1.خوندن و خوندن و خوندن و در آخر رها کردن همه چی. عجیبه. غمگینه. جالبه.
2.از وقتی بهشون تایپمو گفتم هربار چیزی ازش میبینن رو برام میفرستن. باعث میشه یهویی خوشحال شم.
3.اسمم باهاش یکیه، کلی ام ویژگی مشترک داریم، ذوق نکنم براش؟
4.گذاشته دیلیش که میخواد رولشو عوض کنه. خواستم پیام بدم گوون شو اولیویات شم که یادم اومد خیلی وقته دوست نیستیم.
5.ازش پرسیدم با اوما چطور پیش میره که شروع میکنه غرغر کردن یه تو بهش میگم خودش و پتوش دم درن، چند وقتیه دارم کیوت ترین صحنه های دنیا رو رصد میکنم.
6.رفته چالوس پیشش. غر زدم میخوام پیشتون باشم. گفت انقد برات عکس میفرستیم که حس کنی همش پیشمون بودی.
7.بهش گفتم تایپمون دیگه یکی نیست، وویس داده و غر میزنه و میخوام برای کیوت بودنش بمیرم.
8.گفتم میخوام روانشناس پلیس شم. گفت میرم وکالت میخونم بشیم بهترین ترکیب دنیا. گفتم یه کاری میکنم مادوتارو کل دنیا بشناسه.
9.بهش گفته میخواد بره تمرین. جواب گرفته مراقب خودت باش من فقط یدونه از تو دارم.
10.میگم قبل از هرچیز دوستمین و من برای دوستام از هر خطی میگذرم. میگه گوجو من ریلم مامانتم بچه.
11.پیام داده یوفوریا رو دیده. پیام داده دلش تنگ شده. دلم میخواست بگم کاری نکن از سریال مورد علاقم متنفر شم. حرفای دیشبم یادم اومد. بلاکش کردم.
12.بهش گفتم حدس میزنم nt ای. گفت istj ام. دوباره تست داد. گفت درست حدس زده بودی intj شدم. حس خوبی داشت.
13.میپرسه چقدر نوشتنو دوست دارم. میگم باهاش آروم میشم. جفتشون موافق بودن.
14.گفت میخواد باعث شه حالش بهتر بمونه. آیدی دوستاشو بهش دادم و الان لبخندای واقعی میزنه.
15.یه آدم قدیمیو پیدا کردم. خیلی عوض شده بود. باعث شد به خودمم یه نگاهی بندازم.
+این پست 300 امیه:)
- Lynn -
- Wednesday 1 December 21