چند ماه پیش وقتی مینا دوباره جنجال درست کرده بود، یه نفر کامنت گذاشته بود زیر یه پست پیج دیسپچ و نوشته بود I'm with Mina, I don't trust jimin.
و من ریپلای زدم و نوشتم So, you are supporting lie. congratulations!!
حقیقت فاش شد
دیسپچ از مکالمه دخترا با مینا ، مکالمات یک طرفه مینا با جیمین و همچنین سواستفاده مینا از منیجراش رونمایی کرده:)
الویسا هم اکنون دایرکت دیسپچ:داوشمی:>
چتا تو ادامه مطلبه منبعشونم چنل AOA_IR میتونین بخونین^^
مینا: امیدوارم دیگه آسیب نبینی. بیا سالم بمونیم. مرسی که منو بغل کردی
جیمین: مینا عاشقتم
مینا: متاسفم و بازم ازت ممنونم اونی. دفعه بعد بازم بغلم کن
جیمین: حتما! مینا مریض نشو
مینا: اونی بهم زنگ زدی؟
جیمین: آره دلم واسم تنگ شده بود واسه همین بهت زنگ زدم
مینا: ببخشید که جوابتو ندادم. تازگیا خیلی بهم سخت میگذره واسه همین جواب کسی رو نمیدم
جیمین: اشکالی نداره❤
مینا: هفته بعد یا هفته های بعدترش؟
جیمین: هفته دیگه واسم بهتره. مینا حالت خوبه؟ 😢
مینا: اونی این روزا دارم دیوونه میشم
روز بعد از فوت بابای جیمین، مینا در مراسم تشییع جنازه شرکت میکنه. جیمین عذرخواهی میکنه و مینا گریه میکنه. بعدش همدیگه رو بغل میکنن. بعد از ظهر اون روز مینا واسه جیمین این پیام رو میفرسته
مینا: اونی وقتی بهم گفتی که متاسفی به وجد اومدم. از رفتارم پشیمون شدم. اگه من اول بهت نزدیک میشدم چی میشد؟ اگه صادقتر بودی چی میشد؟ خوشحالم که قدردانیتو از اومدن من ابراز کردی. منم متاسفم و ازت ممنونم. دیگه آسیب نبین. بیا سالم بمونیم. اونی ازت ممنونم
همونطور که می بینید مینا و جیمین بعد از رفتن مینا از گروه همچنان با همدیگه در تماس بودن و جیمین هر از گاهی به مینا زنگ میزده
دو ماه بعد مینا یهویی گفت که جیمین هلش داده تو کمد و مینا خیلی ترسیده و جیمین در جواب گفت که این یه داستان تخیلیه و پستای مینا و رفتن اعضا به خونه مینا
مکالمه اعضا در خونه مینا:
جیمین: اومدم اینجا چون منم حرفایی واسه گفتن دارم. در خصوص برخی از مسائل دچار سوتفاهم شدی. بعضی از چیزایی رو که گفتی هم یادم نمیاد. واسه همین اومدم اینجا که بابتشون عذرخواهی کنم
مینا: واقعا یادت نمیاد؟
جیمین: واسه همین اومدم . که همه چیز روشن بشه و اگه کار بدی کردم بابتش عذرخواهی کنم
مینا: وای
جیمین: من خیلی کتکت زدم؟
مینا: بله
جیمین: فقط یادمه که اینجوری هلت دادم..
مینا: نه اونی! از مشتت استفاده کردی. فکر کنم حافظت خیلی ضعیفه. واسه عذرخواهی نیومدی اینجا
جیمین: نه! واسه عذرخواهی اومدم
از اونجایی که هر دو حافظه متفاوتی داشتن نتونستن با همدیگه ارتباط برقرار کنن. جیمین عذرخواهی کرد و گفت همه چی تقصیر اونه. ولی مینا گفت از اونجایی که جیمین چیزی یادش نیست عذرخواهیش فایده ای نداره
مینا: امیدوارم چیزایی بگی که با عقل جور در بیان. میدونم که یادت نیست. درک میکنم. یادته که منو زدی درسته؟ میگفتی منو زدی چون جلو ایستادم
جیمین: کجاتو زدم؟
مینا: زدی تو قفسه سینه ام. اینجوری کتکم زدی. میخوای نشونت بدم چه جوری زدی؟
جیمین: خیلی کتکت زدم؟
مینا: بله
روز بعد مینا پستی رو منتشر کرد و گفت که جیمین با چاقو تهدیدش کرده. حالا اتفاقی که دقیقا رخ داده بود
مینا : میبنی؟ زخم دست چپمو می بینی؟
جیمین: چرا اینکارو کردی؟ متاسفم
مینا: چرا؟ اونی واقعا چرا؟خیلی نا امید کنندست که هیچی یادت نمیاد. چطور ممکنه یادت نیاد؟
جیمین: چاقو داری؟
چانمی: نکن
جیمین: من اگه بمیرم همه چی حل میشه
چوآ: تمومش کن. اگه اومدی عذرخواهی کنی این کارا درست نیست
جیمین: من
چوآ: فقط عذرخواهی کن و همه چیزو تمومش کن
جیمین: تقصیر منه. من از گروه میرم
چوآ: فکر میکنی رفتنت از گروه مشکلی رو حل میکنه؟
جیمین: از گروه میرم. از همتون عذر میخوام. مینا واقعا متاسفم
مینا: خیلی منو اذیت کردی. هیچی یادت نمیاد؟
جیمین: متاسفم واقعا متاسفم
مینا: هیچی یادت نمیاد؟
جیمین: هر کاری کردم اشتباه بود اومدم که صادقانه ازت عذرخواهی کنم
مینا: دیوونه شدم. داغون شدم و تو چیزی یادت نمیاد؟
چوآ و چانمی سعی داشتن تا پادرمیونی کنن. ولی مکالمه به جایی راه نمی برد. جیمین چیزی یادش نبود و مینا عذرخواهی جیمین رو قبول نمیکرد
چانمی: همگی بیایین یه کم آروم باشیم
مینا: این همه منو آزار دادی و یادت نیست؟
جیمین: تقصیر منه. خیلی متاسفم
مینا: اونی یادت نیست؟
جیمین: بابت هر کاری که باهات کردم متاسفم
مینا: الان دیوونه شدم
جیمین: خیلی متاسفم من واقعا...
مینا: ولی من
جیمین: اومدم اینجا تا صادقانه و از صمیم قلب عذرخواهی کنم
مینا: دیوونه شدم. نابود شدم چیزی یادت نمیاد؟
جیمین میزنه زیر گریه و مرتب میگه:تقصیر منه. لازم نیست منو ببخشی ولی واقعا اومدم اینجا که عذرخواهی کنم
جیمین: از دیدگاه من
مینا: چیه! بگو
جیمین: از دیدگاه من به عنوان یک لیدر فقط میخواستم که
مینا: باهام خوب رفتار میکردی؟
جیمین: فقط میخواستم که آینده بهتری داشته باشی (گریه میکنه) من فقط... شماها... نمیدونستم که انتقادات من میتونه اینقدر واستون دردناک باشه
مینا: پس باید آینده بهتری داشته باشم ولی از ریخت و قیافه و وزن من متنفر بودی. آینده بهتر یعنی این؟
جیمین: هیچ وقت همچین حرفی نزدم
مینا: دارم میگم به خاطر تو افسردگی گرفتم متوجه منظورم میشی؟
جیمین: متاسفم که باعث شدم سر مسائل کوچیک زجر بکشی. واقعا متاسفم
مینا: هر روز بهم آسیب رسوندی. یادت میاد؟
جیمین: هر روز؟
مینا: بله و هر روز دارو مصرف کردم
جیمین: یادت نیست که وقتی مریض میشدی همیشه من بودم که پیشت میموندم؟
مینا: آره یادمه ولی میدونی به چی فکر میکردم؟ اینکه به خاطر تو مریض شدم
جیمین: واقعا؟ نمیدونستم ( میزنه زیر گریه)
در وضع بین مینا و جیمین تغییری ایجاد نشد تا اینکه چوآ سعی کرد اوضاع رو آروم کنه و بقیه اعضا هم اظهارنظر کردن
مینا: چرا ازم متنفری؟
جیمین: من ازت متنفر نیستم(همچنان گریه میکنه)
مینا: (خطاب به بقیه اعضا) از من بیشتر از همتون متنفر بود مگه نه؟
چانمی: ما طرف کسی رو نمی گیریم
چوآ: اینا جوونن و براشون آسون نیست که طرف کسی رو بگیرن و جیمین این مشکل با رفتن تو از گروه حل نمیشه. تو اونی ما هستی پس اگه مینا میگه که ناراحته به حرفاش گوش کن
جیمین: گوش میکنم
چوآ: فقط گوش بده باشه؟ و بیایین با همدیگه رو راست باشیم. ما خیلی وقته که همدیگه رو می شناسیم و زیاد همدیگه رو دیدیم. فقط باید به حرفای مینا گوش بدی و بگی ببخشید . خبر نداشتم. از بی تجربگیم بوده. متاسفم. فقط همین
جیمین: متاسفم
چوآ: آفرین ! این درسته
مینا: شنیدین که میگن اونی که بلا سرت میاره همه چی رو یادش میره ولی اونی که قربانیه تا ابد یادش میمونه
جیمین: از گروه میرم
مینا: نه نرو
جیمین: نه باید برم
چوآ: رفتنت چیزی رو حل نمیکنه
جیمین: همه به خاطر من آسیب دیدن
چوآ: این نظر منه. فعالیتامون خیلی زیاد بود شاید تو استرستو سر مینا خالی کردی. شاید مینا وقتی استرس گرفته فکر کرده تو شیطانی. اینطوری فکر نمیکنی؟ جیمین! مینا حتی به منم گفت که به خاطر حساس بودن من کلی زجر کشیده. اونقدر حس بدی داشتم که نمیدونستم چی بگم. فقط باید عذرخواهی کنیم
جیمین: ببخشید که خیلی حساس بودم. جوون بودم و ظالم
مینا: اگه میتونستم پول لغو کردن قرارداد رو بدم زودتر از اینا و قبل از اینکه دیوونه بشم از گروه رفته بودم.
جیمین: متاسفم. بابت همه زجرایی که کشیدی عذر میخوام
مینا: ولی نا امید کنندست که هیچی یادت نمیاد
جیمین: یادم میاد (گریه میکنه)
مینا: یادت نمیاد
جیمین: همه چیزو یادم میاد. هر کاری که کردم اشتباه بود. جوون بودم. استرس داشتم و متاسفم که ظالمانه باهات رفتار کردم
از اینجا به بعد هه جونگ وارد بحث میشه
هه جونگ: یه زمانی مینا یه چیزایی راجع به جیمین به من گفت ولی فکر کنم اونی یادش نیست و حالا همه ما به خاطر شما دو نفر زجر می کشیم
جیمین: متاسفم. واقعا متاسفم (گریه میکنه)
هه جونگ: و مینا! تو هم باید عذرخواهی کنی
مینا: من از اعضا عذر میخوام ولی از جیمین نه
جیمین: اشکالی نداره. لازم نیست ازم عذرخواهی کنی
هه جونگ: نه مینا! اینکار درست نیست
جیمین: از همگی عذر میخوام فقط میخواستم که گروهمون بهتر عمل کنه
هه جونگ: میدونم
مینا: دروغ نگو
چانمی: بیایین حرفای جیمینم بشنویم
مینا: با مردا خوابیده. کجاش به نفع گروهه؟
جیمین: برای گروه هر کاری که از دستم برمیومد انجام دادم واسه همین متوجه نشدم که کارام اشتباه بوده. حالا که به اینا حرفا گوش میدم میبینم که همتون دچار استرس شدین. بابتش معذرت میخوام
هه جونگ: نه! اشکالی نداره. این چیزا رو درک می کنیم. واسه همینه که با هم گروه تشکیل دادیم ولی چون یادت نمیاد مینا بی خیال نمیشه. باید یادت بیاد و عذرخواهی کنی
مینا: هه جونگ ! یادش نیست. وقتی یادش نیست چه جوری عذرخواهی کنه؟
هه جونگ: باید بهش زمان بدی تا یادش بیاد. داره فکر میکنه
مینا: گفت بعد از فکر کردنم یادش نمیاد
هه جونگ: این خیلی ناگهانیه. شوکه شده
مینا: دیوونه شدم
هه جونگ: منم دارم از دست تو دیوونه میشم
مینا: پس دیوونه شو
هه جونگ: نه 😂😂
چوآ: مینا! شاید جیمین واقعا یادش نیست ولی داره ازت عذرخواهی میکنه
مینا: ولی چوآ اونی دیدی که چه جوری اومد داخل خونه. انگار دعوا داره
چانمی: ولی اولش جیمین از جزئیات ماجرا خبر نداشت. واسه همین شک داشته
مینا: باشه میفهمم چی میگین ولی چرا واسه یه بارم که شده سعی نمیکنن خودتونو بزارین جای من؟(گریه میکنه)
چوآ: متاسفم مینا! واقعا درکت نکردم. باید بیشتر راجع به این مسائل حرف میزدیم
مینا قبول کرد که به حرف اعضا گوش بده و عذرخواهی جیمین رو پذیرفت ولی بازم ول کن نبود
مینا: باشه عذرخواهیشو قبول کردم. عذرخواهیشو قبول میکنم
جیمین: متاسفم واقعا متاسفم
مینا: اشکالی نداره اونی. یه لحظه دیوونه شدم. دیگه راجع به پدرم حرف نمیزنم. از اینکه دربارش حرف زدم متاسفم
جیمین: هممون متاسفیم
هه جونگ: گفتم که هممون اشتباه کردیم
مینا: ببخشید. متاسفم. حالا میشه همتون برید؟ عذرخواهی رو قبول کردم. عذرخواهی جیمینو پذیرفتم. راضی شدین؟
چوآ: مینا
مینا: فکر کنم دوباره دیوونه شدم
چانمی: با این وضع چه جوری انتظار داری که بریم؟
مینا: تمام تلاشمو میکنم. سعی میکنم که فراموش کنم. درکتون میکنم
چوآ: میدونم که در گذشته چقدر حساس بودم. از همتون عذر میخوام
یونا: به هر حال راجع به این مسائل رو در رو حرف زدیم پس از این به بعد اوضاع بهتر میشه
مینا: آره بهتر میشه. یه چیزایی بهتر میشه. بیشتر تلاش میکنم و سولهیون اینقدر گریه نکن
سولهیون: نگران ما نباش اگه با نفرت زندگی کنی قلبت به درد میاد(کویین؟کویین.)
بعد از اون چوآ سعی میکنه که همه چیز رو جمع و جور کنه
چوآ: سرمون با برنامه ها حسابی شلوغ بود و وقت نداشتیم به خودمون برسیم. مینا تو هم خیلی حساس بودی. هر وقت یه چیزی بهت میگفتم گوش نمیکردی
مینا: بله موافقم
چوآ: از اون دسته آدمایی هستی که حاضر به گوش کردن نیستن
مینا: آره میدونم. سعی میکنم این رفتارمو درستش کنم.
چوآ: پس من دیگه بی خیالت شدم و گفتم مینا عمرا حرف گوش کنه. وقتی جیمین ازت انتقاد میکرد تو جوابشو میدادی واسه همین جیمین فکر کرده با این قضیه مشکلی نداری. پس اشتباهی متوجه شدیم
مینا: به نظر منم همینطوره
چوآ: بعد ناراحت شدی. مشکل ما این بوده که اصلا با هم دعوا نمی کردیم.
مینا: سخت تر تلاش میکنم. حرف زدیم. عذرخواهی کردیم. گریه هم کردیم
سولهیون که بیشتر از همه بهش سخت میگذشته هم عذرخواهی کرده
سولهیون: نه نه
مینا: به نظر میاد صورتت لاغرتر شده. هنوزم برنامه های زیادی داری؟
سولهیون: آره دارم سریال ضبط میکنم
چوآ: پس دیگه چیزی تو اینستاگرام پست نکن باشه؟
مینا: باشه
چوآ: منم قبلا دیوونه شده بودم و چیزای عجیب و غریب پست میکردم و هنوزم بابتش وحشت زده میشم. بعدها باعث میشه که حسابی خجالت بکشی.
مینا: همین الانشم خجالت میکشم
و بعد از این ماجرا جیمین در اینستا پستی رو منتشر کرد و گفت از اینکه لیدر حساسی نبوده و از اعضای گروه به خوبی مراقبت نکرده متاسفه!
(وظیفه ی لیدر چیه ؟
انتقاد کردن ، گفتن مشکلات اعضا بهشون ، کمک کردن بهشون و این چیزا !
حالا جیمین بخاطر وظایفی که داشته اومده عذر خواهی کرده ؛ اگه اینجوریه همه ی لیدرهای کیپاپ باید بخاطر لیدر بودنشون عذر خواهی کنن با منطق کلون مینا :/)
خب رسیدیم به اینجا که مینا به چوآ گفت دیگه پست نمیزاره و جیمینم تو اینستاگرام عذرخواهی کرد
بعد از این ماجرا مینا بازم دست به خودکشی زد و اینستاگرامشو آپدیت کرد و گفت:
حداقل نباید دروغ میگفتی. میدونم که ازم متنفری و نمیخوای عذرخواهی کنی. خب که چی؟ هیچ وقت قیافتو موقعی که اومدی خونه من یادم نمیره.همه اونایی که با جیمین اومده بودین همتون لنگه همین.. با مردن من همه چی درست میشه. جیمین تو بردی
بعد از این جیمین از صنعت موسیقی کناره گیری گرفت و دیگه هیچ حرفی نزد اما از نوامبر ۲۰۲۰ تا می ۲۰۲۱ مینا مرتب برای جیمین پیام می فرستاد
نوامبر ۲۰۲۰
پیامارو میخونی و جواب نمیدی و به نظر میاد که زندگی خوبی داری. پس کی میخوای صادقانه عذرخواهی کنی؟
اونی میدونی کجا زندگی میکنم. میای خونه من یا من بیام خونت؟
آوریل ۲۰۲۱
هی جیمین. نمیخوای جواب بدی؟حتی اگه بمیرمم جواب نمیدی؟ به خودت بیا. هیچ وقت فراموشت نمیکنم
میخوام هر چی بهم قلدری کردی رو بهت برگردونم. خوب خودمو نگه داشتم. اگه پیاممو می بینی جواب بده. عصبانی نیستی؟باید بیای منو بزنی. هاها زود باش. اسم خودتو میزاری انسان؟ نمیتونی اینکارو باهام بکنی. جیمین یه نفر اینجا در حال مردنه. هیچ حسی نداری؟ هاها هیچ پشیمونی ای نداری ها؟ وقتشه اون اخلاف کثیفتو رو کنی. چرا ساکتی؟
تو خونه من دنبال چاقو میگشتی؟ کلی چاقو تو خونه دارم. زود باش. حتی نمیتونی یه چاقو تو شکمم فرو کنی. هاهاها
تا زمانی که زنده ام ازت انتقام می گیرم. جیمین یادم نمیره چه بلایی سرم آوردی و چیا بهم گفتی. مطمئنا تقاصشو پس میدی. ساموئل جکسون منتظر باش
آوریل ۲۰۲۱
جیمین با آدم اشتباهی در افتادی. دل و جرات جیمین کجا رفته؟ باید بیای باهام روبرو بشی. تو میتونی بیای پیشم یا من بیام پیشت. زود باش فاحشه
می ۲۰۲۱
حالا بعد از ده سال دیگه حال نمیده؟ پشیمونی ای نداری؟ تو انسانی؟ مامانتم پشیمونی سرش نمیشه؟دخترش باعث شده دختر یکی دیگه هر روز به مرگ فکر کنه.
هی جیمین احیانا مامانت مریض نشده؟ جوابمو بده. به هر حال بازم منو می بینی
حالا خودتون تصمیم بگیرین!!
دیسپچ همچنین بخشی از مکالمه بین مینا و کارکنان اف ان سی رو پخش کرده
مینا: منیجرا..یکی از شماها! حالا مهم نیست کی باشه.! لطفا یه وقت دندون پزشکی واسم بگیرین. واسه ریشه دندون باشه. چند بار باید بهتون بگم؟
منیجر: تو کاکائو تالک برات جداگونه پیام فرستادم. گفتم که جور نشد
مینا: ازت خواستم یه جای دیگه رو پیدا کنی. حتما فقط به همون یه جا زنگ زدی. بهت گفتم که جاهای مختلف زنگ بزن
اگه به من پیام بدی و بگی نشد باید همینجور منتظر بمونم؟ سعی کردی واسه یه روز دیگه وقت بگیری؟ نه نکردی
در ژانویه ۲۰۱۸ مینا از منیجرش خواست که برای مامانش از کلینیک پوست وقت ملاقات بگیره
مینا: واسه من نیست. برای مامانمه
منیجر: دوشنبه که رفتم سرکار سعی میکنم باهاشون تماس بگیرم
مینا: ممنونم. هر روزی میخواد باشه. فقط زودتر لطفا
منیجر: میشه اسم مامانت و تاریخ تولدشو بهم بگی؟ واسه وقت گرفتن لازمش دارم
مینا ساعت دو شب به منیجرش پیام میده
مینا: ببخشید ولی میشه فردا زنگ بزنی و یکم وقت ملاقاتو بندازی دیرتر؟
مینا ساعت چهار شب یه پیام دیگه میفرسته
مینا ساعت ۴:۴۱ شب: وقت ملاقات بگیر و اگه گفتن دوشنبه اوکیه فوری بهم خبر بده
منیجر هشت و نیم صبح: باشه وقتی کلینیک باز شد خبرت میکنم
اینگونه رفتار با منیجر به معنای سواستفاده از قدرته. سلبریتی ها میتونن از منیجرشون بخوان که براشون وقت ملاقات بگیره ولی فقط برای خودشون. اعضای خانواده خارج از محدوده کاری محسوب میشه و اینکار غیرقانونیه
بخشی از مکالمات چت روم کارکنان اف ان سی در آوریل ۲۰۱۸
منیجر: خدای من! مینا اونی خیلی ترسناکه
منیجر: امروز دیگه شورشو در آورد
منیجر: از قبل بهش تو کاکائوتالک پیام فرستاده بودم
منیجر: وقتی بهش گفتم ها؟ من که دیروز واست پیام فرستادم مینا در اومد گفت واسه من حاضرجوابی نکن
منیجر جدید در خصوص مشکلاتش با منیجرای قدیمی درد و دل کرد
منیجر: وقتی داشت از سالن میومد بیرون عصبی بود مگه نه؟
منیجر: فکر کنم واسه اینه که مینا اونی خیلی حساسه
منیجر: بقیه اعضا هیچ وقت از این مشکلات درست نمیکنن
منیجر: و فکر کنم امروز نخوابیده
منیجر: از دست این گندکاریای مینا خسته شدم
مکالمه دیگه ای بین مینا و منیجرا
مینا: منیجرا وقتی ازتون یه کاری میخوام. به نحو احسنت انجامش بدین. کارو ندین دست یکی دیگه و نصفه نیمه ولش نکنین
منیجر: وقتی بخواییم این کارا رو انجام بدیم باید از منیجرای دیگه درخواست کمک کنیم و معذب میشیم. تا الانشم خیلی بهشون زحمت دادیم
مینا: اونی پس چرا این حرفارو دیروز بهم نزدی؟ چرا الان داری بهم میگی؟
مینا: اونی دیگه هیچ وقت باهام تماس نگیر. چرا باید بشینم چرت و پرتاتو گوش کنم. مثل معلمایی میمونی که شاگرداشونو نصیحت میکنن. به خاطر تو گریه کردم. باید متاسف باشی
مینا: حتما شوخیت گرفته؟؛ خسته شدی از بس بهت میگم واسم غذا و نوشابه بخر؟ از وقتی اومدیم geondae دیگه ازت نخواستم واسم چیزی بخری. اونی ببخشید که بهت گفتم واسم غذا بخری! حالا راضی شدی؟ گفتی به خاطر من کار کردن واست سخته؟ اونی اگه میخوای همچین حرفایی بزنی دیگه تو کارام دخالت نکن
فقط میتونم بگم، دلم برای جیمین میسوزه:)