روحی که لبخندت داره☕️🎻
+عکسو دیشب تو راه گرفتم.
++دیدین ریحون برگشت؟TT
روحی که لبخندت داره☕️🎻
+عکسو دیشب تو راه گرفتم.
++دیدین ریحون برگشت؟TT
اصلا دلتون میآد وب دخترای کلسی رو فالو نکنید؟
فیوای خودمم هستن، استعداد خالصن! با گوش دادن بهشون به گوشای خودتون احترام بزارید:>
خارج شدن از غار خویش*
یه سری سوالا دارم ممنون میشم کمکم کنین و جواب بدین بهشون بوس^^
1.با اینکه براش یه وب دیگه دارم اما یه پستی میخوام بزارم که خیلی خیلی مهمه، همینجا بزارم که بازدیدش بیشتر باشه یا توی اونیکی وبه؟(گینگامینگایو رو میگم)
2.دوتا پست دارم که هردوشونو از خیلی وقت پیش قول داده بودم که بزارم، یکیش یه حالت سورپرایزی داره که شبیه چالشای تلگرامه، یکیشم یه حالت پلی لیست طور داره، کدومو میخواید زودتر ببینید؟
3.کاپلی که دوست دارید با سبک نوشتن من ازشون سناریو/وانشات ببینید چیه؟
+به خاطر امتحاناته اجماعا سکوت کردید یا منو توی جریانات خودتون قرار نمیدید؟
++دیلی ـم توی پیوند ها هست، تازگی بیشتر اونجا پلاسم(صرفا چون نمیخوام توی وبم اسپم کنم وگرنه علاقه قلبی اول من وبلاگ نویسی ـه.) و خوشحال میشم از دیدنتون.^^
+++لازمه بگم تقریبا تیومه شدم یا مشخصه؟
با راه رفتن بین باغ خودم رو سرگرم میکنم. به این فکر میکنم که چی شد کلاست رو عوض کردی، هرچند، حدس هایی میزنم و بیشترشون به من برمیگردن.
از پنجره میبینمت که با دوستات میرقصی و میخندی و فکر میکنم که اگه بهت بگم، بازم خوشحالی؟ بازم دوستم داری؟بازم منو میخوای یا بهم میگی مستقیم برم به جهنم؟ اجازه میدی حرفمو بزنم یا ولم میکنی و میری؟ بتی من همینجام، توی باغ و به این فکر میکنم که چی ممکنه پیش بیاد وقتی قراره منو ببینی، هرچند خودم میدونم بتی، بدترین کاری که تا به حال کردم، کاری بود که درحق تو انجام دادم. صدای اومدنت رو میشنوم و برمیگردم. گونه هات سرخ شدن و به این فکر میکنم چقدر زیبا شدی. لبخند نمیزنی، با صدایی که سعی میکنی بدون لرزش باشه یکم درمورد روزت حرف میزنی و من به جای توجه فقط به صدات گوش میدم و جوری که کلمات رو ادا میکنی و فکر میکنم که یعنی بازهم اونو میشنوم؟
میپرسی شایعات درستن یا نه و وقتی جواب نمیدم اسمم رو صدا میزنی، جیمز، از زبون تو بی نظیر به نظر میرسه. با اضطراب میگم میدونم شایعات رو ار اینز شنیدی و نمیتونی باورشون کنی اما این بار، اونا درستن. نگاهی پر ار تعجب و ناباوری بهم میاندازی و میدونم آخرین باریه که میتونم درموردت رویا پردازی کنم. میدونم چیشد، اینکه اون جلوم وایساد و گفت جیمز سوار شو و شب رو کنارش گذروندم و تمام مدت بتی، تمام مدت بعد از اون فقط با فکر کردن بهت خودم رو آزار دادم چون میدونم بتی، میدونم بعد از این هیچوقت نمیتونم مثل قبل توسطت دیده بشم و میدونم که لایقشم اما این آخرین چیزی بود که دلم میخواست برام اتفاق بیفته، فکر میکنم اما هیچکدوم از اینارو نمیگم چون چیزی که هرگز نمیخواستم اتفاق افتاده، تو میری و منو تنها میزاری تا روی زانوهام بیفتم و منو مقصر بدونی و البته، این منم که مقصرم. من فقط ۱۷ سالمه، هیچی نمیدونم فقط میدونم دلم برات تنگ میشه.
+داستان بتی و جیمز از آلبوم فولکلوره دوستان، من فقط به متن تبدیلش کردم~
++قبلا توی دیلیم گذاشته بودمش البته ولی گفتم اینجا هم باشه خالی از لطف نیست.
You know that I keep trying (oh)
But it's never the right time
Can't you see the red light?
My heart's on the front lineTake it from me
When the sirens go off, that's when the lies will stop
When the sirens go off, I know you're ready to love
Don't you dare walk away from me
I know you got something to say to me
+باشه ولی سی ال>>>
+این آهنگ واقعا بی نظیره..خداوندا..
++میخواستم همون روز که قالب عوض کردم بزارمش ولی از اونجایی که 24 ساعت آلبوم تموم نشده بود، گفتم صبر کنم فرداش بزارم که دیروزم کار داشتم نشد و افتاد امروز~
1.به این فکر می کردم که برای رو نمایی از قالبم چه پستی بزارم که دیدم خیلی وقته بی سر و ته نزاشتم-
2.ام وی توباتو رو دیدین؟:) وای دارم نمی تونمش..
3.جمعه نشانه دارم^^
4.واقعا نمی فهمم چه واکنش هایی باید بین ترکیبات سیتوپلاسم یک سلول خاکستری یا نرون مغز یک فرد رخ بده که تصمیم بگیره از ایموجی 😉 استفاده کنه..
5.کدومتون کین پورش می بینه اینجا؟..:))))))) قسمت پنجو نمی تونم..
6.به حدی دیروز و امروز با آرمیتا و ستایش و درسا عر زدم حس میکنم دیگه تموم شدم..
7.یادش بخیر یه زمانی هروقت از اینا میزاشتم یکی میومد خصوصی غر میزد سرم کامنتاشو باز کنم
8.اوکی ولی بازیگری آپو ناتاوین(بازیگر پورش توی کینپورش) واقعا بی نظیره، بدون اینکه یک قطره اشک بریزه تمام احساساتی که پورش توی قسمت پنج داشتو بهمون منتقل کرد و این کار هرکسی نیست
9.من و آتری داریم باهم یه چیزی مینویسیم که هم سمه هم هات..منتظرش باشید:>
10.به حق پنج تن توباتو اگه همه چیز جور بشه این پنجشنبه جمعه بلوهیون داریم~
11.امروز ارائه فیزیک داشتیم من و آوین، معلممون گفت از همه کسایی که ارائه دادن بهتر بودیمTT
12.آتری داشت میگفت هروقت ارائه تون تموم شد داد میزنم آآه یامته گوداساایxD آخرشم نکرد اینکارو..xD
13.اما حتی اگر از سریال های تایلندی خوشتون نمی آد کینپورش رو ببینید..
14.کامپیوترم جوری داره حرصم می ده که می خوام پرتش کنم از پنجره بیرون..
15.جهت رند شدن*
عزیزان من، قشنگام، همه دوستای گوگولم که اینجارو دنبال می کنین،
احتمالا از وجود داشتن "اولدر" خبر دارین. اولین فیک بلند من، که کلی هم برای گذاشتنش دقتون دادم-
مفتخرم که اعلام کنم اولدر من از همین امروز شروع به آپ می شه توی چنل @NCTFanfic و از این به بعد سه شنبه ها منتظر اولدر باشید:")
برای کسایی که چنل رو دارن، این لینک پارت اوله~
+بر طبق قوانین چنل نمیتونم به جز اونجا اینجا هم آپش کنم، اما هروقت فول شد، فول پارتشو براتون قرار می دم~
افراد توی عکس اول:من، حورا، حانیه، درسا، کیمیا، نازنین، پانته آ
افراد توی عکس دوم:الله وکیلی زیادیم دیگه میترسم یادم برن-
تمیز ترین آینه دنیا، و استفاده ابزاری از نبود ناظم و خاموش بودن دوربین ها:)
از اون لحظه هایی که تا ابد فراموشم نمیشن~~