سان، خواهرش، مامان سان و بابای سان تو ماشین*
سان:بابا اینجا نگه دار میخوام شیرینی بگیرممم
بابای سان:ناپلئونی نگیر"-"
سان:چرا؟"-"
بابای سان:چون موقع خوردنش شبیه گاو درحال زا میشی آبروی خونواده رو میبری"-"
سان که تخریب شخصیتی شده:نون خامه ای یا دانمارکی؟
مامان باباش:دانمارکی بگیر
سان:نون خامه ای میگیره*
میرسن جلو در خونه وویونگ اینا*
مامان سان:زنگ میزنه*
مامان وویونگ:سلام امرتون؟
مامان سان:برای امر خیر تشریف آوردیم برای گل پسرتون وویونگ^^
مامان وویونگ:به بهه، بفرمایین بالا^^
ده دقیقه بعد*
بابای وویونگ:دلار چقد گرون شده میبینین؟
بابای سان:خیلییی، وضع بورسم افتضاحهه!!
مامان وویونگ:شما تو فسنجون رب انار میریزین؟
مامان سان:آره اتفاقا پسرم خیلی دوست داره، شما چطور؟
سان:شمردن گلای قالی*
مامان سان:عروس قشنگم کجاست راستی؟
بابای وویونگ:وویونگ جان پسرم چایی رو بیار*-*
وویونگ:تعارف کردن چایی*
ناگهان چایی روی سان می ریزد*
سان درحال جیغ زدن از درون:هانی چیشده قلبتو لرزوندم؟
وویونگ:گوه نخور آدم وار رفتار کن-
وویونگ و سان:نگاهای زیر زیرکی*
بابای وویونگ:به نظرم وقتشه دوتا گل نوشکفتمون برن تو اتاق حرفاشونو بزنن*-*
سان جلوتر از وویونگ راه میفته سمت اتاقش*
وویونگ:با نگاه "این کیه من میخوام باهاش ازدواج کنم" دنبالش میره*
مامان وویونگ:نگاهای معنی دار به کیونگمین*
ووسان:میشینن تو اتاق*
کیونگمین:درو باز میکنه* به به چه خبرا؟
وویونگ:صد میدم ول کنی بری#-#
کیونگمین:کمه
سان:اون بازی جدیده برا پی اس فایو بود میخواستی؟ اونم میخرم برات
کیونگمین:پیراهن رونالدو رم میخوام
ووسان با حرص:باشه-.-
کیونگمین:میره بیرون*هیچ خبری نیست^^
ووسان:کیس*
اون بیرون*
مامان وویونگ:مهریه پسر من 1999 تا بسته چیپس، جهازشم سه ساله آمادست
مامان سان:عاالیه منم موافقمممم
بابای وویونگ:راستی دیدی عدس چقدر گرون شده؟
بابای سان:هوویییججج هویج خیلی گرونههههههه
ووسان از اتاق میان بیرون:ما خیلی باهم تفاهم داریم
کیونگمین:خاک تو سرتون حداقل لباساتونو درست کنین بیاین بیرون..
مامان بابای ووسان:ندیده گرفتن*
قسمت بعد:عروسی ووسان^^