باشه که نتونم پیش بینیش کنم (چون مسلما تقریبا بیشتر فیک/وانشاتها هپی انده. اما بعضی ها توی ژانر نمینویسن و یهو با جدایی یا مرگ یکی از کرکترها مواجه میشی) اینطوری بنظرم جذاب تره تا اینکه بدونی آخرش قراره به خوبی خوشی درکنار هم تا ابد زندگی کنن!
همینطوررر داشتن یه پیام کلی، دیالوگ‌های قشنگ و دقت تو جزئیات ریز(ممکنه سخت باشه اگه نتونن بگن اشکالی نداره.) میتونه جالب‌ترش کنه میدونی.
با کاپل فیکشن رو انتخاب میکنم، اگه داستانش خوب بود خوندنش رو ادامه میدم، الان منظورت رو درست متوجه شدم؟@_@
خب کامنتای بقیه رو خوندم ظاهرا من درست متوجه نشدمD: شیمی خوندن قدرت درکم رو اورده پایین به بزرگی خودتون ببخشیدD":
اون گوشه سمت چپ وبلاگت، کیوت ترین چیزیه که تا حالا دیدم وای ننهxD
1. وانشات ازت خوندم چند تا و یکم از اولدر
2. فقط دو تا فاکتور برام مهمه یک اینکه کلیشه ای نباشه (مثلا فضاهای دارک و مافیایی با اینکه خفنن و پتانسیل دارن اینقدر کلیشه ای شدن که نگو:/) و دوم اینکه ملموس و واقع بینانه باشه و بشه با کاراکترها ارتباط برقرار کرد. من خودم این مورد دوم رو زیاد توی نوشته هات نتونستم حس کنم با اینکه قلمت خوبه و قشنگ مینویسی. یعنی شخصیت پردازی هم تا حدودی خوب بود فقط من نتونستم با اونا و احساسات و افکارشون ارتباط برقرار کنم.
همین شخصیت پردازی هم اولین موردیه که جذبم میکنه بعد از اون سیر داستانیه
حقیقتا از کاپلای گی هم خسته شدم بس که همشون تکراری ان TT xD ای کاش یه نوآوری ای ایجاد بشه عاح
من خیلی وقت پیش یه مینی فیکشن از تهیونگ و یه دختره که یادم نمیاد کی بود خوندم و اینقدر قشنگ تونسته بود توصیف کنه که بغضم گرفت... دلم میخواد یه چیز ساده و بی شیله پیله و در عین حال قابل لمس مثل اون بخونم
3. آره و اصلا خوشم نیومد
4. نظر شخصیم اینه که اصلا نیاز نیست همونطور که صحنه پورن توی فیلم نیاز نیست توی جفتش تو میتونی مقدمات قبلش و صبح بعدش رو نشون بدی بهرحال مخاطب ها احمق نیستن که نفهمن چه زارتان زورتانی راه انداخته بودن و فضا فقط درتی و آلوده میشه با نوشتنش واقعا...
۱-نه متاسفانه"-" ولی بعضی از وانشاتات رو خوندم
۲-من فیکشنایی رو دوست دارم که واقعا همه چیز رو جوری بنویسه که احساس بشن،توی موقعیت های مناسب اتفاقای مناسب بیوفته،عن بعضی چیزارو در نیاره-،خیلی خشک و دری وری ننویسه(میفهمی چی میگم؟"-")
۳-اره خوندم و اصلاا اصلااا دوستش نداشتم~
۴-میدونی بعضی از فیکشن ها واقعا خیلی بد اسمات مینویسن و خیلی هم عنشو در میارن.
ولی به قول سلین،مقدمات قبلش و اینا میتونه باشه.
۱. تنها نوشته های بلندی که ازت خوندم تولدت و بلو هون بودن مه چون اولدر تموم شده اونو انتخاب میکنم
۲. من کلا داستانی رو دوست دارم که به جنبه های زیادی از اتفاقات و آدم ها بپردازه که باعث میشه داستان هم قابل لمس تر و هم منظقی تر باشه طوری باشه که آدم بتونه جنبه هایی از اون داستان رو توی زندگی خودش یا اطرافیانش تشخیص بده اما خیلی هم کلیشه ای و تکراری نباشه. توصیفات کامل و مختصر نه از فضا، بلکه از زندگی کلی.
دیگه خب دیالوگای اضافه اذیتم میکنن که خیلی هم ندیدم توی نوشته هات
یه چیزی که دیدم تو اولدر یادم نمیاد بهت گفتم یا نه این بود که شخصیت ها خیلی زیاد بودن و به خاطر سپردنشون و تشخیصشون خیلی سخت بود و حتی تا وسطاش هم باز با یه سریا مشکل داشتم و باید میرفتم پایین ببینم چیکاره بودن.
۳. به نظرم خوب بود. مهم اینه که همون موقع جذبت کنه که خب منو جذب کرد. ولی یادم نمیاد نکته های مثبتش چیا بودن بهت بگم. چیزی که الان یادم اومد اینه مه: نکته هایی که اول اندر موردشون سرنخ میگرفتی و بعد میفهمیدی، باحال بودن و در عین حال یه جاهایی هم خسته میشدی از اینکه اصرار شده بود که نکته ها پنهان باشن.
۴. اگر منظورت وجود داشتن اسمات توی فیکه که خب اگر بخوام رد میکنم اما در کل اگه میپرسی میخونم یا نه قبلا اصلا نمیخوندم و رد میکردم کلا با خوندنش مشکل داشتم الانم فیکی دیگه نمیخونم که بگم هنوز مشکل دارم یا نه ولی توی مانگا مشکلی ندارمxD (مانگاش اسمات بکشD:) البته یکی از دلایل بزرگ مشکلم با اسمات توی فیک اینه که در مورد آدمای واقعیه ایدلای واقعی کیپاپ یا هر سلبریتی دیگه‌ای. خلاصه بگم کاپلات اگر واقعی نیستن اوکیمTTXD
"پایین"ش رو یادم رفت بنویسم:» چقدر لبخندت خوشگله! تا دیدمش خندم گرفت، خیلی گولولیهㅠㅠ xD
1. بله.
آدم بین بچه هاش نمیتونه فرق بذاره، سوال بعدی.
2. برای من مهمترین نکته ای که جذبم میکنه، استوری لاینه
و بعد روند پیشروی داستان
خیلی تند نباشه
خیلی کند نباشه
نویسنده بدونه چجوری شخصیت ها رو به هم پیوند بزنه
نخواد یه صحنه ای رو فقط تموم کنه بره
یا مثلا سوالایی که توی ذهن مخاطب به وجود آورده رو بی جواب ول نکنه بره
درمورد داستان های خودت هم
به نظرم داری خوب پیش میری
لازم نیست برای ایده و فضای جدید عجله کنی
با هر ایده و داستان جدید، هم قلمت و هم ذهنیتت داره پیشرفت میکنه و هر دفعه یه وایب جدید رو به مخاطب هدیه میدی
پس همینجوری برو جلو که روندت درسته:)
3. نه نخوندم
4. همونی که خودت گفتی
نمکه، کمش خوبه ولی خیلی زیاد و بی پروا بشه اذیت کنندست
