یک شب عادی*

شیو درحال چک کردن پروفایل اعضا تو گپ کاکائوتالک*بزا ببینم پروف جونگده چیه..

زدن روش*

شوت کردن گوشی تو دیوار* رفته زن گرفته صاف صاف هی فرت فرتم عکس میزاره باهاششش

یه گوشی جدید از کشوی چانیول برداشتن* خب بزا،

شانسی زدن رو یکی از مخاطبا*

لئو درحالی که تو بار نشسته*عه سلام مینسوک هیون-

شیومین:کجایی بچه؟

لئو:عام..تو بار؟

شیو:لوکیشن بفرست بیام

لئو درحال جمع کردن پشماش*اوکی...

نیم ساعت بعد*

شیو درحالی که مث سگ مسته*:اره هانی، تازه بکهیون ماهی مرده انداخته بود زیر مبل مردم تا جمعشون کردم، سهون و کایم دیشب مسابقه نودل خوری راه انداخته بودن، کاندومای چانیول زیر تختشم اصن دست نزدم میترسم دو سه تا نوه از توش در بیاد،

شیو:عر زدن*من خیلی بدبختمم..زندگیم مزخرفهههههTT

لئو:هیونگ فک کنم وقتشه بگم من همیشه روت کراش داشتم"-"

شیو:نگاهیدن لئو*بچ..منم همینطور..

گرفتن عکسای منکراتی*

و اینگونه شد که شیومین و لئو در اینستاگرام کام اوت کردن و عشقشونو به هم نشون دادن..xD

 

+با اینکه خیلی سم خورش قوی بود ولی مغزم بیشتر از این کار نکرد ساری..xD

++جدیدا انگیزه پست گذاشتن ندارم:"/