۲۳ مطلب در فوریه ۲۰۲۳ ثبت شده است

What happened this week? #2


عجب هفته ساکتی بود این هفته. نه جنگی، نه دعوایی، نه درامایی..

دوشنبه تولد نازنین بود و براش تولد گرفتیم تو مدرسهTT شکیبا براش کیک درست کرده بودددسمشپشم و گایز بلیو می خیلی فاکینگ خوشمزه بود به کیکه میدم:))) و من براش یه دفترچه هری پاتر گرفته بودم و یه مینی دفتر تاتا، با یه سناریو کوچولوی تهکوکTT

امروز سر ورزش مافیا بازی کردیم و گس وات؟ اینجانب پدرخوانده بودم و با افتخار و گودرت تا آخرین لحظه بازی دووم آوردم و باعث برد تیم شدم✨✨✨ و گایز باید قیافه حورا که تمام مدت به من تارگت میزد و تهش مرد رو وقتی شب شد و سرمو آوردم بالا که شات کنم می‌دیدید:))) یه فاک عمیقی بهم نشون داد که به سختی جلوی خندمو گرفتم😭😂 من و آیلار و هستی توی یه تیم بودیم و وقتی بردیم آیلار بغلم کرد و من اون لحظه:دستگاه الکل پاشی کجاست برم سرتاپامو ضدعفونی کنم..

حورا و ساناز بهم گفتن خیلی ریلکس بازی میکنم و ریحانه هم تا آخرین لحظه اینجوری بود که:I kill you و من:فعلا که من اینکارو کردم^^

خلاصه که دلم میخواد یه بار باهم مافیا بازی کنیم بچه‌هاT - T

 

+گشنمه ولی همین الان شام خوردم

++باز منو آوردن شمال و به معنای واقعی کلمه تک تک برنامه ریزی های من برای امروز رو به هم زدن و حتی لپتاپمو نیاوردن::::)))))

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۵ ]
    • Univērse
    • Thursday 16 February 23

    سلین~~~

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • Univērse
    • Wednesday 15 February 23

    Only Writers understand

    چیزایی که فقط نویسنده‌ها می‌فهمن::))

  • ۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۶ ]
    • Univērse
    • Wednesday 15 February 23

    Valentine day💌

    ولنتاینه، و با خرسندی اعلام میکنم ما همچنان سینگلیم🤝

    نازنین داره برای ایلیا بوم میکشه، هستی برای نیما کیف خریده، درسا و رومینا تا جون داشتن عن بازیاشونو کردن تو چشمامون، اونوقت من درحالی که ساندویچ نوتلامو گاز می‌زدم فیکمو می‌نوشتم و به این فکر می‌کردم که چقدر شاش دارم ولی حال ندارم برم پایین. زندگی خیلی سخته دوستان.

    ---

    وقتی امتحان زیست داری ولی امروز روز کارات‌ئه: کلیک

    طرح اولش رو سر امتحان با مداد کشیدم بعد سر خود زنگ زیست پررنگش کردم😭😂 به آدرینا نشون دادم گفت بیکاری دیگه😭😂 در کمال تعجب امتحانم خوب دادم-

  • ۸
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۱ ]
    • Univērse
    • Tuesday 14 February 23

    پستی بدون سر و ته #37

    1.بخش زیادی از زنگ زبان رو به بازی حدس کلمه با آهنگ پرداختیم خیلیم خوش گذشت- 

    2.گشنمه

    3.برا تولد نازنین مینی سناریوی تهکوک نوشتم و باید بگم بدون آهنگ خیلی کار سختی بود-

    4.سبز، لیمویی یا یاسی؟

    5.قالب جدیدم از چه گروهی باشه😭😂 تقریبا از همه فیوام قالب زدم- گرل باشه یا بوی؟

    6.یه قالب داشتم هدرش جونگین بود تمشم سبز بود، اون با قالب چانزرومم فیوریتامن-

    7.تهران سفید پوش خیلی قشنگه~~

    8.هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان. نفس‌ها ابر، دلها خسته و غمگین، درختان اسکلتهای بلور آجین، زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه، غبار آلود مهر و ماه، زمستان است.

    9.الان سه نفر سه هفته ست میخوان برام یه فیک ایمیل کنن هنوز نکردن😭😂 بمیری جمهوری اسلامی الهی که همه مونو برگردوندی ده سال پیش

    10.ریاضیامون خیلی ماستن بلیو می.

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۵ ]
    • Univērse
    • Sunday 12 February 23

    forever always.

    "After all this time?"

    "always." Said Snape.

    -Harry Potter and The Deathly Hallows


    "I may die young. but at least, I'll die smart."

    -Looking For Alaska

  • ۱۲
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱ ]
    • Univērse
    • Saturday 11 February 23

    Midnights

    گاهی با خودم حس می‌کنم بیان مثل کشوریه که نیمه‌شب هاش از ساعت نه شروع می‌شه، چون از اون تایم به بعد دیگه هیچکس اینجا آنلاین نیست. اما من همچنان به گذاشتن پست هام هروقت که بخوام ادامه می‌دم~

    نمره‌هام افتضاح نشدن اما خیلی خوب و محشر هم نشدن، هیچ محدودیتی برای لپتاپم/گوشیم بیشتر از اینی که الان هست اعمال نشد خداروشکر و فعلا در خدمتتون هستم.

    برف اومد و‌ تمام مدتی که زنگ ورزش داشتیم رو با برف بازی گذروندیم. یه نیمچه کبودی روی گونه چپم به لطف ضربه زیبای حورا به چشم می‌خوره و مطمئنم خودمم چشم سانازو کبود کردم چون تا قبل از آتش بس فقط میزدم به صورتش:::))) موهای همه‌مون خیس خالی بود و وقتی برای زنگ ریاضی اومدیم بالا کل کلاس بوی نا می‌داد. از اون روزایی شد که هیچوقت فراموش نمی‌شه.

    از شیش قسمت وانشات جدیدم، دو قسمت و مقدمه‌ش رو تایپ کردم. حالا وقتشه شنبه نازنینو اغفال کنم بقیه‌ش رو برام تایپ کنه چون خودم با همین سرعت تا دوسال دیگه‌هم تمومش نمی‌کنم. فقط بگم خیلی چیز جذابی شده~~

    وقتی توی حیاط بودم و توی اون مدتی که همو نمی‌زدیم، لحظه‌ای به بارش برف خیره شدم و چرخیدن و درخشیدن دونه های برف زیر نور رو نگاه می‌کردم و یاد این بخش از آل تو ول افتادم؛ 

    'Cause in this city's barren cold, I still remember the first fall of snow
    And how it glistened as it fell, I remember it all too well

    و به این فکر کردم که اسکارلت می‌دونست ربکا چطور به یاد می‌یاردش. به اولین کسی فکر کردم که این ورژن از آهنگ مورد علاقه‌م رو براش فرستادم.

    حالتون چطوره؟ چه خبرا؟ برام تعریف کنین. 3>

     

    +نسبت به سه تا آیدل دختر خیلی حس نزدیکی دارم. اولیویا، جیزل و شوهوا.

  • ۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۲ ]
    • Univērse
    • Thursday 9 February 23

    صندلی داغ؟

    از اونجایی که معدلم بالای ۱۶ شد، هیچ درسیو نیفتادم و مامان بابام خسته تر از اونن که بخوان بکشنم، تصمیم گرفتم یه بار دیگه این چالشو امتحان کنم~~~

    نظراتونم قراره جواب بدم تازهD:::::

    از اون پشمناک تر قراره فردا یه وانشات -اگه برنامه هام درست پیش رفت- بگیرید ازم^^

    نامه جیوو ام افتاد برا فردا😂😭

    بپرسیددد

  • ۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴۳ ]
    • Univērse
    • Wednesday 8 February 23

    افسردگی پس از زایمان.

    هنوز فیک قبلیمو تایپ نکردم اینیکی تموم شد::::)))

    بغض دارم ولم کنین

  • ۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۸۴ ]
    • Univērse
    • Tuesday 7 February 23

    Happiness.

    Honey, when I’m above the trees
    عزیزم، وقتی بالای درختام
    I see this for what it is
    اینو (رابطه‌ای که داریم رو) به خاطر چیزی که هست می‌بینم
    But now I’m right down in it, all the years I’ve given
    ولی حالا که اومدم این پایین، تمام سالهایی که بهت دادم (باهم بودیم)
    Is just s–t we’re dividin’ up
    انگار فقط چرت و پرتایی هستن که داریم تقسیمشون میکنیم

    Showed you all of my hiding spots
    به تو تمام مکان های مخفیم رو نشون دادم
    I was dancing when the music stopped
    وقتی که آهنگ قطع شده بود من داشتم می‌رقصیدم
    And in the disbelief, I can’t face reinvention
    و با ناباوری، من نمیتونم با یه چیز جدید روبرو بشم
    I haven’t met the new me yet
    من هنوز من جدیدم رو ملاقات نکردم (ندیدم)

    There’ll be happiness after you
    بعد از تو خوشبختی و خوشحالی خواهد بود
    But there was happiness because of you
    اما به خاطر تو قبلا هم خوشبختی و خوشحالی بود
    Both of these things can be true
    هر دو این چیزا میتونن درست باشن
    There is happiness
    خوشبختی وجود داره

     

    Happiness by taylor swift

  • ۱
    • Univērse
    • Saturday 4 February 23
    ᴡᴇʙ ʙɪʀᴛʜᴅᴀʏ﹕ ₉₈/₀₇/₀₄
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    گمشده در جهان سرمه ای رنگ پنتاگون
    شیفته 12 رنگ افسانه ای ماه
    صاحب این وبلاگ به مقادیر زیادی کیپاپ، فن فیکشن، انیمه و کیدراما برای تنفس احتیاج دارد!
    گلبرگ های ساکورا و لوندر های آبی توی جنگلی که قلبش با عشق به آدما می تپه~
    ----
    میدونین چیه؟ من همونقدر کنترل انتخاب افکارم رو دارم که کنترل انتخاب اسمم رو داشتم.
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)