همه چیز از لحظه ای شروع شد که من توی چت با یاسی گفتم اگه ارای سوج مومنت نینگزل نداشته باشیم همشونو میکنم.

 

همون لحظه در سئول:

کارینا : میاد تو خوابگاه* توجه توجه
آیلین گفته اگه این ارا مومنت نینگزل نداشته باشیم هممونو میکنه
گمشید برید این ارا حسابی مومنت بدین تا خودم قبل اون نکردمتون

نینگ:عه مگه مومنت نمیدادیم؟

وینتر درحالی که تو بابله:نه از قرار معلوم

جیزل:اونی تو از کجا فهمیدی؟*-*

کارینا:نمیدونستی ما با مغز آیلین ارتباط معنوی داریم؟ هرچی بگه و بخونه و بنویسه اتفاق میفته، شایعه شده وقتی آیلین فیک هاگوارتزی شروع کرده پنتاگون رفته تو فاز هری پاتر!

وینتر:تازه همون موقع که یه سکانس برگ ریزون خشن از تن و یانگ یانگ سونبه نیم نوشت خبر ساب یونیتشون منتشر شد!

نینگ و جیزل با برگای ریخته شده:پشمام بریم مومنت بدیم پس@-@

 

و این شد که مومنتای دوست دختری نینگزل در طول ارای سوج پدیدار شدن:))