کیم تهیونگ نگاهی به عکس‌های روی میزش انداخت و بلند گفت:"یکی اینجا داره هممونو بازی می‌ده."
ستوان یون جونگهان سرشو بالا آورد. موهای مشکی بلندش رو عقب زد و پرسید:"چطور ممکنه یهو به این نتیجه رسیده باشی سروان کیم، اونم وقتی چهار ماهه روی این پرونده لعنتی کار می‌کنیم؟"
ستوان پارک سونگهوا کراواتش رو کمی شل‌تر کرد:"منظورتون چیه؟"
تهیونگ با جدیت جواب داد:"بیاید یه دور جزئیات پرونده رو مرور کنیم."
گروهبان شین ریوجین که از ابتدای جلسه ساکت بود حلقه نقره‌ای رنگی که همیشه توی انگشت اشاره دست چپش بود رو چرخوند و گفت:"بسیار خب. پنج تا جسد توی چهار ماه گذشته پیدا شدن. اولین جسد مال هوانگ یجی، پرستار ۲۲ ساله‌ست، توی کوچه‌ای نزدیک به محل کارش یعنی بیمارستان هانیو پیدا شده. آلت قتاله چاقوی بزرگی بوده که توی گردنش فرو رفته و بعد کنار جسد انداختنش."
جونگهان ادامه داد:"جسد دوم مربوط به کیم سونوی ۱۷ ساله می‌شه و توی کوچه نزدیک به مدرسه‌ش پیدا شده. آلت قتاله اینبار یک آجر بوده که به سرش برخورد کرده. مقداری از خون یجی روی بدن سونو پیدا می‌شه که این دو قتل رو بهم وصل می‌کنه." همزمان خودکار مشکیش رو بین انگشتاش می‌چرخوند.
"سومین جسد مربوط به کوان سونیونگ ۲۵ ساله‌ست که دانشجوی دندون‌پزشکی بوده. جسدش توی کوچه نزدیک دانشگاه ملی سئول پیدا شده و آثار خفگی با یک سیم روی گردنش دیده می‌شه که سیم مذکور کنار جسد افتاده. مقداری از خون سونو روی بدن سونیونگ پیدا می‌شه." سونگهوا با جدیت همیشگیش جواب داد.
قتل چهارم رو هان جیسونگ، گروهبان تازه وارد تیم توضیح داد:"بدن بی‌جون چوی یونجون ۱۹ ساله، دانشجوی علوم آزمایشگاهی رو توی کوچه کنار فروشگاهی پیدا کردن که داخلش کار پاره وقت انجام می‌داد. با ضرب گلوله کشته شده و آلت قتاله کنارش پیدا شده و خون سونیونگ روی بدنش پیدا شده."
در آخر، قتل پنجم رو خود تهیونگ یادآوری کرد:"آخرین قربانی ما ایم نایون، وکیل ۳۲ ساله‌ست که بدنش رو توی کوچه نزدیک به مرکز حقوقی محل کارش پیدا کردن. علت مرگ نوعی ماده شیمیاییه که گردن و صورتش رو سوزونده و راه نفسش رو بند آورده. خون یونجون هم روی بدنش پیدا شده."
جیسونگ گفت:"هیچ مدرک یا شاهدی برای قاتل نداریم، هیچ انگیزه‌ای هم نداریم چون این قتل‌ها کاملا رندوم بوده‌ن، هیچ سرنخ، دی‌ان‌ای یا حتی پروفایل احتمالی برای قاتل نداریم، حتی نمی‌دونیم جنسیتش چیه، این یارو هرکی که هست خوب بلده آدم بکشه!"
تهیونگ سر تکون داد:"دقیقا برای همین می‌گم دوست داره مارو بازی بده. حس می‌کنم داره مارو تماشا می‌کنه و از گیج شدنمون لذت می‌بره."
"الان که گفتی منطقی به نظر اومد." ریوجین گفت. همه نگاهش کردن. تنها زن تیم ادامه داد:"اون قربانی‌هاش رو توی یک کوچه مونده به مقصدشون رها کرده، که نشون بده اونا نتونستن به جایی که می‌خواستن برن برسن. همینکارم داره با ما می‌کنه."
سونگهوا با لحن تحسین آمیزی گفت:"خوشم اومد گروهبان، ایده جالبی به نظر می‌رسه."
جونگهان سر خم کرد:"وایسید ببینم، منم یه تئوری دارم. شغل‌هاشون یکم زیادی مرتبط به پلیس نیست؟"
"منظورت چیه؟" جیسونگ پرسید. جونگهان با حوصله ادامه داد:"پزشک قانونی، دندون‌پزشک، وکیل، آزمایشگاه، سونو ام به خاطر دبیرستانی بودنش و اشاره به کسایی که می‌رن دانشکده افسری، فقط مونده یه پلیسو بکشه که لیستش تکمیل شه."
ریوجین سر تکون داد:"تحت تاثیر قرار گرفتم ستوان یون."
تهیونگ به ساعتش نگاه کرد:"به نظرم کافیه، به نتایج بی نظیری رسیدیم. می‌تونید برید."
-دوساعت و چهل و پنج دقیقه بعد-
مرد، دستکش های لاتکسش رو توی دستش صاف تر کرد:"نمی‌فهمم، معمولا انقدر طول نمی‌کشید! ترکیب بوی عطرش و خون داره دیوونم می‌کنه."
همراهش، زن جوون قدبلندی به آرومی هیسی گفت و بطری کوچیکی از جیبش درآورد:"زودباش جونگهان اوپا، قدم آخر مونده."
برق انگشتر نقره‌ای انگشت اشاره‌ش از زیر دستکش‌هاش می‌درخشید. اجازه داد کمی از مایع سرخ رنگ توی بطری بیرون بریزه. مرد موهای مشکی بلندش رو کنار زد و کمی عقب رفت:"کافیه، ریوجین. به اندازه کافی جالب به نظر می‌رسه. مطمئنم کیم از این صحنه قتل جدید خوشش می‌یاد."
زن کمی از خون پارک سونگهوا، قربانی جدیدشون رو توی بطری مشابه بطری قبلی ریخت:"وقتشه اینم به کلکسیونمون اضافه کنیم."

 

+نیاز داشتم یه چیزی با این سبک بنویسمTT xD