۴۸ مطلب در سپتامبر ۲۰۲۱ ثبت شده است

بیانیون و کامنت ها

یه روز زیبا توی شهر بیانیون بود، البته اگه شروع مدرسه ها رو در نظر نگیریم..^-^ حتی کسایی که ساعت یازده تازه بیدار میشدن اون روز از هشت صبح آنلاین بودن..

همه چیز از وقتی شروع شد که اولین نفر متوجه شد سیم کامنتش کار نمیکنه0-0

فورا رفت پشت بوم خونش، یه آتیش روشن کرد و با عربده زدن به همه شهر بیان خبر داد، زیاد طول نکشید که همه فهمیدن نمیتونن با کسی حرف بزنن:(

اما این وسط، یکی از بچها پیشنهاد داد به جای پیام های همیشگی و حرفای عادیشون، از همون دود استفاده کنن تا با هم چرت و پرت ببافن*-*

خونه های همه پر شده بود از پیام هایی که به هم میدادن و خب یه جورایی کل شهر بیانیون متوجهش میشدن

از اونجایی که اون دود ها طلایی بودن، آسمون شهر پر از رنگای قشنگ شده بود*-*

بعد از مدتها، کلی ستاره روشن شد تا بتونن با هم حرف بزنن..

بیانیون تازه فهمیدن چقدر وابسته همدیگه ان و حرف زدن با هم چقد براشون حیاتیه!

بلاخره شهردار شهر بیانیون سیم کامنت ها رو درست کرد و همه دوباره تونستن مثل قبل با هم حرف بزنن:)

با اینکه زیاد طول نکشید، ولی خلاقیتشون برای استفاده از هر روش نوینی باعث شد شهردار شهر بیان کلی به همشون جایزه بده و خب راستش اینو از خودم درآوردمxD

همه دوباره برگشتن سر روند عادی وبلاگ ها و کلاس هاشون، و خیالشون راحت بود که راه ارتباطی با کسایی که شاید بهترین دوستاشون باشن هنوز سر جاشه:)

  • ۹
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۴۴ ]
    • Lynn -
    • Saturday 25 September 21

    کامنتا درست شد برین خونتون

    xD

    پستاتونو پاک نکنین خاطره بمونهxD

  • ۲
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۲ ]
    • Lynn -
    • Saturday 25 September 21

    @شوکو @سانبین @همهه

    منم داشتم به این فک میکردممxD

    شایدم بیان به این نتیجه رسیده که بیانیای زیر 18 سال رو محدود به کامنت دادن کنهxDD

    و یه بخشی از بیانیای بالای 18 سال:/xD

    بیاید فک کنیم ببینیم کجا میتونیم حرف بزنیم

    ده تا پستمون پر شد یه کاریش بکنیم..:"/xD

  • ۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۲۷ ]
    • Lynn -
    • Saturday 25 September 21

    پرسون، آیسان و یه جورایی همتون

    @آیسان

    نه من تست کردم نمیشه..:"xD

    گند زد قشنگ به خدا شکل و قیافه وبای هممون نابوده..xD

     

    @پرسون و همتون

    آقا اون موقع یادتونه بیان نمیزاشت کسی بره تو اکانتش؟ و یه جمعی از بزهس تو کامنتای وب یومیکو چادر زده بودن و سر همون من رفتم شماره تلفن بیانو دراوردمD:

    یکی بره زنگ بزنه بپرسه کی درست میشه این ارور..xD

  • ۲
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۰ ]
    • Lynn -
    • Saturday 25 September 21

    @هیرای

    همین الان امتحان کردم پستو نمیتونی ادیت کنی.. برا اونم میزنه خطای داخلی سرور:(

  • ۳
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۰ ]
    • Lynn -
    • Saturday 25 September 21

    @شوکوو @ترنممم @آیسانننن

    @شکلاتمم:>>

    ببین تو این شرایط هرچقد ایده هات داغون تر باشه بیشتر به نفع ملتهxDD

     

    @ترنم

    خوب میگذره والا، معلم ریاضیه تا 20 دقیقه اول نمیدونست صداشو نداریم:/ خودمونو پاره کردیم تو چت تا بلاخره اومد یه نگاهی کرد دید عهه صداش نیست..xD

     

    @آیساننن

    وای راست میگی..حیف که بیشتر از 10 تا پست نمیشه گذاشت ولی امروز قراره ستاره همه روشن شهه*---*

    بیاید آسمون بیانو کلی رنگی رنگی کنیم~

  • ۲
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۰ ]
    • Lynn -
    • Saturday 25 September 21

    هعی

    بیاید یه کاری کنیم

    تا کامنتا درست شه هرکی یه پست بزاره کامنتایی که میخواد به ملت بده رو اونجا با ذکر عنوان پست بنویسه:/xD

    #محدودیت_خلاقیت_میاره

    ولی جدای شوخی لوندرای گشنگم مدرسه ها شروع شده بیاید به هم قول بدیم امسالو مث آدم درس بخونیم باشه؟*-* پستو میخونین لایکش کنین آیلین ببینه^^

  • ۱۵
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۰ ]
    • Lynn -
    • Saturday 25 September 21

    این بچه تربیت من نیست.

    همه چیز از وقتی شروع شد که من یانگو به ینان شوهر دادم وگرنه این بچه تا قبل این ماجرا کی اینجوری بود؟

     

    ریپلای یانگ‌یانگ به کامنت فن‌ها در ویبو 💬؛

    ❞ 🌱: اگه بهم ریپلای کنی غروب می‌رم هات پات می‌خورم 😋
    🐑: بخورش

     

    یانگ یانگ پسرم

    حالا که متوجه شدم نمیتونم بهت فحش بدم

    تو چرا سو استفاده میکنیییی

    پسرم عزیزم فدای تو بشم من آخه عشق دل مامان

    دفعه بعد یکم به چیزی که ریپلای میکنی فک کن خوشگلم باشه؟..


    آقا این بچه واقعا دیگه عجیب غریب شدههه

    امروز تو ویبو لایو بود و اشاره کرد فصل سوم سکس اجوکیشنو تو یه روز دیده

    آخه پسر قشنگم..اون سریال مناسب سن تو نیس هنوز.................

  • ۱۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۸ ]
    • Lynn -
    • Friday 24 September 21

    اونم روز قبل از مدرسه

     

    نام اثر:باز آیلین سریال جنایی شروع کرد

  • ۶
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۷ ]
    • Lynn -
    • Friday 24 September 21

    ببخشید که دوستت دارم..

    در اتاق رو آروم باز کرد. نور کم جون خورشید غروب با تمام وجودش برای روشن کردن فضای اتاق تلاش میکرد و همین برای دیدن اطراف کافی بود. کنار در ثابت شد و جلو تر نرفت. نگاهی به دور و بر اتاقی انداخت که مدتها بود کسی واردش نشده بود. تخت هنوز به هم ریخته بود، روی میز پر از کاغذ بود، نقاشی ها و عکس های مختلفی از دیوار آویزون بودن که هرکدومشون داستان مختص به خودشون رو داشتن.

    -چی داری میکشی؟

    +خورشید رو.

    -میدونم دارم میبینم، چرا خورشید؟

    +میخوام وقتی تموم شد بدمش به تو، بعدشم سانشاین صدات کنم!

    -کدوم آدمی اینجوری سورپرایزشو لو میده؟

    +سورپرایز نیس یه کاریه که میخوام انجام بدم، بعدشم دیدن ذوقت وقتی اینارو میفهمی خیلی بامزست!

    توی ذهنش مثل فیلم تمام روزهایی که داشتن پخش شد. دلش میخواست همه چیز رو فراموش کنه، میخواست دیگه درگیر این سیاهی نباشه، انگار یه نفر قلم موش رو توی رنگ آبی فرو کرده و همه چیز زندگی هیونجین رو با اون رنگ پوشش داده، انگار خوشحالی های زندگیش تموم شدن و وقت غم رسیده،

    مردد جلو تر رفت و به میز کار رسید. نمیدونست چی اونو تا اون لحظه و راه رفتن توی اتاقی که قبلا مال کسی بود که بهش عشق می ورزید کشونده، جرات نمیکرد به چیزی دست بزنه. زیرلب زمزمه کرد:اینا مال تو ان، روح تو داخلشونه..

    چشمش به کاغذی افتاد که اسم خودش روش بود. با تردید کاغذ رو برداشت و به جمله های روش نگاه کرد:

    به خاطر من متاسف نباش، میدونی، به هر حال که باید میمردم. متاسفم که تنهات میزارم شاهزاده قشنگم. ببخشید که دوستت دارم..ببخشید که لی فلیکس دوستت داره شاهزاده..

    کاغذ توی دستش با چکیدن اولین قطره های اشک روش کم کم خیس شد. جلوی میز زانو زد و درحالی که به لبه های میز چنگ میزد که روی زمین ولو نشه هق هقش شدت گرفت. نمیدونست باید چه حسی داشته باشه. آدما، معمولا وقتی میفهمن مرگ کسی که عاشقش بودن تصادف نبوده و خودکشی بوده چه حسی نشون میدن؟..

    اگه یکم دیگه ادامه میداد گلوش پاره میشد. آرزو میکرد هیچوقت نمیفهمید. آرزو میکرد ای کاش سانشاینش کنارش بود.

    دستشو روی دستخط ظریف فلیکس کشید و زمزمه کرد:منم عذر میخوام، که نتونستم دلیل موندنت باشم..

    و این، آخرین جمله ای بود که هیونجین به زبون آورد.

     

    +این رشوه ای بود که میخواستم برا پرسون بفرستم دیدم قشنگه منتشر کردم:) درواقع از روی Sorry I Love You اسکیز نوشته شده.

    ++آهنگ Happier Then Ever بیلی>>>>>>

  • ۸
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۱۸ ]
    • Lynn -
    • Wednesday 22 September 21
    𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁: 𝟗𝟖/𝟎𝟕/𝟎𝟒
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    اندر این گوشه خاموش فراموش شده
    کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
    باد رنگینی در خاطرمن
    گریه می انگیزد..
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)
    ---
    ما تو ایران زندگی می‌کنیم اینجا یا تا ۵۰ سالگی بچه سالی یا در آستانه رسیدن به سن قانونی خصلت‌های بزرگسالی توی شخصیتت غالب میشن ^^~