دونگهیوک که اتفاقی حرفاشونو شنیده بود به بحث پیوست:آپا، ینی منم اگه بخوام میتونم با دوست دخترم برم بیرون؟
تیونگ پوکر فیس نگاهش کرد:هیوک درمورد چیزایی که داری حرف بزن.
با این حرف مارک عملا از خنده منفجر شد و دونگهیوک جیغ زد:یااا، خب الان ندارم بلاخره یه زمانی که پیدا میکنم!
+این فیکه رو ایشالا هزار سال بعد آپ میکنم هنوز کلی ابهامات درموردش تو ذهنم هستxD
ولی اسمش یه جوریه که انگار قرار نیست طنز باشه. D:
تیونگم خودتی...............همون قد پدسگ
این دوست دختر نداشتشو میتونه ببره بیرون..
من حتی نمیتونم با دوست دخترم کال بگیرم TT
میخوام خدا و کارما و سرنوشت رو بلاک کنم =-=
+ ولی چه بد ضایع شد.. دلم سوخت..
اسمش بیشتر وایب یه انیمه میداد که قراره پخش بشه ._.
عنوانو دیدم و یه لحظه برگام ریخت گفتم منتشرش کردی..
نمیدونم گفته بودم یا نه ولی به هر جهت بازم میگم من هیوک و مارک و تیونگ و جهیون رو به شدت مثه یه خانواده واقعی میبینمTT
پرت کردن اون ایده ای که بیشتر از یه ساله دست از سرم برنمیداره به یه گوشه
ولی تیونگ خیلی عوضیه پسرکم😂😂
هالیوود ایز بلیدینگ؟
اسمش شبیه آهنگ مشین گان کلی عه!
ام جی کی یه آهنگ تقریبا توی این اسم داره فکر کردم اونه :]
اره میدونستم ولی بازم پشمام ریخت😂😂
بنویسم؟
میدونی نوشتن چیزیه که میخوام تجربش کنم و با همون دو تا سناریو کوتاه تو وبم حس میکنم بهش رسیدم
اما نویسنده بودن خیلی فرق داره..
من واقعا نمیتونم چیزای ظولانی بنویسم
یبار شروع کردم و چند ماه پاش نشستم اما بیشتر از سه صفحه نشد :"
سو خودم فکر میکنم مشکلی نیست اگه ننویسم و درضمن اینکه ایدش هنوز خیلی خامه *-*
در حد ایده بمونه کافیه :")
ولی این حرفت یادم اورد که عهه من قرار بود یه فیک ترجمه کنما :"
وای صیم میفهمم :"
خوندن اینحور ایده ها از جذاب اونورتره ولی نوشتنش انگار خسته و ناامیدت میکنه یحورایی
