ترنم عزیز من؛

حتی نمیدونم چی می‌تونم برات بنویسم عزیزدلم:) تو فوق العاده و محشری. بهترین دوست من و کسی هستی که یازده سال تمام از وقتی میتونستیم مشکلاتمونو با شیرکاکائو و بستنی حل کنیم تا امروزی که داریم توی یه راهروی تاریک بدون نور برای رسیدن به آرزوهامون میدوئیم دوست صمیمی منی. ترنم من، تو محشری. یه ذهن خلاق بی نظیر داری و کلی ایده محشر که یکی از یکی بهترن.

حالا هجده سالته و من یکم میترسم، مخصوصا که وقتی دیدمت هفت سالت بود و خودم شش ساله بودم. کل راه رو تا اینجا اومدیم، ممکنه به پستی و بلندیای راه عادت نداشته باشیم اما ما از هرچی که بگی رد شدیم، کنکور که جلوی اونا هیچی نیست:)

امیدوارم بهترین و بهترین روزای زندگیتو جلوی پات داشته باشی زیباترینم. آرزوی کنسرت سونتین و توباتو و اسکیز میکنم برات که البته سه تفنگداری باید باهم بریم، حالا آروشارو میذاریم تو جیب پرسون شکیبارم قاچاقی رد میکنیم ریحانه ام اگه زنده بود میذاریم رو چشامون موردی ندارهxD اون فیک توت فرنگی و سیگارم کامل نکردی یادمه ها، فیک نومینمونم هنوز نصفه ست راستی، امیدوارم نشانه هفته بعدم بترکونی با توجه به اینکه ژنتیک داریم با فصل چهار زیست یازدهم که خودش یه پروژه ست برا خودش. همین دیگه، بقیه آرزوهارو باهم میسازیم گربه کوچولو، ما تا تهش باهاتیم~
با عشق؛ 

شاهزاده سفید عشق زندگیتD: