تاریخ امروز خیلی خفنه به روزنوشت بازگشت به مدرسه پس از یک ماه و بیشتر خوش آمدیدD:

تو وب میتسوری گفته بودم امروز می‌خوام با یکی دعوا کنم و از این داستانا، ولی راستش اصلا نرفتم باهاش حرف بزنم و رویه رو جوری قرار دادم که وانمود کنم اصلا وجود نداره:>

صبح که رفتم سر کلاس، یکم با بچه‌ها خوش و بش کردیم و سر ریاضی من به نوشتن فیک عزیزم پرداختم و بعد دادم نازنین خوند و البته چیز خاصی ازش یادش نبود و باعث شد کل زنگ زمین شناسی دفترم دستش باشه و یه تایم عالی رو برای نوشتن از دست بدمT^T

امروز اصلا حکم مدرسه رو نداشت می‌دونین؟ حس می‌کردم مدرسه تابستونیه یا مثلا یه زنگ اضافه برامون گذاشتن که بریم:"/ دلم تنگ شده بود برای مدرسه رفتن-

---

تازگی تمام مدت توی Castbox ـم و یا دارم لوموس گوش میدم یا ردرام. پادکستای جنایت واقعی جدنی خیلی جذابن و لوموس هم مال تیم ویزاردینگ سنتر ـه. (دمنتور رو یادتونه؟ اونجا که بسته شد بیشتر تیمشون اومدن ویزاردینگ سنتر رو ساختن.) بعدش یکم دوباره فاز هری پاتر برداشتم و رفتم از اول تست گروهبندی پاترمورو دادم و گس وات؟ Say hi to Slytherin me :)) حالا میدونین از چی میسوزم؟ من لوگوی هافلپاف و کل بندوبساطای هافلو رو دیوارم دارم و الان باید بشینم همشو عوض کنمTT xD زندگی سخته دوستان. خیلی سخت.

ولی خب حداقل الان هم‌گروه لرد سیاه و بقیه مرگخوارها هستم^^

---

دارم به سال بعد فکر می‌کنم و اینکه قراره از همه شبکه های اجتماعی که توشم لاگ اوت بزنم و فقط ماهی یه بار بیام یه ماهنامه بنویسم اینجا(اونم چون وبلاگ تا حدی برای من مقدسه و نبودنش قلبمو خیلی اذیت میکنه) و خب میدونید؟ برای منی که 24/7 باید کل زندگیمو برای همه تعریف کنم خیلی مشکله و نشستم روزانه نویسی توی دفترمو شروع کردم و پسر..چقدر خوبههه...امیدوارم هیچکسی نخونتش چون یه سری چیزا توشه که اگه لو بره من و دوستام باهم سقوط میکنیم...TT xD

خلاصه که از سال بعد من ماهی یک بار رویت خواهم شد..شایدم از عید اصلا...D:

---

قصد دارم بشینم دوباره همه فیلمارو به ترتیب ببینم چون هیچ ترتیبی رو توی فیلماشون رعایت نکردمTT خلاصه که به شدت دلم میخواد با یکی از دوستام ببینمش(اگه بتونم آوین یا پرسون و ترنمو راضی کنمTT) و آره خلاصه. همین.

 

+گروه هاگوارتزتون چیه؟ برین تو ویزاردینگ ورلد تست بدین..همون پاترمور سابق-

++جونگهان خیلی زیباست..

+++گشنمه.