تیونگ خنده آرومی کرد و به دوستاش خیره شد. دویونگ مرموز گفت:صب کن ببینم، تیونگ، چرا رو این مودی؟
جانی و جینهو همزمان گفتن:تو یه گوهی خوردی به ما نگفتی!
تیونگ توی ذهنش به تمام دوستی های طولانی مدت فحش داد که کوچیکترین رفتار هاش رو هم تشخیص میدادن. معصومانه گفت:خب، مربوط میشه به همین قبل از اینکه برسین. راستش، من بوسیدمش.