همه چیز از اونجا شروع شد که من تصمیم گرفتم مقادیر زیادی ایتیز رو وارد گپمون بکنم. اول رندوم عر میزدم و اون دوتا منو رسما به کتفشون حساب کرده بودن=/
منم که تایپ مورد علاقه این دوتارو از حفظم با یه حرکت و نیشخند شیطانی یه اتک یهویی زدم و هونگجونگ فرستادم تو گپ و بحثشون کامل منحرف شد(شتر حضرت نوح=پرسون، خدیجه خانوم=ترنم)
همونطور که میبینین جفتشون در وصف لیدر برگاشون ریخته:
این وسط یه لقب به هونگجونگ از سمت ترنم عطا شد که ده دقیقه ای بهش خندیدم-از بقیه پیام های اسکرینه قافل نشین هرکدوم یه سم مستقلن-:
همچنین هردوشون واقعا نمیتونستن اینهمه زیبایی رو هندل کنن:
و پرسون از شدت کیوتی لیدری رو به موت بود:
ترنم پیشنهاد داد از هر عضو یه عکس بدم و کلا با همشون آشنا شن و نتیجه این کار شد این:
و در آخر یه عکس گروهی فرستادم(میدونم اون makes عه یادم رفت s بزارم):
این وسط بهتره از این قافل نشیم که پرسون و ترنم سر اینکه کدومشون اول کراش زدن دعوا میکردن:
و خداروشکر همه چی به خوبی و خوشی تموم شد:
و در آخر رفتیم سراغ مومنت ووسان مورد علاقه من که دیگه اسکرین نگرفتم از بقیه چتمون.
از همین تریبون اعلام میکنم برن واندرلند ببینن که خودمم با واندرلند ایتینی شدمD:
تا سم هایی دیگر با سه قلو های مافیایی خدانگهدار