عناوینی که من برای پستای روزانه نویسیم میزارم بدون اینکه هشتگ دار بشن ستودنیه"-" بگذریم،
امروز صب عین یه بچه گل رفتم مدرسه و نشستم سر جام-لازمه اشاره کنم به حدی سرد بود که هودی پوشیدم؟TT-که یهو فهمیدیم ما 12 نفریم و جا نمیشیم تو کلاس زیست"-"
این وسط یه توضیحی بدم، معلم زیست و ریاضیمون چون با اون سرفیس بدبخت مشکل دارن میارنمون پایین تو کلاس پویش دو برگذار میکنن کلاسو، یعنی وقتی ما زیست و ریاضی داریم جامون با اونا عوض میشه، هربار عین لشکر شکست خورده هی کیف به دوش جا به جا میشیمxD
حالا کلاسشون خیلیی کوچیکه به کنار، مث زندان میمونه:"/ قبلا کلاس ریاضیا بود رامش میدونه چجوریه..xD
خلاصه رفتیم کلاس بغلیش، بعد کلاسه شبیه این اتاقای قدیمی خونه مامان بزرگا بود"-" از این سقف پوشالیا داشت یه تیکش نصنصنضصنثذضxD قشنگ لوکیشن کارتونا بود..TT ولی خیلی سرد بود"-" حالا جای منم دقیقا کنار پنکه بودxD با بدبختی ام که شده میزارو تو ردیف خودمون کشیدیم جلو و پنکه رو روشن کردیم. منم که موهام کوتاه قشنگ پس کلم باد میخوردxD
بعد دوباره همون لشکر رفتیم بالا سر کلاس خودمون نشستیم برا شیمی. معلم شیمیمون کرونا گرفته و نمیاد و آنلاین درس میده پس کوچکترین تصوری نکنین که من چیزی از درس فهمیده باشم"-"
این وسط ساینا ام که حوصلش سر رفته بود تصمیم گرفت رو من کرم بریزه"-" حالا تصور کنین یه جا داشت میگفت یه هفتس نرفته والیبال و امروز میخواد بره و خوشحاله، منم از روی سویشرتش نازش کردم اونم زد"-"xD بعد عذاب وجدان گرفت بغلم کرد گفت ببخشیدxDD
غول مرحله آخرشم این بود که با اسپری الکل بزنه پشت گردنم که منم تلافی کردم هرچندxDD
زنگ زیست بعدی، آخراش دوباره برگشتیم تو همون کلاس زندانه چون پروژکتور میخواستیم، بعد کلا روی معلممون سمت تخته بود چون با قلم نوری میخواست مشخص کنه. من و فاطمه ام شروع کردیم رو در پنجره هنرنمایی کردنxD
این وسط ذکر کنم فاطمه بلینک و کیدرامره، و چون ازم خواسته منم راتا صداش میکنمD: بعد دوتایی لوگوی بلک پینکو رو پنجره مدرسه کشیدیمxD
حالا اول خواستیم یه دیالوگ از مون لاورز بنویسیم که هیچکدوم یادمون نیومد چیزی"-" منم تصمیم گرفتم بنویسم وینچنزو کاسانو، که گفت اون دسته رم بکش. یهو منم یچی زد به سرم به درسا گفتم برام بکشتشxD کتاب زیستشم نیاورده بود نصف زنگ داشت برام علامت دست معروف وینچنزو رو میکشیدxD اینم حاصل کاره
سر دینی هم من و فاطمه باز ته کلاس هرچی معلمه میگفت اینجوری دستامونو سمتش تکون میدادیم..xD عنشو در آوردیم ولی دوست کیدرامر داشتن خیلی کیف میده خداییشD:
و حدس بزنید چی تونست امروز رو به گند بکشه؟ درسته، رسیدن مجموعه تمارین سلام:)
مشاهده میکنید چیزی که ازش متنفرم رو:
ولی الحمدالله تو ریاضیش جا برا حل کردن گذاشتن"-" سالای قبل اگه بگم قد نخود جا داشت"-" کتابای همه سرشار از استیک نوت بود"-"
+الانم باید برم مشق ریاضی بنویسم:">
++چه خبر از شما؟*-*
+++اکس او اکس او گادهههTT