Love time

00:00

عشق برای همه'💙🍀'

  • ۱۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۷ ]
    • Univērse
    • Tuesday 20 July 21

    صاحب این وبلاگ فوت کرده است

    الان که اینو میخونید من دیگه نیستم. راستش مدتها برای شیوه مرگم فکر کرده بودم و اینکه اگه بمیرم قراره چجوری انجامش بدم و آخرش موفق شدم روشیو انتخاب کنم که مرگم عجیب و فوق العاده باشه.

    توی یکی از ما دروغ می گوید، سایمون با مرگش برای مدت خیلی طولانی ای 4 نفرو درگیر کرد. و البته که آخرش خودکشی بود. اما من نمیخوام باعث بشم بعضیا اذیت بشن. حداقل آدمای مزخرف زندگیم.

    اینکه توی پونزده سالگی بمیرم باعث میشه خیلی کار شاخ و خفنی انجام نداده باشم. ته تهش اگه خیلی بخوام تلاش کنم منو با فیکشن هام میشناسن یا وقتی آهنگای پنتاگونو گوش میدن یادم میفتن که این افتخار خیلی بزرگیه، ینی بود، و فک نکنم آدم چندان به درد بخوری بوده باشم تو زندگیم به طور کلی.

    میتونستم حداقل فیکامو کامل کنم بعد بمیرم، یا میتونستم وبامو بدم دست یه آدم کاربلد و بعدش بمیرم، ولی هرچقدر عقب تر مینداختمش به نتیجه ای نمیرسیدم. خب که چی؟ تهش که مرگه، چرا باید هی عقب جلوش کنم؟

    مردن توی اوج مشکلات میتونه یه راه فرار باشه که چندان شجاعانه نیست. ولی من ویلیام موریارتی نیستم و کسی برای من شرلوک هلمز نمیشه که بغلم کنه و بگه بیا زنده بمونیم. من که همیشه ترسو بودم خب اینم روش. چرا که نه؟

    اگه جایی مثل هتل دل لونا واقعی بود، احتمالا همونجا میموندم تا پایان پنتاگون و لونا و انسیتی و بقیه گروهایی که فنشونمو ببینم و بعد برم. احتمالا هم اونجا فیکامو مینوشتم و یه جوری دست بقیه میرسوندم، احتمالا هم توی زندگی قبلیم تو بدن یکی که شجریان گوش میده متولد میشدم تا دیگه انقد کارمندای هتل دل لونارو اذیت نکنم برای کنسرت و پوستر و لایت استیک.

    نمیدونم چند سال بعد اگه یکی پنلمو باز کنه با چه نظرایی مواجه میشه. کیا خوشحال شدن از اینکه یکی مث من مرده و کیا ناراحت شدن؟ فک نکنم دسته دومیا خیلی زیاد باشن.

    اما خوشحالم که اینجارو تو لحظه های آخرم داشتم. حداقلش شد آشنایی با پنتاگون که یه بار نجاتم دادن و حرف زدن با کسایی که برام مهم بودن. فقط میتونم بگم دوستتون داشتم.

    دیگه باید برم. تفنگی که سفارش داده بودم رسید و بوی بنزین دیگه کم کم اذیتم میکنه.

     

     

     

    +این چالش از اینجا شروع شده و ممنونم از آرتمیس که دعوتم کرد!*-*

    دعوت میکنم از آرام، ایمی، ریحون، پرسون و ترنم و هرکسی که خواست بنویسه.

     

    +حالا یه لحظه تصور کنید من واقعا مرده م، یه خاطره یا یه جمله ای که از من یادتونه، یا اتفاق و چیزایی که منو یادتون میاره چیه؟

  • ۱۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴۵ ]
    • Univērse
    • Monday 19 July 21

    همتون بیاید لطفا

     

    الان که پستو مینویسم ساعت هفت و نیمه ولی گذاشتم 10 منتشر شه که ببینیدش:/

    آقا دبلیو ام عجیب شده._. نه به قبلا که صد سال یه بار به پسرام کامبک میداد نه به الان که یهو جو گرفتتش و خلاصه کامبک تابستونی داره آن اند آف برای ماه آگوست.

     

    پسسسسس نتیجه میگیریم شما باید وب آن اند آفو دنبال کنیدxD

    البته خیلیاتون دنبال کردینش:/ ولی اونایی که نکردین بکنین به نظرم:/ سر پنتا همتون مقاومت کردین تهش فک کنم همه دنبال کننده های من یونی نباشن سر اینکه پنتاگون یه گروه افسانه ایه توافق دارنxD من گروه بد معرفی نمیکنم که اینام مث پسرای پنتا-البته جی اس داره محارم میزنه جدیدا و رو هویی کراش زده ولی شما هوییاس شیپ کنید کشتمتون-ببینید برید سراغشون پشیمون نمیشید:")

    همین عکس پستو ببینید آخه، دلتون میاد فن این مگولا نشید؟:">

    از اونجایی که دلتون نمیاد پس این لینک و این شما و شهر آن اند آف!

    http://onandoff.blog.ir

    برای کسایی که حرفمو گوش میکنن و میان سراغشون دارم میرم اون چیزایی که ازشون منتشر شده بود و من تو امتحانام بودم نزاشتمو کامل میکنم*-* مث تقریبا همه اجراهای آگلی دنس...انی وی دنبال کنیدD:

     

    +اولین ام وی ای که میبینید My Name Is باشه..توش دارن خودشونو معرفی میکنن:/

  • ۳
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴ ]
    • Univērse
    • Monday 19 July 21

    Cover vs Original

    سلامم!

    این پستو خیلی دلم میخواست بزارم تا الان وقتش شد بلاخره

    درواقع یه لیسته از آهنگایی که ورژن کاور شدشون از ورژن اصلیش*به نظر من* بهتره. هر دوتا ورژن آهنگارو میزارم خودتون گوش بدین و بگید ورژن اصلیشو دوست دارید یا ورژن کاور شدشو:>

  • ۷
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۲ ]
    • Univērse
    • Sunday 18 July 21

    Bad Mood

    خیلی بچگونست ولی تو مودیم که حتی So what I don't care دو اور ناتم خوشحالم نمیکنه چون I care.

    +نیاید خصوصی.اومدین؟ ممنون:)

  • ۱۵
    • Univērse
    • Saturday 17 July 21

    چگونه گند بزنیم به روز آیلین قسمت اول

    مرحله اول:درس خود را با مبحثی که آیلین بیشتر از همه بلد است شروع کنید.

    مرحله دوم:بگویید هفته بعد امتحان است.

    مرحله سوم:در جلد پدر آیلین رفته و زمان امتحان را به او نگویید.

  • ۱۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۵ ]
    • Univērse
    • Saturday 17 July 21

    مفهوم زندگی

    فکر بلند شدن حدود ۱۷۲ تا ماهیچه رو به کار میندازه تا روی دستشویی بشینم و مایه زهرمار بشاشم اونم همینطور پشت سر هم برای بقیه زندگیم

    مفهوم زندگی کردن مثل یه شوخی سادیسمی میمونه...

    Rue, euphoria
  • ۱۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲ ]
    • Univērse
    • Friday 16 July 21

    اشتیاق

    میدونی چیزی نیست که من واقعا براش مشتاق باشم

    میدونی مثل اینکه برای گفتنش ذوق داشته باشم یا واسه انجام دادنش

    و هر دفعه که اینو به یکی میگم اونا اینجورین که اوه مای گاش چقد ناراحت کننده ولی فکر میکنم این برای بیشتر مردم همینجوریه

    مثلا وقتی به مامانم نگاه میکنم یا به بچهای مدرسه و چیزایی که توی تامبلر پست میکنن به نظر میاد همشون به گا رفتن یا گم شدن

    فقط یه دلیلی دارن که اینو زیر یه نقاب پنهان کنن

    مثلا خانواده یا دوست پسر و دوست مجازی، اونا فقط میخوان به یه جایی برسن که همه چیز با معنی به نظر بیاد.

    Rue-euphoria
  • ۱۰
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۴ ]
    • Univērse
    • Thursday 15 July 21

    درس عبرتی که هیچگاه نخواهم گرفت

     

    من 5 سال پیش:آره من عمرا کیپاپر شم بابا از همشون بدم میاد

    *دوماه بعد*

    همون من:بلکک پینککک این یور اریاااااااااا


    من چند ماه پیش:استری کیدز؟ نه بابا فنشون نیستم بعید میدونم استی شم خوشم نمیاد

    *سه هفته بعد*

    همون من:آیم آن عه هلویتررررررررررررررر


    من چند ماه پیش:انسیتی زیادن بابا، حوصلم نمیکشه، فلزیم هستن خوشم نمیاد

    *ماه بعد*

    همون من:آیم ده بیگست هیت آیم ده بیگست هیت آن ده استییججج


    من دو هفته پیش:ایتیزو دوست ندارم به من نمیخورن یخین

    *الان*

    همون من وقتی اسپاتفایمو باز میکنم:واقعا 76 بار پشت هم انسرو گوش دادم؟

     

    +ایتینیا یکم مهربون بشینید منم جا شمTT

    ++بایسامم وویونگ و سونگهوا ان فینTT

  • ۸
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۳ ]
    • Univērse
    • Wednesday 14 July 21

    شاید..سلام؟

    سلاام!

    خب این اولین پست زمان حال منه که الان دارم مینویسمش، و فک کنم نوشتنش نیازه.

    من تو وب قبلم خیلییییییی چیز میز گذاشتم، و با حذف کردن پستایی که دوست ندارم مدت زیادی طول میکشه تا همشونو انتقال بدم این طرف ولی اینکارو میکنمuwu

    دنیای من توی این وب قراره به کل یه چیز دیگه باشه. پستایی که انتقالشون میدم اونایین که دلم میخواد خونده بشن وگرنه کلا یه بساط دیگست اینجا*-*

    بعد انتقال دادن پستا وب قبلی رو میبندم ولی حذف نمیکنم. در ضمن تاریخ تولد وب و این حرفاشم با زمان وب قبلی میرم جلو:/ چون تو میهن هربار یه چیز جدید میزدم و نمیخوام تکرار بشه-

    از اونجایی که اینجا یه دنیای جدیده، طبیعتا قوانین-مرام نامه-جدید رو هم داره. بعدا توی منو هم میزارمش ولی گفتم اینجا ام اعلام کنمش.

     

    1.فرست و سکند و این حرفا کاملا آزاده و در ازاش رندوم یه آیدل میدم بهتون راحت باشید:>

    2.از اونجایی که آدرس این وبو فقط به افراد خاصی دادم و همه کسایی که از قبل دنبالم میکردن هم کسایین که دوستم باهاشون کاملا، دنبال کننده خاموش قابل قبول نیست:/ بعد از مدتی که راحت تر شدم اینجا کم کم بیشترم میشیم.

    3.ستاره این وبو از روی ستاره باز نکنید بزنید رو آدرس وب چون ممکنه تو یه روز پونصد تا پست بزارمxD

    4.به احتمال زیاد اینجا خیلی فحش میدم:/ تو پستای معمولی و روزانه نویسی مثلا. گفتم در جریان باشید

    5.من با کسی دعوا ندارم و پستای دیفند و این حرفام خطاب به کس خاصی نیست به خودتون نگیرید:/

     

    بعد از انتقال دادن پستا دیگه روند عادی وبو میگیرم میرم جلو دیگه*-* بوس بهتون~

  • ۱۳
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۵۴ ]
    • Univērse
    • Wednesday 14 July 21
    ᴡᴇʙ ʙɪʀᴛʜᴅᴀʏ﹕ ₉₈/₀₇/₀₄
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    گمشده در جهان سرمه ای رنگ پنتاگون
    شیفته 12 رنگ افسانه ای ماه
    صاحب این وبلاگ به مقادیر زیادی کیپاپ، فن فیکشن، انیمه و کیدراما برای تنفس احتیاج دارد!
    گلبرگ های ساکورا و لوندر های آبی توی جنگلی که قلبش با عشق به آدما می تپه~
    ----
    میدونین چیه؟ من همونقدر کنترل انتخاب افکارم رو دارم که کنترل انتخاب اسمم رو داشتم.
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)