اون حسی که توی گذاشتن نقطه پایانه، اون حسی که همزمان هم اشکات سرازیر میشن و هم لبخندت صورتتو پوشونده، اونم وقتی برای مدت طولانی ای شخصیت هات رو بزرگ کردی و داستان زندگیشون رو روی کاغذ آوردی، فقط و فقط تجربه همین حس باعث میشه بخوام به نوشتن ادامه بدم و افکارمو تبدیل به صحنه زندگی کاراکترام کنم..:”)
+اولدر امروز تموم شد~