۲۳ مطلب در فوریه ۲۰۲۳ ثبت شده است

What happened Today?


(از اونجایی که آیلار گفت اسمشو اول همه بگم، شما یه آیلار اینجا داشته باشید تا بعدا🚬)

سلام!*-* به روزنوشت یکی از پرفکت ترین روزهای من خوش اومدین3>

شاید بعضیاتون بدونین بعضیاتونم نه ولی ما امروز اردو رفته بودیم دماوندD: و خلاصه من ساعت هفت و‌ ربع با یه کوله پر خوراکی رفتم مدرسه و بعد از اندکی اسکل بازی با دوستان، رفتیم توی اتوبوس صورتی گشنگمون نشستیم-

حالا این وسط، اکیپ آیلار اینا(شامل آیلار، رومینا، درسا، ریحانه، مانیا، سوگند، ساناز، صنم، حورا و مهدیس) اسپیکر و آهنگ آورده بودن. توی راه رفت سری اول آهنگارو گوش دادیم از ضبط خود اتوبوس، و تنها آهنگایی که تو این دوساعت راه من می‌شناختم تهران توکیو ساسی و فرست کلس کوروش بودنTT xD و تمام مدت من و درسا و مشکات داشتیم هیچی نمیفهمیدیم و باید بگم تنها کیپاپرای جمع بودن بین یه لشکر آهنگ فارسی گوش دهنده خیلی دردناکه....... هی داشتیم میگفتیم کاشکی تمپو و مانستر میذاشتن-

این وسط من به آرمیتا اشاره نمیکنم که با اون جیغ و عربده بچها و جیغ و عربده من و درسا و مشکات کنار گوشش خیلی ریلکس و آروم خوابیده بود😭😂

حالا تصور کنید من و درسا داریم دستامونو با نشانه خشونت خانگی(🤚🏻✊🏻) از پنجره میبریم بیرون و عربده میزنیم یکی مارو نجات بده، بعد یه عده دیدنمون و قشنگ پشماشون ریخت😂😭😂😭😂😭😂😭

خلاصه رسیدیم و پشمام عجب جای خفنیه:::))) رفته بودیم یه اردوگاهی و اونجا هم دریاچه داشت با این قایق پدالیا(به من و دریا و یاسمین خیلی خوش گذشت-) و هم سالن تیراندازی(دریا موفق شد دوبار به یه نقطه روی هدف بزنه و تیراش افتادن روهمدیگه، نازنینم وسط زد:> دریارو مسخره میکردم میگفتم خبرت تو اسنایپر گروهمی تو فیک) و ما تا ظهر از بس اینور اونور رفته بودیم پاهامون نا نداشت-

بعدش یه دور‌ رفتیم از سوپری جلوی اردوگاه دلستر و کرانچی خریدیم و راتا پاسورشو درآورد و چند دست هفت خبیث زدیم با مجازات برای بازنده که شیک زدن بود:> و باید بگم نازنین سنگ تموم گذاشت و تا لحظه آخر از جون و دل شیک زد-

قصد داشتیم پوکر هم بازی کنیم ولی به دو دلیل (۱.من و راتا تنها کسایی بودیم که بلد بودیم، ۲.حوصلمون سر رفت) بیخیال گشته و سمت سالن ورزشی رفتیم که زمین فوتبال داشت و با ریاضیا فوتبال و وسطی بازی کردیم~~~

بعد از اینکه همه مون نفسامون برید، برگشتیم سمت همون جایی که بودیم و جرات حقیقت بازی کردیم تا ناهار بخوریم و یه مینی دراما راه انداختیم با یاری و همکاری همدیگه- که بعد بیخیال شدیم و رفتیم به اون دوست عزیز گفتیم که ج ح بوده😭😂

حالا این وسط دریا گیر داده بود به یه جرات ناموسی برای من:::))))) خداروشکر بیخیال شد-

و در حسن ختام اونجا بودنمون، با اون اکیپ ادغام شده و مافیا بازی کردیم~~ من متوجه شدم اصلا بلد نیستم نقش حرفه‌ایو بازی کنم- دست دوم مردم😭😂 و باید بگم حورا و مانیا وقتی وسط بازی شهرن و حرص میخورن خیلی بامزه میشنTT xD صدای صنمم از بس به مرده‌ها گفته بود خفه شن گرفته بودTT xD

سه و نیم رفتیم تو اتوبوس و تا وسطای مسیر اونقدرا خوش نگذشت، تا لحظه ای که آهنگا از سمی و قدیمی و‌ فارسی، انتقال پیدا کردن به انگلیسی و حقیقتا انتظار که نداشتید نرم وسط؟:::))) دریا میگفت هستیم اومد تکمیل شدیم-

تا جایی که حافظه‌م یاری کنه، اول Senorita شان و کامیلا بود که من رفتم با هانیه وسط اتوبوس یه نیمچه تانگو رقصیدیم و یاسمین اون وسط:بچچ پارتنر منو ندزددد

بعدش New rules دوا لیپا(یه مشت جوگیر عربده زن ریخته بودیم وسط)

Say my name بی بی رکسا که اینجا بچهای اونیکی اکیپم اومدن وسط:>

Without me هالزی که حورا و ریحانه و درسا وسط اتوبوس بهمون پیوستن و زد به سرمون-

Don't show up دوا لیپا که سر اینم حسابی رد دادیم

ولی تیر خلاصو Bad guy بیلی زد که میتونم بگم همه اتوبوس با اینیکی میخوندن::)))

بعدش we don't talk anymore که منوساناز روش گیر داشتیم، shape of you اد شیرن و I found myself in a ship position که وسط اینیکی دیگه رسیدیم مدرسه-

پلی لیست برگشت>>>>> جوری که همه مون رد دادیم و واقعا خیلی خوش گذشت، خیلی زیاد. جوری که الان با وجود خستگی شدیدم و پاهام که نا ندارن بازم دارم عر میزنم:>

یه سری اتفاقاتم دیروز افتاد که تو کامنتا براتون تعریف میکنم3>

 

+going so fast baby, so fast baby

++من و آرمیتا داشتیم خیلی جدی درمورد فانتزی های دارکمون حرف میزدیم که یادمون اومد معاون پرورشیا دقیقا جلومون نشستن.

  • ۷
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۶۶ ]
    • Lynn -
    • Sunday 26 February 23

    I’m a popular monster

    از این متنفرم که متوجه میشم تا چه حد با حرفام بقیه رو آزار میدم و بیشتر از این متنفرم که با دیدن تاثیر حرفام هیچ تغییری نمی‌کنم.

     

    +من الان فقط به تو نیاز دارم.

    ++گشنمه

    +++از فردا بدم میاد.

  • ۱۷
    • Lynn -
    • Friday 24 February 23

    یکی منو از اینجا نجات بده

    قشنگ سه ساعته دارم دنبال یه یوتیوب دانلودری میگردم که عین آدم وصل شه::::))))

    منابع فارسی ام چیز خاصی درمورد موضوع مقاله کوفتی من ندارن، منابع انگلیسی ام بدون و پ ن وصل نمیشن::::::::::::)))))))))))))))))))))))))

    خدایا من چه گناهی کردم تو زندگی قبلیم که تو این خراب شده زندگی میکنممممممم

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۳۴ ]
    • Lynn -
    • Thursday 23 February 23

    Wildest Dreams-Taylor Swift

    Wildest Dreams
    Taylor Swift
    Magic Spirit

    +این تیلورز ورژنه که گذاشتم، ولی کاور اصلیو بیشتر دوست دارم- کاور تیلورز ورژنش یکی از زشت ترین کاورای دنیاست TT xD

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۷ ]
    • Lynn -
    • Thursday 23 February 23

    elle est ma rose

    شازده کوچولو رفت و باز گل‌های سرخ را نگاه کرد. به آنها گفت: شما هیچ به گل من نمی‌مانید. شما هنوز چیزی نشده‌اید. کسی شما را اهلی نکرده است و شما نیز کسی را اهلی نکرده‌اید. شما مثل روزهای اول من و روباه هستید. او آن وقت روباهی بود مثل صد هزار روباه دیگر. اما من او را با خود دوست کردم و او حالا در دنیا بی‌همتاست.
    و گل‌های سرخ سخت رنجیدند.
    شازده کوچولو باز گفت: شما زیبایید ولی درونتان خالیست. به خاطر شما نمی‌توان مرد. البته گل سرخ من در نظر یک رهگذر عادی به شما می‌ماند، ولی او به تنهایی از همه‌ی شما سر است. چون من فقط به او آب داده‌ام، فقط او را در زیر حباب بلورین گذاشته‌ام، فقط او را پشت تجیر پناه داده‌ام... چون فقط به شکوه و شکایت او، به خود ستایی او و گاه نیز به سکوت او گوش داده‌ام. زیرا او گل سرخ من است.

     

    +یکی از بزرگترین انگیزه‌هام برای ادامه دادن فرانسوی:خوندن ورژن اصلی شازده کوچولو.

    ++برای اسکارلت کتاب زیاد دارم که بخونم ولی این یکیو منتظرم از خودش بشنوم:>

  • ۱۲
    • Lynn -
    • Wednesday 22 February 23

    Say you remember me

    Say you'll remember me
    Standing in a nice dress
    Staring at the sunset, babe
    Red lips and rosy cheeks
    Say you'll see me again
    Even if it's just pretend in your wildest dreams, ah-ah, ha
    In your wildest dreams, ah-ah, ha
    Even if it's just stayed in your wildest dreams, ah-ah, ha
    In your wildest dreams, ah-ah, ha

  • ۴
    • Lynn -
    • Tuesday 21 February 23

    Tome

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • Lynn -
    • Monday 20 February 23

    زندگی ربکا به روایت عکس.

     

    +برای این پست پاره شدم.

    ++آسمون خیلی قشنگه:) رفتم پشت بوم که شاید بلکه ماه رو پیدا کردم، با ستاره‌ها شگفت زده شدم،نامه‌هام رو به اسکارلت می‌خوندم و این تیکه آخرش خیلی قشنگ بود و البته مشقای ریاضیم که امروز سرش پاره شدم، و عکس اول هم از دفترچه برنامه ریزیمه که خیلی براش سر زبان هنر به خرج دادم-

  • ۱۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۴ ]
    • Lynn -
    • Sunday 19 February 23

    چی تو مغز کافکا میگذره پارت یک

    ادامه مطلب اسپویل شدید از فصل چهار بانگوعهD:

  • ۸
    • Lynn -
    • Friday 17 February 23

    I haven’t met the new me yet~

    Welcome to 'Rebeka'

    به رِبِکآ خوشامد بگید.

     

    +هنوز میتونین لین صدام کنین ولی مخفف اینیکی میتونه ربه باشه:>

  • ۷
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۰ ]
    • Lynn -
    • Friday 17 February 23
    𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁: 𝟗𝟖/𝟎𝟕/𝟎𝟒
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    اندر این گوشه خاموش فراموش شده
    کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
    باد رنگینی در خاطرمن
    گریه می انگیزد..
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)
    ---
    ما تو ایران زندگی می‌کنیم اینجا یا تا ۵۰ سالگی بچه سالی یا در آستانه رسیدن به سن قانونی خصلت‌های بزرگسالی توی شخصیتت غالب میشن ^^~