یه لحظه آیلینو به عنوان یه بچه ده ساله تصور کنید. خب. کردید؟ میدونم خیلی کار سختیه ولی برای درک ماجرا لازمهXD

 

من اوتاکو بودم. عاشق و شیفته انیمه و یه درک خیلی سطحی از کیپاپ داشتم. در حد اینکه آره تو کره جنوبیه و خواننده ان. اینم بدونید من به جز هالزی و کیتی پری و اوپنینگا به هیچ خواننده دیگه ای گوش نمیدادم.

یه روز، یه میکس انیمه ای دیدم و عاشق آهنگش شدم. از کسی که درستش کرده بود پرسیدم اسم آهنگش چیه؟ و اون جواب داد I got a boy از گرلز جنریشن.

سرچ کردم و موزیک ویدیوشو دیدم و فهمیدم یه گروه کیپاپن. ولی هنوز نمیخواستم فن کیپاپ باشم. پس یکیشون که بیشتر از همه جذبم کرده بود رو انتخاب کردم و به عنوان یه آیدل تحسینش میکردم. ایم یونا.

مدتی گذشت و آهنگای یونا کنار آی گات عه بوی توی پلی لیستم موند و تغییری توشون ایجاد نشد. جرات نداشتم عکساشو دانلود کنم و فقط هر از چندگاهی یواشکی خبرهاشو چک میکردم. تا اینکه توی همین گشت و گذار توی اینستا برای خوندن خبر های یونا و جی جی، دیدم یه کمپانی به اسم وای جی میخواد گرلبند جدیدش رو توی آگوست معرفی کنه. یونا باعث شده بود درک قبلی ای که از کیپاپ داشتم رو کنار بزارم و باهاش کنار بیام. پس منتظر شدم. منتظر شدم تا اون گرلبند دبیو کنه و فنشون بشم. حس میکردم اینکه از اول طرفدار گروهی باشی بهتره. همه همزمان با تو طرفدار میشن و لازم نیست احساس کنار گذاشتگی داشته باشی. ویسل و بومبایا منتشر شدن و عاشقشون شدم. عاشق رپ جنی. عاشق دنس لیسا. عاشق ووکال رزی و ویژووال جیسو. یونا ملکه من بود و بلک پینک ولیعهد کوییندامش. اما همه چیز سکرت بود. به هیچکس نگفتم بلک پینک رو دوست دارم. فقط اشاره ای به بابام کردم که یه گروه کره ای رو دوست دارم و به آهنگاشون گوش میدم. همه چیز سکرت بود تا اینکه یه روز وقتی از شمال برمیگشتیم تهران، مامانم ازم خواست تا آهنگای منو گوش بدیم. و اونجا بود که مامان و بابام فهمیدن من کره ای هارو دوست دارم و خوشبختانه ریکشن بدی نشون ندادن.

گذشت و گذشت. من همچنان فن یونا و بلک پینک بودم و گروه دیگه ای رو استن نمیکردم. در حد اینکه آهنگ جدید رد ولوت رو گوش بدم یا وقتی میشنوم آیو کامبک داده، براش استریم بزنم جلو میرفتم تا اینکه پارسال، آرمی شدم. داستانش رو قبلا توضیح دادم. بعد از اون، فهمیدم نیاز نیست به گروهی پایبند باشم. من میتونم یک عالمه گروه استن کنم و همچنان عاشق تک تکشون باشم. و این شد که شروع کردم به شناختن گروه های کیپاپ.

یه چیزی که برام عجیبه، اینه که هر گروهی برای من یه طعم داره. وقتی اسمشو میشنوم توی دهنم یه مزه ای حس میکنم. نمیدونم چرا و چطور، اما این خیلی روی فن شدنم تاثیر داشت.

مثلا، لونا مزه شیر توت فرنگی میده. از اونا که مزه توت فرنگیش کامل مشخصه. پنتاگون شکلات داغه. همونقدر خواستنی. انسیتی یه مزه فلز مانند داره که باعث میشد اولا ازش خوشم نیاد ولی الان عاشقشم.اسپا مزه شکلات نعنایی داره. استری کیدز مزه غذاییو میده که بعد از مدت ها گرسنگی میخوری. و ایم یونا، مزه شیر میده. همه آدما اول از همه شیر میخورن درسته؟ ساده ترین و ابتدایی ترین غذای ممکن اما در عین حال مهم. و یونا، شروع دوباره زندگی من بود. شروعی که باعث شد من، به اینجا برسم.

 

+با اختلاف، یکی از طولانی ترین و پرملات ترین پست های من!