چتش خیلی جدید نیست ولی الان پیداش کردم و جر خوردم..xD
من و پرسونیم و اینجا درمورد این حرف میزدیم که پرسون کامنتای خصوصی من و شوکو رو خونده..xD
چتش خیلی جدید نیست ولی الان پیداش کردم و جر خوردم..xD
من و پرسونیم و اینجا درمورد این حرف میزدیم که پرسون کامنتای خصوصی من و شوکو رو خونده..xD
شاید باید اسمشو میزاشتم عر صبحانه😐😂
بگذریم،
اولین چیزی که صبح تو بیان دیدم برگشتن وب آیزوان آیرینی بود و گااددد من خیلی خوشحالممم😭 با وب آیرین ویزوان شدم هق:"|
یه چیزدیگه هم فوتوکانسپتای سری دوم کپلر بود که میتونم بگم ماشیرو داره کنار یوجین و باهیه بایسم میشه..لیو می الون..
آرزو میکنم صبح قشنگی داشته باشین پر از حس خوب^^ روز خوبیم داشته باشید لطفا دیپمصتسحیتxD
و دیگه اینکههه
جاست دو ایت! یووووو^^
+یکیتون به من یادآوری کنه برم وب آن اند آف:|
++امروز تولد نایونگه:")
و منی که متوجه میشه برای بقیه چه طعمی داره بیش از حد خوشحاله:")
+قالبم خوشگله؟D:
سان، خواهرش، مامان سان و بابای سان تو ماشین*
سان:بابا اینجا نگه دار میخوام شیرینی بگیرممم
بابای سان:ناپلئونی نگیر"-"
سان:چرا؟"-"
بابای سان:چون موقع خوردنش شبیه گاو درحال زا میشی آبروی خونواده رو میبری"-"
سان که تخریب شخصیتی شده:نون خامه ای یا دانمارکی؟
مامان باباش:دانمارکی بگیر
سان:نون خامه ای میگیره*
میرسن جلو در خونه وویونگ اینا*
مامان سان:زنگ میزنه*
مامان وویونگ:سلام امرتون؟
مامان سان:برای امر خیر تشریف آوردیم برای گل پسرتون وویونگ^^
مامان وویونگ:به بهه، بفرمایین بالا^^
ده دقیقه بعد*
بابای وویونگ:دلار چقد گرون شده میبینین؟
بابای سان:خیلییی، وضع بورسم افتضاحهه!!
مامان وویونگ:شما تو فسنجون رب انار میریزین؟
مامان سان:آره اتفاقا پسرم خیلی دوست داره، شما چطور؟
سان:شمردن گلای قالی*
مامان سان:عروس قشنگم کجاست راستی؟
بابای وویونگ:وویونگ جان پسرم چایی رو بیار*-*
وویونگ:تعارف کردن چایی*
ناگهان چایی روی سان می ریزد*
سان درحال جیغ زدن از درون:هانی چیشده قلبتو لرزوندم؟
وویونگ:گوه نخور آدم وار رفتار کن-
وویونگ و سان:نگاهای زیر زیرکی*
بابای وویونگ:به نظرم وقتشه دوتا گل نوشکفتمون برن تو اتاق حرفاشونو بزنن*-*
سان جلوتر از وویونگ راه میفته سمت اتاقش*
وویونگ:با نگاه "این کیه من میخوام باهاش ازدواج کنم" دنبالش میره*
مامان وویونگ:نگاهای معنی دار به کیونگمین*
ووسان:میشینن تو اتاق*
کیونگمین:درو باز میکنه* به به چه خبرا؟
وویونگ:صد میدم ول کنی بری#-#
کیونگمین:کمه
سان:اون بازی جدیده برا پی اس فایو بود میخواستی؟ اونم میخرم برات
کیونگمین:پیراهن رونالدو رم میخوام
ووسان با حرص:باشه-.-
کیونگمین:میره بیرون*هیچ خبری نیست^^
ووسان:کیس*
اون بیرون*
مامان وویونگ:مهریه پسر من 1999 تا بسته چیپس، جهازشم سه ساله آمادست
مامان سان:عاالیه منم موافقمممم
بابای وویونگ:راستی دیدی عدس چقدر گرون شده؟
بابای سان:هوویییججج هویج خیلی گرونههههههه
ووسان از اتاق میان بیرون:ما خیلی باهم تفاهم داریم
کیونگمین:خاک تو سرتون حداقل لباساتونو درست کنین بیاین بیرون..
مامان بابای ووسان:ندیده گرفتن*
قسمت بعد:عروسی ووسان^^
اینجانب بعد از 3 بار تست دادن برمیگرده و راستش مجبورم نتیجه رو قبول کنم..
:)
کل عمرم دنبال اون لحظه ای بودم که نئشگی روت اثر میزاره و کم کم همه جا ساکت میشه، ولی صدای بال زدن پروانه های ذهنم هیچوقت خارج نمیشد، روی پوستم کشیدمش تا یادم باشه خودم همیشه همراه خودمم..
دیره؟ نه، هنوزم دیر نیست..:)
روز خوبی داشته باشین سرشار از آرامش، دوستتون دارم^^
تو شرایطیم که به راحتی میتونم یکیو از خودم متنفر کنم و تمام قول و قرارامو باهاش بشکونم جوری که بدترین تصورات رو ازم داشته باشه فقط چون فهمیدم بهترین شکلات دنیا کجا ساخته میشه و تمام وسایلامو جمع کنم و با اولین پرواز مهاجرت کنم اونجا و برای بقیه عمرم درحالی که همه فکر میکنن یه گوشه از سرما و بدبختی مردم زندگی کنم..
+میخوام قالبمو عوض کنم، ولی همچنان گرلز جنریشن قراره باشه.
من و مشکات درحال خوندن آهنگای اکسو*
من:مشکات راستی این آهنگه که شبیه لوتو عه چی بود؟
مشکات:شبیه لوتو؟
من:آره، بکهیون و شیومین پشت هم لاین دارن اسمشو یادم نیستت
مشکات:یه تیکه شو بخون،
من:
من:یادم نمیاددددددTT یه جورایی شبیه لوتو بوددد
من:تشریح کردن استایل سهون* شیومینم موهاش رنگی بوددد
مشکات:صب کن گفتی شبیه لوتو بود؟
ریحانه از اونور:چی لوتو چی؟
من:بابا اون آهنگ اکسو که شبیه لوتو عهه،
ریحانه:مانستر؟
من:نه مانستر نیست، فضاش شبیه لوتو عه یکم
سپیده:صب کن بزا منم فک کنم،
من:یکیتون لوتو رو بخونه شاید یادم اومد ریتمش
ریحانه:
مشکات:
سپیده:
ریحانه مشکات و سپیده:یادمون نیست"-"
مشکات:موزیک ویدیوش از جلو چشام داره رد میشه یادم نمیاددددد
من:همین امروز صب گوشش دادما چجوری یادم نیستتت
معلم ریاضی میاد تو و بحثمون نصفه میمونه*
یک ساعت و نیم بعد، خونه*
من:عه..خود لوتو بود که..
من و مشکات درحال حرف زدن درمورد سیلور اند سیلک و استیگما*
من:تو ام سر اون تیکه کریسهوش یه مدت به کریس فیک فحش میدادی؟TT
مشکات:آرهههTTTTTT خیلی غمگین بودددTT
من:یادمه وقتی میخوندم برا رومینا تو سرویس تعریفش میکردم
رومینا:برمیگرده* آره یادمه استیگما و سیلور رو تو ماشین سانسور شده میگفتی
من:داش سانسور نمیکردم رمز میزاشتم براش
من:مثلا میگفتم چانیول و بکهیون تو اتاق پرو،
من:بازی کردن با انگشتام*-رمزش همین بودxD-
رومینا:وای آره یادمهههههه
من رو به مشکات:ببین اگه انگشتا به هم اشاره میکردن میشد کیس، اگه همینجوری بازی میکردی میشد لهو و لعب
درسا که خواب بود:عهه زشته"-"
من:وای چانبک تو استیگما خیلیییی اسمات داشتنننن..هی فرت فرت تو حموم دستشویی همین اتاق پروـه
درسا و رومینا:هستییییییییییی
من و رضوان تو ماشین درحال برگشتن به خونه هامون و بحث کردن سر ASMR*
من:ولی خیلی خوبه بخدا..
رضوان:آرههه..
من:اونجاش که اون طرف داره کیک شکلاتی میخوره تو نون پنیر میزاری تو دهنتTT
من:یه روز میرم از این ویدیوها میگیرم
رضوان:وای منم..غذا میخوری تازه پولم میگیری از یوتیوب
من:مناسب ترین شغل برای گشنه هایی مثل ماست"-"
رضوان:دقیقا"-"
+ساینا میگفت هستی در این حد حرف میزنه که تونسته مشکاتو به حرف بیاره..xD
++اکسوال و کیدرامر زیاد داریم تو کلاسسس:"))) من و مشکات و ریحانه نیم ساعت برا بچه دوم چن سر کلاس رسانه عر زدیمTT
+++یه مدته پینترستم به شدتت از جیوو عکس میاره..وقتی اولدر آپ شد میفهمید چرا~
++++نظرتون در مورد اینکه هممون پرسونو تحت فشار بزاریم که وبشو باز کنه چیه؟*-*
چگونه وقتی به سوییت ترین پارت/کیس/لاس زدن/بغل/اسمات فیک میرسیم نیشخند خود را کنترل کنیم؟(20 نمره)
سوال امتیازی:چگونه اگه نیشمان باز شد با موفقیت از پدر و مادر گرامی بپیچانیم؟
-یکی اینجا داره دوباره از اول ناینتین و دارکمونو میخونه..xD-
ولی من یه عادت مزخرفی دارم که فیک میخونم کاپل تو فیکو شیپ میکنم..الان موقتا چانگلیکس شیپرم دست نزنید بهمTT