فقط اونایی که عینک گرفتن درک میکنن که وقتی شماره چشمت میره بالا و میری عوض کنی بعد یه مدت حس میکنی زمین گرده و ممکنه بیفتی
فقط اونایی که عینک گرفتن درک میکنن که وقتی شماره چشمت میره بالا و میری عوض کنی بعد یه مدت حس میکنی زمین گرده و ممکنه بیفتی
ENFP ها اینجورین که،
-اوکی من برونگرام
+به فلانی پیام بده ازش یه چیزیو بخواه
-....
-اصن گوشی چی هست؟
من به عشق اعتقاد ندارم اما...
قلب بک ریخت. بی اراده دستش رو گذاشت روی لبای چان. نباید اون جمله رو میگفت. اگه میگفت بک دیگه اخرین ذره باقی مونده از مقاومت تو وجودش رو از دست میداد. اگه این جمله رو میگفت بک گیج تر میشد. اگه این جمله رو میگفت بک عذاب وجدانش هم بیشتر میشد... اگه این جمله رو میگفت...
چشای بک پر از اشک شده بودن و چان تصویر خودش رو توی قطره های شناور تو چشمای بک میدید. اروم نوک انگشتای بک رو بوسید و دستش رو اورد پایین.
-توقعی ازت ندارم... تو لازم نیس چیزی بگی. من میگم تو فقط گوش بده
بک سرش رو تندتند تکون داد.
-میشه نگی؟ لازم نیس حتما...
-چرا لازمه.
چان با ملایمت حرفش رو قطع کرد. چند لحظه ای بین اشون رو سکوت گرفت. چان هنوز داشت با انگشتای بک بازی میکرد.
-من به عشق اعتقاد ندارم بک... هیچوقت نداشتم... چه حسی داره وقتی یکی که حتی به عشق اعتقاد نداره حس میکنه عاشقته؟
افسردگی بعد از سریال فقط اونجاش که ثانیه به ثانیه قسمتاشو برای سوسی تعریف کردم
(میدونستین فردا فصل دوم موریارتی شروع میشه؟)