۲ مطلب در دسامبر ۲۰۲۰ ثبت شده است

SUN and MOON

 

I don’t know why you hide from the one
نمیدونم چرا از یکی خودتو قابم میکنی
And close your eyes to the one
و چشاتو روش میبندی
Mess up and lie to the one that you love
قاتی میکنی به کسی که عاشقشی دروغ میگی
When you know you can cry to the one
وقتی میدونی که میتونی برا کسی که (عاشقشی ) گریه کنی
Always confide in the one
همیشه بهش اعتماد کنی
You can be kind to the one that you love
میتونی به کسی که عاشقشی مهربانی کنی

امروز رویای آبی من، بیشتر از هر وقت دیگه ای زیباست،

میخوام براتون یه داستان تعریف کنم که توی همچین روزی، منتهی 10 سال پیش اتفاق افتاده.

خورشید و ماه، توی دنیای خودشون زندگی میکردن.

اونا میدونستن عشق براشون ممنوعه. میدونستن اگه قرار باشه کسیو ببینن که مال اونا نیست، جریمه میشن.

اما توی 24 دسامبر 2010، یه گرگ و میش بزرگ رخ داد. خورشید و ماه همو دیدن.

خورشید و ماه عاشق شدن و اتفاقی که نباید افتاد، اونا نمیتونستن کنار هم بمونن. اونا نمیتونستن همو ببینن.

عشقی که بین اونا بود چیزی نبود که همه بپذیرن. عشقی بود که ممنوعه بود. عشقی که نباید می بود ولی بود،

پس اونا یه رویای آبی ساختن که توش همو ببینن. رویایی که از دید کسایی که به عشق اونا باور نداشتن مخفی مونده بود. رویایی که فقط کسایی میتونستن ببیننش که به عشق واقعی باور داشتن.

 

خورشید و ماه زندگی ما، همون جانگ هوسوک و مین یونگین. همون دو نفری که ما توی رویای آبیمون عشقشونو میبینیم.

نمیدونم. شاید واقعی نباشه. شاید هوسوک و یونگی توی نگاه اول حسی به هم نداشتن. شاید همه اون حرفا و کاراشون معنی خاصی نداشته باشه.

ولی رویای آبی من، "دی دریم" من، مال ماست. کسایی که به احساسات واقعی اعتقاد ندارن نمیتونن ببیننش. توی رویای آبی، هر اتفاقی قابل افتادنه.

رویای آبی ما امروز ده ساله میشه. رویایی که نه میشه از واقعی بودنش مطمئن بود نه از الکی بودنش.

اگه میخواین این بلو دریم رو ببینین، امشب تا طلوع خورشید منتظر بمونین. وقتی لحظه دیدار ماه و خورشیدو میبینین، وقتی عشق اونا به هم، توی قلبتون روشن میشه، میتونین آبی ترین و زیبا ترین رویای جهانو تجربه کنین!:)

  • ۱
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۰ ]
    • Lynn -
    • Thursday 24 December 20

    کسی که نجاتت میده

     

    شاید بخواید فک کنید، "من دیگه زیادی عاشق پنتاگونم که ازشون به عنوان کسی یاد میکنم که نجاتم دادن"

     

    امروز کنسرت آنلاین WE L:VE بود،

    کنسرتی که بعد از یک بار عقب افتادن، بلاخره روزی برگذار شد که بلافاصله بعدش، هویی، لیدر، باید میرفت سربازی و یونیورس رو برای دو سال ترک می کرد،

    روزی که با وجود خنده هاشون، میشد ناراحتی بدرقه کردن هویی رو راحت فهمید،

    روزی که موقع اجرای آهنگایی که 9 نفره بودن، پارتای جینهورو نمیخوندن و کاری میکردن وسط اجرای حتی شاد ترین آهنگا گریمون بگیره،

    آخر اجرا، هممون میدونستیم بعد از دیزی، با وجود خداحافظی قرار نیست کنسرت تموم بشه،

    اجرای تو یونیورس، آهنگی که برای فنهاشون نوشتن،

    هرچند پارتای ایدان کات شده بود،

    هرچند هممون با شنیدن صدای جینهو گریه کردیم،

    هرچند لبخند میزدیم و میگفتیم ما حالمون خوبه، ولی اشکامون روی صورتمون روون شده بود،

    تک تک جمله هایی که اعضا روی صفحه برامون نوشتن،

    اجرای نوستالژیا که بازم همه چیزو یادمون آورد، اجرایی که یه تشکر خالصانه از فن هایی بود که توی حتی بدترین شرایط هم کنار یونیورس موندن،

    و اما آخر اجرا...

    چی میتونه از این زیباتر باشه که پنتاگون توی این مدت کم، برای ما، برای فن هاشون آهنگی نوشتن که به عنوان هدیه بهمون بدن؟

    و چی از اونم زیباتره که این آهنگ، بعد از مدت ها، یه آهنگ نه نفرست...؟:)

    آهنگی که بهمون میگه، یونیورس، ما تا ابد عاشقتونیم، همونجوری که شما مارو تنها نزاشتین...

    و این چیزیه که ما میخوایم بگیم،

    عشق ابدی ما به شما، هیچ وقت تغییر نمیکنه، و هیچ وقت قرار نیست دست از دوست داشتنتون بکشیم،

    ممنونم که تسلیم نشدین، ممنونم که ادامه دادین،

    ما ام دوستون داریم، تا ابد!

     

    "یونیورس، چشمای ما به هم پیوند خورده درسته؟"

     

    آره، من عاشق پنتاگونم، فرا تر از تصور هرکس دیگه ای!

  • ۳
  • 𝘊𝘰𝘮𝘮𝘦𝘯𝘵𝘴 [ ۰ ]
    • Lynn -
    • Sunday 13 December 20
    𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁: 𝟗𝟖/𝟎𝟕/𝟎𝟒
    کسی که عاشقشی و میتونی بهش تکیه کنی رو کنار خودت نگه دار و هیچوقت از دستش نده، اعضای پنتاگون برای من همین معنی رو دارن!
    -کانگ کینو

    اندر این گوشه خاموش فراموش شده
    کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
    باد رنگینی در خاطرمن
    گریه می انگیزد..
    ----
    انتخاب شماست که یه sad bitch باشین یا یه bad bitch.
    ---
    من نه دخترم نه پسر. من نون بربریم.
    ---
    چند تا نوجوون روان پریش که دور هم جمع شدیم و داریم صنعت داستان نویسی و فن فیکشن رو به یکی از دلایل بارز خودکشی در نسل خودمون تبدیل میکنیم.
    ---
    خود کنکور مظهر پاره شدن در راه زندگیه.
    ---
    طراحا اینطوری بودن که: ای بابا ده ساله داریم به یه روش کونشون میذاریم دیگه الگوریتمش دستشون اومده بیاین روش‌های نوین گایش رو روشون ازمایش کنیم که برق سه فاز از سرشون بپره و تمام تحلیلای معلما و مشاورا و پیش بینی هاشون کصشر از آب در بیاد.
    ---
    من نمیفهمم این سیستم اموزشی چی از کون ما میخواد. حقیقت اینه که مهم نیست تو سال نهمت وارد چه رشته‌ای می‌شی، تو در واقع 9 سال قبل با ثبت نام توی یکی از دبستان‌های این کشور چه دولتی چه غیردولتی حکم اسارت همه جانبه خودت رو امضا کردی و به آموزش پرورش و سنجش اجازه دادی در هر مکان و زمانی به هر روشی از خجالت ماتحتت در بیاد.
    ---
    ملت اون سر دنیا تو ۱۶ سالگی میزان ، بیزنش خودشون رو میزنن، کتاب مینویسن، فیلم بازی میکنن، خودشونو برای کالج اماده میکنن درحالی که به استقلال رسیدن
    VS
    ما: نگرانی برای وضعیت بعد کارنامه، برنامه ریختن برای رفتن به ددر و کنکل کردنش ساعت ۴ درحالی که ۴ و ده دیقه قرارمون بوده و غیره:
    ---
    وقتی میگیم جدایی دین از سیاست، کسی از فساد و لجام گسیختگی و سکس وسط خیابون حرف نمیزنه. منظور آگاه کردن مردمه و جلوگیری از اینکه با یه سری احکام دینی بتونن روی هر گوه خوری ای کلاه شرعی بذارن و مغزا کوچیکتر بشه.
    ---
    من همه ی تابستونا کلی برنامه میچینم خب بعد میبینم تابستون تموم شده و من همینجوری لش کردم توخونه و دریغ از یه کار مفید:)
    ---
    ما تو ایران زندگی می‌کنیم اینجا یا تا ۵۰ سالگی بچه سالی یا در آستانه رسیدن به سن قانونی خصلت‌های بزرگسالی توی شخصیتت غالب میشن ^^~