پرسون عزیز من؛

چی باید درباره‌ت گفت؟ تو محشری. دوست داشتنی، باهوش و بی نهایت خلاقی. کلی ایده محشر تو سرته که هیچ جوره نمیشه نادیده‌شون گرفت. پرسونک، جوجه کوچولو، تو همراه ابدی من برای هرچیزی هستی که یهویی به ذهنم میرسه. از ارائه پژوهش و داستان نویسی گرفته تا گروهای کیپاپ و وبلاگ نویسی و حتی غیبت پشت سر یکی که خدا ام گردنش نمی‌گیره. میتونم تا ابد بهت گوش بدم و باهات حرف بزنم بدون ذره ای خستگی، و تو بهترین طعم و بوی دنیارو داری. طوری که هربار میبینمت و هربار اسمتو میشنوم منو به لبخند وا می‌داره.

هجده ساله شدی جوجوی من، اما هنوز همون دختر کوچولوی لپ گلی و خوش خنده‌ای هستی که بارها و بارها باهاش دیوونه بازی درآوردم و مثل احمقا خندیدم، مراقب خودت باش میدونی که؟ ما قراره باهم بمیریم و قبلش سه تایی پنج نفری تا نفس آخر هرچی عشقمون کشید انجام بدیم.

خوب غذا بخور، کمتر برو سراغ کافئین، بخند و به تیلور سوییفت و لانا دل ری گوش بده، و یادت بمونه شیرین من، هرچیم بشه من کنارتم،

با عشق؛

شاهزاده سفید دلیل زنده بودنت^^